123 89 2 MB
Persian Pages 130 Year 2010
Table of contents :
به جای مقدمه......Page 3
1. بیانیه شونصد و یکم آقای «چیز»......Page 7
2. من مستأجر نیستم خانهام «بیت رهبری» است......Page 9
3. «میم» و «فا» به یکدیگر چه گفتند؟......Page 13
4. بسته پیشنهادی آشتی ملی......Page 15
5. تشکیل کمیته تحقیق و تفحص از جنگ نهروان......Page 17
6. مخملباف پایان غم انگیز یك زندگی است......Page 19
7. گفتوگوی پرحاشیه خبرنگار بیبیسی با عمر و عاص......Page 36
8. میانهروی ابوموسی در برنامه 90......Page 38
9. موضوع انشا: میانهروی......Page 40
10. تاکتیکهای جنبش سبز......Page 42
11. نامه سرگشاده ملانصرالدین به شیخ بیسواد......Page 44
12. کروبی از 20 گرفت 3......Page 47
13. بعد از شهدا شما چند تا محافظ داشتهاید؟!......Page 50
14. افاضات شیخ بیسواد در جشن تولد نداخانم......Page 57
15. شیخ، سرتا پا فایده است!......Page 60
16. امسال خمینی زودتر می آید......Page 62
17. سردار! حریف ما فتوشاپ نیست!......Page 66
18. پشت کامیون......Page 72
19. نه، من نیستم!......Page 73
20. جمهوری اسلامی کی سقوط می کند؟!......Page 75
21. پیش بینی محور بیانیههای بعدی آقای چیز......Page 77
22. ما در شلمچه بودیم، آقا زاده ها در تورنتو!!......Page 79
23. خمینی آنقدرها هم که «VOA» می گوید خوب نیست!......Page 98
24. بهترین سکانس در این هوای ابری......Page 104
25. شیخ بیسواد در 90......Page 106
26. حرف و برف......Page 109
27. بزرگ ترین گناه مولای ما این است که نامش «علی» است......Page 110
28. برخیزید…رهبر آمده کنون در کنارتان......Page 115
29. و حالا شیخ در ورزش از نگاه کوثری......Page 121
30. نه ولایت، نه عدالت؛ جانم فدای غزه!!......Page 124
31. اعلام محورهای راهپیمایی فرقه سبز......Page 125
32. خامنه ای خمینی دیگر نیست!......Page 126
قطعه ۲۶ اینجا قطعهای از بهشت است؛ نه با قلم که با دل باید نوشت… حسین قدیانی
۱۳۰صفحه http://ghadiani.blogfa.com/
فهرست مطالب به جای مقدمه۳............................................................................................... .۱بیانیه شونصد و یکم آقای »چیز«۷........................................................................ .۲من مستأجر نیستم خانهام »بیت رهبری« است۹...................................................... ».۳میم« و »فا« به یکدیگر چه گفتند؟۱۳................................................................. .۴بسته پیشنهادی آشتی ملی۱۵.............................................................................. .۵تشکیل کمیته تحقیق و تفحص از جنگ نهروان۱۷..................................................... .۶مخملباف پایان غم انگیز یك زندگی است۱۹........................................................... .۷گفتوگوی پرحاشیه خبرنگار بیبیسی با عمر و عاص۳۶............................................. .۸میانهروی ابوموسی در برنامه ۳۸......................................................................۹۰ .۹موضوع انشا :میانهروی۴۰.................................................................................. .۱۰تاکتیکهای جنبش سبز۴۲................................................................................ .۱۱نامه سرگشاده ملنصرالدین به شیخ بیسواد۴۴....................................................... .۱۲کروبی از ۲۰گرفت ۴۷..................................................................................۳ .۱۳بعد از شهدا شما چند تا محافظ داشتهاید؟!۵۰........................................................ .۱۴افاضات شیخ بیسواد در جشن تولد نداخانم۵۷....................................................... .۱۵شیخ ،سرتا پا فایده است!۶۰.............................................................................. .۱۶امسال خمینی زودتر می آید۶۲.......................................................................... .۱۷سردار! حریف ما فتوشاپ نیست!۶۶................................................................... .۱۸پشت کامیون۷۲........................................................................................... .۱۹نه ،من نیستم!۷۳.......................................................................................... .۲۰جمهوری اسلمی کی سقوط می کند؟!۷۵.............................................................. .۲۱پیش بینی محور بیانیههای بعدی آقای چیز۷۷......................................................... .۲۲ما در شلمچه بودیم ،آقا زاده ها در تورنتو!!۷۹........................................................ .۲۳خمینی آنقدرها هم که » «VOAمی گوید خوب نیست!۹۸........................................ .۲۴بهترین سکانس در این هوای ابری۱۰۴................................................................. .۲۵شیخ بیسواد در ۱۰۶...................................................................................۹۰ .۲۶حرف و برف۱۰۹........................................................................................... .۲۷بزرگ ترین گناه مولی ما این است که نامش »علی« است۱۱۰.................................... .۲۸برخیزید…رهبر آمده کنون در کنارتان۱۱۵.............................................................. .۲۹و حال شیخ در ورزش از نگاه کوثری۱۲۱................................................................ .۳۰نه ولیت ،نه عدالت؛ جانم فدای غزه!!۱۲۴........................................................... .۳۱اعلم محورهای راهپیمایی فرقه سبز۱۲۵.............................................................. .۳۲خامنه ای خمینی دیگر نیست!۱۲۶.....................................................................
۲
به جای مقدمه فکرش را هم نمیکردم که سرانجام انتظار دیدارم با میرحسین بmmدینجا ختmmم شmmود ولmmی مmmن نmmه میرحسین که حامیانش را به جای روز روشن در شب تاریک مشاهده کردم؛ آنجmmا کmmه جmmای دسmmت دوستی نخستوزیر دوران جنگ ،سنگی سنگین به سنگینی انتظار ۲۰ساله ،فرق سmmرم را شmmکافت، مرا بیهوش کرد تا ضربات سنگهای دیگر جسم نحیفم را بیش از این نیازارد. امmmا جنmmاب موسmmوی! اگmmر سmmنگ دوسmmتانت بmmر جسmmم و جmmان خmmراش آورد ،امmmان از حرفهmmایت، بیانیههایت ،شاخ و شانه کشیدنهایت و خندههای شیطانی آن سوی آب که روح را آزرد و بی تاب و مجروح کرد .جناب میرحسین! دوست داشتم در فضایی مهربانانهتر با تو سخن بگmmویم .قرارمmmان این نبود ولی تو قرارمان را بهم زدی ،با حرفهایت و سنگهای اطرفیانت.
*** قصه آن شب را میخواهی بدانی؟… شاید برایت مهم نباشد اما قصه آن شب ،متن شکایت مmmن از توست .تو متهم هستی به ريختmmن خmmون فرزنmmد یmmک شmmهید .مmmن هmmم رهmmایت کنmmم ،مmmادر بزرگmmم دستبردار نیست .آخر من تنها یادگار فرزند شهیدش هستم… میدانی ،تا همین امروز اعتراضات مدنی تو به قیمت جان چه بیگناهانی تمام شده است؟! جانباز دوران جنگ را طرفداران تmmو و نmmه بعثیهای خبیث ،باز جانباز کردهاند .این ننگ را کجا میخmmواهی بmmبری ،آقmmای نخسmmتوزیر دوران جنmmگ؟! بنmmده خmmدا رضmmا برجmmی حmmق دارد از تmmو بپرسmmد کmmه» :روی خmmون چنmmد نفmmر میخواهیmmد رئیسجمهور شوید؟!« *** دوشنبه شب ،همان شبی که تو غروبش به بهانه بیانیه ،فرمان آشوب دادی ،همان شبی که تو بعد از این فرمان به دامان خانه بازگشتی و در آشیانه آرام گرفتی ،میلیشmmیای دموکراسmmی ،ناشmmیانه بmmه جان ملت افتاد و تنها در خیابان آزادی ،هفت نفر را به شهادت رساند .در آن شب که تب آتش و دود بال گرفته بود ،دوستانت بوی باروت میدادند .اعتراضشان مدنی بود اما بوی خmmون میداد. ۳
گنگ خواب دیده شده بودند .حجاریان که گفته بود؛ اصلحات خون میخواهد! چرا تعارف کنیم. تو مشکلت احمدینژاد نیست .در سر نه سودای اصلحات ،که خیال كودتmmاي مخملیmmن داشmmتهای. حداقل رفتار و گفتارت که این را میرساند .در دل چه میاندیشیدی ،خدا عالم است امmmا بmmاز هmmم خدا عالم است که با امثال ساسی مانکن نمیتوان انقلب کرد.
امر گاهی بر آدم مشتبه میشود .اشتباهی گمان میکند که کار تمام اسmmت .ایmmن گمmmان سmmنگ بmmه دستان هوادار تو بود .البته همه هواداران تو را با یک چوب نمیرانم .عقلی شان خmmوب مردمmmی هستند .هرچند که بعید میدانم که دگربار به تو روی خوش نشان بدهنmmد و رای بدهنmmد .تmmو حmmتی صدای مسیح مهاجری را هم درآوردی! در سرمقاله جمهوریاسلمی خطاب به تو با عتاب و بعmmد از کلی حساب و کتاب نوشته بود :چرا وقتی ولیتفقیه و شورای نگهبان را قبول نداشmmتهاید ،اصmmول نامزد انتخابات شدهاید؟ اما از صفحات کاغذی به کف خیابان برگردیم .خس و خاشmmاکی کmmه بmmه اسم تو ،دنبال رسم براندازی بودند ،با خود میپنداشتند که این ظلمت و تاریکی ،همیشmmگی اسmmت اما نیک که بنگری ره افسانه زده بودند .سحر نزدیک بmmود .نمmmاز آدینmmه را دیmmدی؟ زیmmارت قبmmول! میدانم در آن نماز نبودی .سرباز انقلب بودن ،لیاقتی میخواهد که خدا سعادتش را برای همیشه به آدمی نمیدهد .خواه مرجع تقلید باشی ،خواه قائممقام رهبری .بزرگتر از شما بودند کسانی که میخواستند بر صورت خورشید ،خاک بپاشند .سرنوشتشان را تmmو بهmmتر از مmmا میدانmmی… و خmmوب میدانی که قرارمان این نبود،تو قرارمان را بهم زدی ،با حرفهایت و سنگهای اطرافیmmانت .چmmه بسیار که از در نصیحت به تو میگویند :به سیم آخر زدهای اما هنmmوز دیmmر نشmmده! جنmmاب موسmmوی! معمول رسmmم روزگmmار بmmر ایmmن اسmmت کmmه زود ،دیmmر میشmmود .تmmو قبmmل از آنکmmه بخmmواهی بmmا پmmاپس ۴
کشیدن،منت بر نظام و ملت بگذاری ،اول باید جواب ایmmن خونهmmا را بmmدهی .قهرمانبmmازی بمانmmد برای بعد. *** دوشنبه شب ،من بیآنکه عضو نیروی انتظامی باشم ،دوشنبهشب ،من بیآنکه عضmmو بسmmیج باشmmم، راهی خانه بودم اما نمیدانستم که خانه رفتنmmم جmmرم بmmود .مmmن نmmه سmmپاهیام ،نmmه مmmدعیام کmmه حزباللهیام و نه هیچ ،ال فرزند یک شهید .بیش از ۱۰سال سابقهکار مطبوعmmاتی دارم و تmmاکنون یاد ندارم اشارهای به این کرده باشم که فرزند شهید هستم .اما از آنجا کmmه شmmما وقmmتی حmmال و روز امروز خود را خراب میبینید از نخستوزیریتان در دوره جنmmگ مmmایه میگذاریmmد ،چmmه بmmاک اگmmر دیگران بدانند مmmرا هmmم بmmا همmmان دوره عهmmد و پیمmmانی ناگسسmmتنی اسmmت! امmmا ایmmن ننmmگ را کجmmا میخواهی ببری ،آقای نخستوزیر دوران جنگ ،که همه قmmاتلن پmmدر مmmن و تمmmام دشmmمنان شmmهدا پشت شما درآمدهاند؟ همان کسانی که به صدام دستور کشتن پدر مرا دادند این روزها برای تmmو دسmmت میزننmmد! همmmان کسانی که حاجاحمد متوسلیان ،این حیدر کرار سپاه خمینی )ره( را به اسارت بردند ،این روزها در مدح تو شعر میخوانند! همان منافقینی که در مرصاد نقشه فتح تهران را کشیده بودند ،این روزها با تو ابراز همدردی میکنند! فرح پهلوی و فرزند شاه مخلوع را با تو چه نسبتی است؟ چه شده کmmه شیمون پرز به طرفداری از تو برخاسته؟ اینها که روزگاری مقابل همه ما ،تاکیmmد میکنmmم همmmه مmmا، صفآرایی کرده بودند ،اینک پشت سر تو سنگر گرفتهاند .راستش را بگو ایmن ۲۰سmال بmا خmmودت چه کردهای؟ تو عوض شدهای یا آنها؟ نه به آن سکوت ۲۰سالهات ،نه به این همه هیmmاهو .نmmه بmmه آن تفریط ،نه به این افراط .راستی! فریادت هم مثmل سmکوتت ،مشmکوک و معنmادار اسmت .البتmmه قرارمان این نبود ولی تو قرارمان را بهم زدی؛ با حرفهایت و سنگهای اطرافیانت. *** جناب میرحسین! نظامی که خمینی پmmایه آن را گذاشmmت و خmmامنهای ادامmmه دهنmmده راهmmش اسmmت ،دوسmmتانی دارد و دشمنانی .نه هر کسی برای این دوستی ،سزاوار است و نه هر ناکسی برای این دشمنی لیق .امثال شما شاید روزگاری دستی در سپاه دوست داشتهاید و لیکن امروز نه آنگونه است که با داد و بیداد و فریاد مبدل به دشمن نظام شوید .جمهmmوری اسmmلمی ،جمهmmوری مقدسmmی اسmmت کmmه خmmبیثترین شیاطین عالم دشمن آنند؛ صهیونیستها ،سران شیطان بزرگ ،ابر سرمایهداران عرصه رسmmانه و… پس با این خودنماییها ،بیزحمت خودتان را دشمن نظام جا نزنید. علی)ع( را دشمنی سزاست همچون عمروعاص و معاویه .ابن ملجمها و قطامهmmا گرچmmه در تقmmاطع براندازی ،با سران کفر به یک نقطه مشترک میرسند اما امثال پسر ملجم و… ،حقیرتر از آننmmد کmmه دشمن ابوتراب لقب گیرند .چنین افرادی بیش از آنکmmه دشmmمن علmmی باشmmند ،آلmmت دسmmت دشmmمن اصلیاند .نه! نظام در شناخت دوست و دشمن اشتباه نمیکنmmد .مmmا یmmک »خmmودی« داریmmم و یmmک »غیر خودی« و این وسط هستند کسانی که نقششان بیشتر از »نخودی« نیست .نخودیها نه به سکوتشان اعتباری هست نه به فریادشان .اما هم سکوتشان و هم فریادشان قند در دل دشmmمن آب میکند و دشمن را به یک چیزهایی امیدوار .بیچاره دشمن! بیچاره رئیسجمهور آمریکا که بmmاز هم به امید خبرهایی از ایران نشست اما از کودتای مخملین ،طرفی نبست. این ننگ را به کجا میخواهی ببری ،آقای نخستوزیر دوران جنگ! تو امروز رایحه دوران امmmام را میدهی یا بوی خباثتهای شیطان بزرگ را؟ تو امروز ،چیزی از دیروز خود باقی نگذاشتی .آمریکا، انگلیس و اسرائیل ،آنقدر از تو خوبی دیدهاند که گناه با امام بودنت را و گناه انقلبی بmmودنت را و ۵
گناه ۸سال نخستوزیری دوران جنگت را بخشیدهاند .از نظر اوباما تو دیگmmر پmmاک پmmاکی!… و ایmmن یعنmmی اینکmmه قرارمmmان ایmmن نبmmود ،قرارمmmان را تmmو بهmmم زدی ،بmmا حرفهmmایت و سmmنگ و تیغهmmای اطرافیانت .همان سنگ که پدران بسیاری را داغدار عزیزانشان کرد و بmر سmر مmن نیmز نشmانهای گذاشت. گفت :به کسی که جرمش آتش اسmmت ،بmmه خاکسmmتر قنmmاعت کردهانmmد ،چmmه جmmای شmmکایت اسmmت. شکایتی از محضر دوست نیست .جان امثال من چه ارزشmی دارد کmه بmرای یmار خراسmانی ،قربmانی شود .ما اما گریبان آنهایی را که به صmmورت خورشmmید ،خmmاک میپاشmmند ،رهmmا نخmmواهیم کmmرد؛ پmmس بسمالله…
۶
.۱
بیانیه شونصد و یکم آقای »چیز«
بسمالرحیم .سلم بر معاندین مظلوم و منافقین بااخلص و درود بر محmmاربین فیسmmبیلالله ،همmmان نمک به حرامهای خداجو که سنگ یزید را صاف به سینه ملت کوبیدنmmد و آن را انداختنmmد گmmردن لباسشخصیها .و سلم بر آشوبگران عزادار که در روز عاشورا مغازههای ملت را به آتش کشیدند تا ثابت کنند بعد از یزید ،هستند دلسوزانی که راه حرمله و آن پستفطرت را ادامه دهند. و درود بر نالوطیهایی که به بانکها حمله کردند ،بدان امید کmmه اقسmmاط عقبمانmmده مmmردم را از جیب خود بپردازند و در این راه مقدس از هیچ جنایتی دریغ نکردند و درود بر حراملقمههایی کmmه خیمه عزاداری را بیهیچ چشمداشتی آتش زدند تا ملت بفهمد کmmه در شmmام غریبmmان کmmربل ،وقmmتی خیمهها را آتش زدند ،چهجوری بود! همواره بmmه اینجmmانب و آنجmmانب )شmmیخ بیسmmواد( و آن یکmmی جانب )مزدور اجانب( گفته میشد که چی؟ که اگر شما للمانی بگیرید و اطلعیه ندهید ،ملmmت به خیابانها نمیآیند و ما اگر اطلعیه هم بدهیم باز ملت به خیابانها نمیآینmmد و نامردهmmا وقmmتی هم که به خیابان میآیند ،خواهان محاکمه ما هستند.
بنده به عنوان یک چیز کوچک از جنبش سبز با این نظر موافق نبودم و با نظر دیگری موافق بودم و با خودم همچین میاندیشیدم که ما اگر در چارچوب همین قانون اساسی نتوانیم براندازی کنیم، پس اصل این زندگی به چه دردی میخورد و این در حالی است که نظmmام بایmmد سعهصmmدر خmmود را بال ببرد و اسرائیل را به آمریکا ،آمریکا را به انگلیس ،انگلیس را به معانmmد ،معانmmد را بmmه بmmدذات، بدذات را به بزغاله گوساله ،بزغاله گوساله را به گوسmmفند شبیهسmmازی شmmده ،گوسmmفند شبیهسmmازی شده را به اورانیوم غنیشده ،اورانیوم غنیشده را به اورانیوم ۲۰درصد ،اورانیmmوم ۲۰درصmmد را بmmه منیزیم ،منیزیم را به عناصر جدول مندلیف ،عناصر جدول مندلیف را بmmه عناصmmر دلسmmوز و عناصmmر دلسوز را به عناصر گازسوز تبدیل کند ،نه اینکه حال چون یmmک عmmده در روز عاشmmورا هتکحرمmmت کردند ،اینها را بفرستد زندان ،بلکه باید کار فرهنگی کmmرد و نبایmmد از بلنmmدگوهای رسmmمی بmmه اینهmmا بگوید بزغاله گوساله ،بلکه این کار حتیالمقدور از بلندگوهای غیررسمی صورت بگیرد بهتر است. ۷
چرا که طبق قرآن ،کسانی که خر هستند و نمیفهمند ،اینها از چارپایmmان هmmم بدترنmmد و لمروتهmmا میتوانند با شکلگیری شبکه وسیع اجتماعی که به صورت خودجوش ،توسط منافقین سmmازماندهی میشود خطراتی را متوجه چیز بکنند کmmه خmmدا از سmmر تقصmmیرات ایmmن خmmداجویان فتنهگmmر نگmmذرد. مشاهده فیلمهای تکاندهنده عاشورا نشان میدهmmد کmmه اول دیmmدن ایmmن فیلمهmmا بmmرای کودکmmان و کسانی که بیماریهای قلبی دارند درست نیست و ثانیا اگر رسانه ملmmی یmmک جmmو انصmmاف داشmmت، برای تلطیف فضا »راز بقا« پخش میکرد نه اینکه این تصاویر را نشان بدهد. گیرم که کروبی را دستگیر کردید ،لاقل شهرام جزایری را آزاد کنید که -۱شیخ در زنmmدان شmmهرام را نتیغد -۲ ،شهرام بتواند برای شیخ وثیقه جور کند ،و من فکر میکنم به جای به زنmmدان انmmداختن کروبی ،بهتر است به امور زیربنایی و سختافزاری فکر کرد. بنده به صراحت میگویم که وقتی سخنران به خرهای الغی کmmه در عاشmmورا فتنmmه کردنmmد ،گفmmت بزغاله گوساله ،نباید بخش عظیمmmی از ملmmت کmmه در راهپیمmmایی بودنmmد ،میخندیدنmmد و ایmmن اصmmل درست نیست و سخنران به یک عده گفت ،حزبالله و به یک عده گفت ،حزبالشیطان .آیا چون آمریکا از ما حمایت میکند ،ما آمریکایی هستیم؟! و این در حالی است که اسرائیل هم از ما حمایت میکند و اتفاقmmا اسmmرائیل بیشmmتر از آمریکmmا از مmmا حمایت میکند و این اوج مظلومیت ما را میرساند و نشان میدهد مmا آمریکmایی نیسmتیم بلکmmه مmا دلسوزان نظام هستیم و اعتقادی هم به براندازی نداریم و این براندازان هستند که بmmه مmmا لطmmف دارند و من اصل ابایی ندارم که یکmی از منmافقین مظلmوم و بیریmایی باشmmم کmه بعmد از انتخابmات بازداشت شدهاند و در این باره البته کروبی ،صفای بیشتری نسبت به من و دیگر سران فتنه دارد. ما معتقد به تفسیر BBCاز قرآن هستیم که آیه »الفتنه اشد مmن القتmmل« را خیلmmی خوشmmگل معنmا کرد .جنبش سبز مخالف دروغ و موافق خالیبندی است .من علیایحال چنmmد راهکmmار دارم کmmه در زیر میآید: -۱قبل گفته بودم انتخابات باید ابطال شود ،راستش چهارشنبه ملت را که دیدم ،چیز شmmدم .لmmذا ما دولت را فعل قبول داریم اما دولت هم باید ما را قبول داشته باشد و مجلس و قوه قضائیه بایmmد دوتایی بیفتند به جان دولت .ما هم هستیم. -۲باید برای انتخابات یک قانون شفاف تدوین شود که از قبل پیروزی ما را در انتخابات تضmmمین کند .در این قانون هیچ وقت نباید تعداد آرای باطله از آرای کروبی بیشتر باشد. -۳زندانیان اعم از خفاش شب ،پلنگ روز ،زرافه دم غروب ،بزغاله گوساله ،قاتmmل دوچرخهسmmوار، منافق ،آشوبگر و…باید آزاد باشند و علوه بر این نظام باید تضمین بدهد که اگر این ذلیلمردههای خداجو ،بازهم دست به ارتکاب جنایت زدند با آنها در نهایت احترام و با رعایت حقوق شهروندی برخورد کند. -۴آزادی مطبوعات توقیف شدهای که به قصد تشmmویش اذهmmان عمmmومی ،نشmmر اکmmاذیب کردنmmد و بستن روزنامههایی که شعارهای ملت در روز چهارشنبه را پوشش دادند. -۵به رسمیت شناختن حقmmوق منmmافقین و عناصmر فرصmتطلب و اسmتفاده از تجربیmات محmاربین خداجو در اداره کشmmور و میmmدان دادن بmmه نmmااهلن خmmداجو و نامحرمmmان عmmزادار در مmmدیریتهای میانی. نوشته شده در چهارشنبه شانزدهم دی ۱۳۸۸ساعت ۱۳:۴۴
۸
.۲
من مستأجر نیستم خانهام »بیت رهبری« است
چهارشنبه /اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی /همان اتوبوسی بود که پmmدرم را بmmرد جبهmmه /پلک اتوبوس /ایران ۱۱نبود /نه از آن قدیمیها بmmود /نmmه از ایmmن لیزریهmmا /پmmmmmلک اتوبmmmmmmوس » «BB-C068028Hبmmmود /و پلک پmmmدرم در جبهmmmه» / «AK-S022-91Hمmmmن بmmmا همیmmmن اتوبوس /رفتم راهی سرزمین نور شدم و /بوسه زدم بر خاک کرخه نور /امسال عید /باز هم بmmا همین اتوبوس میخواهم بروم جنوب /من هنوز هم سوار هوندا ۱۲۵پmmدرم میشmmوم /پmmدرم روی همین موتور /موتور ضدانقلب را در همین خیابانهای تهران پایین آورد ۲۰۰ /کلهmmک هسmmتهای اسرائیل /حریف هوندا ۱۲۵پدر من نشدهاند! /پدر من /روی همیmmن موتmmور /بmmه شmmهادت رسmmید ولی /اجازه نداد که آبادان »عبادان« شود /و خرمشهر »المحمره« /زیر لستیک هوندا ۱۲۵پmmدر من /هنوز هم دارد استخوانهای آمریکا خرد میشود /امروز هم فتنهگران /از صدای هونmmدا ۱۲۵ »بابااکبر« /بیشتر از هیبت ماشینهای ضدشورش نیروی انتظامی میترسند. ***
چهارشنبه /اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی /ضmmدگلوله نبmود /لسmتیکش عmmاج نداشmت /تmاج و تخت نداشت /شیشههایش دودی نبود /دندهاش خوب جا نمیرفت /فرمانش هیدرولیک نبود/ سقفش یکی -دو تا سوراخ داشت BMW /نبود که سقف متحرک داشته باشد /رانندهاش کmmت و شلواری نبود /پیراهن مشکیاش وصله داشت /کاپشنش را از »تاناکورا« خریده بmmود /کmmه قبل »ادواردو آنیلی« آن را پوشیده بود /برلوسکنی کmmت شmmلوار میپوشmmد /آنجل مارکmmل کmmت دامmmن/ سارکوزی یک وقتهایی لخت میگردد /و من به کوری چشم » / «Frence24اعتراف میکنmmم/ و افتخار میکنم که حکmومت بmه مmا سmاندیس داد /و مmن چmون روزه بmودم » /نmی« اش را نگmه داشتم /تا در روضه علیاصغر /در آن بدمم /بشنو از نی /من نیام را /درون سmmاندیس نکmmردم/ فرو کردم در چشم رئیسجمهور آمریکا /و انتقام حرمله را گرفتم /ساندیس مmmن آب سmmیب بmmود/
۹
دادم به رباب تا طفل ۶ماههاش را سیراب کند /به کوری چشم ضدانقلب /رئیسجمهور آمریکا با ما نیست /او با ما نیست /با سران فتنه است /با آن بیسواد /کmmه مmmردم گفتنmmد عامmmل دسmmت موساد /خانم کلینتون! ساندیسهای جمهوری اسلمی الکل ندارد /که ۱۰۰دلر آب بخورد /از شیر مادر حللتر است ۱۵۰ /تومان است که مش رجب ۱۰ /تایش را میفروشmmد هmmزار تومmmان /سmmران فتنه /کوکاکول میخورند که گازش /اشکآور اسmmت /و اشmmک کودکmmان فلسmmطینی را درمیآورد/ نتانیاهو با سران فتنه است /فتحی شقاقی شهید با ما /علی عبدالله صmالح بmا سmران فتنmmه اسmت/ حسن نصرالله با ماست /چشم اسرائیل کور /حکmmومت بmmه مmmا تیتmmاپ هmmم داد /مmmن روزهام را بmmا همین تیتاپ باز کردم /خاک بر سر شما /که به جای گوشت »بزغاله گوساله« /گوشت خmmوک را میخورید /دانشمندان میگویند /گوشت خوک ،آدم را خرف میکند /بنmmازم انقلب اسmmلمی را/ که با ساندیس و تیتاپ و هوندا ۱۲۵و اتوبوس /دهنکجی کرده بmه تمmmام دنیmای غmرب /آمریکmا حریف ساندیس ما نمیشود /برادر کوچmmک مmmن /سmmاندیس خmmود را کmmه خmmورد /آن را بmاد کmmرد و ترکاند جلوی چشم عکس نتانیاهو /و مردک ۲مmmتری عقmmب رفmmت /مmmن یmmک سmmاندیس جمهmmوری اسلمی را /با کل دنیای آمریکا و اسرائیل عوض نمیکنم /من حتی اگر /به عشmmق خmوردن فلفmmل، بروم »حاج منصور« /شرف دارد که به عشmmق /BBCسmmر از لنmmدن درآورم /سmmاندیس جمهmmوری اسلمی شرابا ’ طهوراست /آب زمزم است /آب زمزم ما /ساندیسهای جمهmmوری اسmmلمیاند /نmmه چشمهای که اختیارش دست سعودیهای شیعهکش است. *** چهارشنبه /اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی /تلویزیون نداشت /نmmوار آهنگmmران گذاشmmته بmmود /و من در خیابان انقلب /دیدم دختران وطنم /وقتی پرچم انگلیس را آتش زدنmد /دودش رفmت در چشmmم آقmmازاده معmmروف /مmmن دخmmتر بنلدن را در سmmفارت عربسmmتان ندیmmدم /ولmmی در چهmmارراه استانبول /دیدم آقازادهای را که فقیر نبود اما /کاسه گmmدایی دراز کmmرده بmmود /جلmmوی در سmmفارت روباه پیر /من ادعا نمیکنم رهبرم »سید خراسانی« است اما /در دجال بودن شما شک نmmدارم /و البته که ظهور نزدیک است /و امروز صبح /یکی به من SMSداد کmmه سmmران فتنmmه دررفتهانmmد/ رفتهاند شمال /ویلی »احسانالله خان«! /با ماشین ضدگلوله کmmه ترمmmزش ABSدارد و /همmmه چراغ قرمزها را رد میکند! /به میرزاکوچکخان زنگ زدم /که حواست به وطنفروشها باشmmد/ میرزا گفت /دکتر حشمت /نبض شیخ را گرفتmmه /چهارشmmنبهای ،مmmردم را کmmه دیmmده /تبmmش بmmال رفته /آن یکی هم /ساندیس بدنش کم شده! /به میرزا گفتم /این بار مواظب سرت باش /اینها در سر سودای وطنفروشی دارند /وطنفروش /خوانندهای است که حنجرهاش را پنجmmرهای کmmرده به سوی غرب /عالیجناب چهچه! »دود عود«ات بوی زغال سوخته میدهد /برای این ملت /قوم طالوت /حضرت داوود باید نغمه بخواند /هان ای ابراهیم! /تبر بردار /دیکتاتورهای مخملیmmن / از دموکراسی بت ساختهاند /علمت کوچکتر ،بزرگتر سرشان نمیشود /معلم کلس اول مmmن/ یاد داده بود که ۲۴از ۱۳بزرگتر است و /آرای باطله از رای شیخ! /معلم دینmmی مmmن میگفmmت/ ۱۳عدد نحسی نیست /نحس /کسانی هستند که بmmه اسmmم خmmط امmmام /رای مmmردم را دزدیدنmmد/ نحس کسی است که /آشوبگر عاشورا را /هوادار خود میداند /سال بعد اول ژانویه ،دهم محرم است /محرم که بیاید حتی /عید ارمنیها هم عزا میشود /آن وقت هواداران آقای نخستوزیر / سوت میزنند در عاشورا /و بmmه افتخmmار شmmمر /کmmه سmmر امmmام را بریmmد /کmmف مرتmmب میزننmmد /ای عیسی! /بابانوئل سرش را در برف کرده و » /مروه شmmربینی« را نمیبینmmد /امسmmال مجلmmه تmmایم/ بابانوئل را کرد مرد سال /و نوبل را دادند بmه بابmانوئل /حیmف کmه عمmmر سmعد /هmزار و چهارصmد
۱۰
سال /زود به دنیا آمد و ال »یونیسف« ،یک تقدیری هم از او کرده بود /اینجا هم ،کسانی بودند که عکسش را ۶ /ستونی کار کنند. ستون دین من /نماز یزید نیست /آقmmازاده معmmاویه مسmmت بmmود و » /انmmالله و انmmاالیه راجعmmون« را نوشت »انا الله و اناعلیه الراجعون« )!( /ستون دین من /آن نمازی است که سیدالشهدا خواند/ در ظهر عاشورا /و بهازای هر کلمه نماز /یک تیر خورد /و ال ابنملجم هم زیmmاد نمmmاز میخوانmmد/ اما قبلهاش ولیت نبود /قطام بود /در نماز ابیعبدالله /خم ابmmروی یmmار در یmmاد آمmmد و /در نمmmاز ابنملجم /رژلب دختر اغیار!
چهارشنبه /اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی /رانندهاش کمربند نبسته بود /جریمه شmmد ۲۰هmmزار تومان ۱۳ /هزار تومانش البته به خاطر سیگار بود» /وینستون« میکشید /ریهاش آسیب میبیند ولی در عوض /محصول آمریکایی را آتش میزنmmد /چmmرا کسmmی آنهmmایی را کmmه »بهمmmن« میکشmmند، جریمه نمیکند؟! /مگر» ۲۲بهمن« را که محصول امام بmmود پmmاره نکردنmmد؟ /مmmن کmmاری بmmا قmmوه قضائیه ندارم /دلم برای محافظان سران فتنه میسوزد /که به جای حفاظت از انقلب /مجبورند مراقب جان شیخ بیسواد باشند /سربسته بگویم /این سختترین کار دنیاست /شیعه علی بmmودن و محافظت از عثمان /تا که این پیرهن /دوباره شر نشود. چهارشنبه /اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی /بmه راننmmدهاش مرخصmی داده بودنmد /بmه مmن هmم مرخصی دادند /امتحان برادر کوچکم هم در مدرسه لغو شد /هان ای دشمن! /از این پس قصه/ همین است /ساندیس نظاممان را میخوریم /از مرخصیاش اسmmتفاده میکنیmmم /سmmوار اتوبmmوس میشویم /و در خیابان /علیه شما شعار میدهیم و /در برابرتان تمام قد میایستیم /مmmا همهمmmان حکومتی هستیم /من مستأجر نیستم /خmmانهام »بیترهmmبری« اسmmت /بیmmت رهmmبری /خmmانه فقmmط »سیدعلی« نیست /کاشانه ما هم هست /ناشیانه حرف نزنید /ما به این آشیانه سmmاده و صmmمیمی افتخار میکنیم /تا وقتی حاکم» ،علی« است /راهپیماییهای ما /همه حکومتی است. چهارشنبه /اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی /رانندهاش میگفت ۲۲ /بهمن /نوشابه و سmmاندویچ هم میدهند /ما ۲۲ /بهمن هم میآییم /برای چنین ملتی /که جانش بmmر کmmف اسmmت /جmmان بایmmد داد /جمهوری اسلمی به مردمش میرسد /حرفی هست؟! /مmmا بmmا رهبرمmmان /آنقmmدر »نmmداریم« ۱۱
که /هر وقت اراده کنیم /چفیهاش را میگیریم /حرفی هست؟! /آنقدر دوستش داریmmم کmmه /بmmا یک اشارهاش /نشانی خیابmmان انقلب را میگیریmmم و میآییmmم /سmmاندیس هmmم میخmmوریم /حرفmmی هست؟! /سران غرب /به فکر مردمان خود باشند /که اول سال نو /از سرما یخ نزنند /ما اینجmmا/ رابطهمان با رهبرمان گرم گرم است /خاک بر سرت سmارکوزی /بmه مmا چmmه کmmه مmmردم فرانسmmه/ میخواهند /سر به تن تو نباشد؟! /نظام ما با ساندیس و نی و تیتاب و هوندا /۱۲۵همه حیثیت »همه ابرقmmدرتهای دیگmmر «۵+۱+را بmmه بmmازی گرفتmmه /مmmا تmmا سmmاندیس داریmmم بمmmب هسmmتهای میخmواهیم چmه کmار؟ /حmال دیmدی کmه مmا چmرا /انmرژی هسmتهای را /بmرای مصmارف صmلحآمیز میخواهیم؟! /شما هر وقت /نی ساندیس نظام ما را حریف شدید /آن زمmان حرفmی نیسmت /مmا هم میرویم سراغ نیزه. راستی! /یادم رفت بگویم /برای این دلنوشته که تقدیمش میکنم به مmmولیم خmmامنهای ۲ / ،تmmا ساندیس گرفتم /یک تیتاب /حرفی هست؟! نوشته شده در چهارشنبه شانزدهم دی ۱۳۸۸ساعت ۱۳:۵۵
۱۲
.۳
»میم« و »فا« به یکدیگر چه گفتند؟
مهدی و فاطی ۲ ،زوج جوان و باصفا هماینک دارند با هم اختلط میکنند که ما به صmmورت زنmmده مشروح این گفتوگو را برای شما میآوریم: ف :بالخره جانشین موسوی معلوم شد؟ م :علی معلم را گذاشتند. ف :فرهنگستان هنر را نمیگویم. م :پس چی؟ ف :میگن سبزها میخواهند از موسوی عبور کنند. م :یعنی چی؟ من چقدر وقت دارم؟ ف :یعنی به جای موسوی میخواهند برای جنبش سبز یک رهبر دیگر پیدا کنند. م :حال گزینههای جانشینی موسوی چه کسانی هستند؟ ف :فعل’ هر کی داره ادعا میکنه که از اون یکی بهتره. م :من هم توی گزینهها هستم؟ ف :نهبابا. م :یعنی من مطرح نیستم؟ ف :ای بابا! کسی تو را داخل آدم حساب نمیکنه .حال ما یک خورده تحویلت میگیریم، هول برت نداره. م :چی گفتی؟ ف :هیچی ،داشتم با خودم صحبت میکردم .چی فکر میکردیم ،چی شد؟!
م :یعنی واقعا ’ جنبش سبز ،بیسر شد! ف :شنیدی ،در هندوستان یک بزغاله به دنیا آمده با دو سر؟ م :خب ،یک سرش را بگذارند روی گردن جنبش سبز. ف :حال چی میشه!؟ م :من میخواهم رهبری جنبش را بعد از موسوی بر عهده بگیرم.
۱۳
ف :مگه هر کی هر کیه؟ اون طوری باشه آرای باطله که بیشتر از تو رای آورد .اون بایmmد بشmmهرهبر جنبش. م :اصل جنبش ،سرنداشته باشه ،چی میشه؟ ف :بی سرکه نمیشه .الن هر تیم فوتبالی یک سرمربی داره. م :اتفاقا ملوان وقتی احمدزاده بالی سر تیم نبود ،هر دو تا بازیاش را برد. ف :الن کدام مربی بدون تیم مانده؟ م :کرانچار. ف :خب کرانچار را بیاورند ،هدایت جنبش سبز را بر عهده بگیرد. م :کرانچار ،خارجی است ،نمیشود! ف :کار نشد نداره. م :به نظر من همان علی معلم را بگذارند رهبر جنبش سبز. ف :بد هم نیست؛ عبور از موسوی را با علی معلم شmmروع کردنmmد ،بmmا همmmان علmmی معلmmم هmmم ادامmmه بدهند. م :البته ما یک علی معلم دیگر هم داریم که تهیهکننده سینماست. ف :ما که البته معلم زیاد داریم .راستی دوباره جوک برات ساختن ،شنیدی؟ م :نه. ف :میگن آقای چیز توهم زده بوده داشته تو بیابان ماهیگیری میکرده ،تو اومدی با جت اسmmکی رد شدی! م :من میخواستم از آقای چیز عبور کنم .مهندس ترسیده! ف :تو اگه رهبر این فرقه بشی ،برنامههات چیه؟ م :به هر سبزی ،ماهانه ۷۰هزار تومان میدهم. ف :از دراویش گنابادی چی؟ حمایت میکنی؟ م :خب ،آره. ف :چطوره رئیس فرقه سبز به وسیله برگزاری انتخابات مشخص بشه. م :نه تو رو خدا ،اسم انتخابات را نیار. ف :میترسی بین ۴نفر ،پنجم بشی؟ م :این حرفها چیه؟ من سابقهام مشخصه... نوشته شده در شنبه نوزدهم دی ۱۳۸۸ساعت ۱۷:۵۵
۱۴
.۴
بسته پیشنهادی آشتی ملی
تیغ ،حال هر تیغی یک وقت میبرد ،یک وقmmت نمیبmmرد .در جریmmان حmmوادث اخیmmر البتmmه اگmmر تیmmغ »دعوای ملی« ما بریده بود ۱۰۰ ،سال سیاه دنبmmال طmmرح وحmmدت ملmmی و آشmmتی ملmmی نمیرفmmتیم امmmا همانطور که مستحضر هستید در قضیه کودتای مخملین ،تیغ ما کند عمmmل کmmرد لmmذا مmmا دسmmت بmmه دامان مصالحه و وحدت شدیم بلکه تیغ کودتا نبرید ،تیغ حکمیmmت بmmبرد! در زیmmر بسmmته پیشmmنهادی تقدیم میشود. مقدمه مراد ما از آشتی ملی ،استفاده از همه ظرفیتها برای توسعه کشmmور و نیmmل بmmه اهmmداف چشmmمانداز است .در این راه ملک ،نه سابقه افراد و نه حال فعلیشان که آینده افراد است و چون هیچکmmس از فردای افراد باخبر نیست ،باید از پتانسیل همه افmmراد حmmتی آن قاتmmل فmmراری و سmارق مسmmلح نیmز استفاده مطلوب کرد. اصول پیشنهادی -۱در طرح آشتی ملی باید از خوارج صدر اسلم اعاده حیثیت شود .بویژه در جنگ نهروان ،تعmmداد زیادی کشته شدند که ما حال به این کار نداریم کmmه فmmرد مقتmmول ،سmmربازی در سmmپاه حmmق بmmوده یmmا خداجویی در لشکر باطل .بدیهی است رسانهها باید از نفریmmن خmmوارج خmmداجویی چmmون ابmmن ملجmmم خودداری کرده و کمک کنند تا فضا از این حالت بحرانی خارج شود. -۲محاربین خداجویی که در روز عاشورا هتکحرمت کردند باید آزاد شوند .آیا در تعزیه ،کسی که نقش شمر و خولی و آن در به در ،حرمله را بازی میکند به زندان میرود؟! بالخره ایmmن محmmاربین هم بچههای همین کشورند و از آمریکا پول گرفته بودند تا روز عاشورا هتکحرمmmت کننmmد و شmmرعا آدم اگر از کسی پول میگیرد باید به تعهداتش عمل کند و در اینباره بحث »حقالنmmاس« مطmmرح است که موضوع خیلی مهمی است .اگر آشوبگران عاشورا از دشمنان بیرونی ،پول گرفتهانmد ،بایmmد خیمههای عزاداری را در قبال پول دریافتی ،آتش بزنند و اگر این کار را نکنند ،ایmmن دبmmه درآوردن است. وانگهی! مردم ما اغلب خودشان مراسmmم »خیمهسmوزی« دارنmد کmه ایmن آشmوبگران خmداجو ،چنmد ساعت زودتر خیمهها را آتش زدند و کار ملت را راحت کردنmmد ،لmmذا از ایmmن نمکبهحرامهmmا بایmmد تقدیر شود و وحدت ملی حول محور همین کلهشقهای خداجو برقرار شود.
۱۵
-۳یکی از مهمترین محورهای این بسته ،اجرای »سرود ملی« است .یعنی بعد از برقmmراری مراسmmم آشتیکنان و تحقق آشتی ملی لزم است عزیزان خلفکار و ذلیلمردههای خmmداجو بmmه همmmراه مmmن و دیگر سران فتنه و حضرات این طرفی و ممد قالپاق و اسی سگدست ،پشتبند هم ردیف بایستند و سرود »آشتی آشتی آشتی ،بیا بریم تو کشتی« را بخوانند و همزمان »هوهو چیچmmی« و »دسmتمال من زیر درخت آلبالو گمشده« را هم بخوانند. -۴لزم است زندانیان وقایع اخیر آزاد شده و نظام نزد خانواده آنها وثیقه بگذارد که دیگر با ایmmن معاندین فیسبیلالله ،کفار دینمدار و بتپرستان موحد ،کاری نداشته باشد. -۵خوب است برای اعاده حیثیت آشوبگران عاشورا ،تندیسی از این بزغالههmmای خmmداجو در ابعmmاد این هوا درست و در یکی از خیابانها نصب شود تا باعث عبرت دیگران شود. -۶اگر فرضا شروری خواست در خیابان قدارهبندی و اخاذی کند و با قمmmه بmه جmان مmردم بیگنmاه بیفتد ،لزم است در راستای ایmmن بسmmته پیشmmنهادی بmmه جmmای هرگmmونه برخmmورد ،روی نmmامبرده کmmار فرهنگی و بعد آشتی کرد .اول شاید نیت این دسته از آدمکشهای نmmامرد از انجmmام اعمmmال خلف، نیت بدی نباشد ،ثانیا نظام باید حقوق خلفکاران را به رسمیت بشناسmmد ،بmmالخره در هmmر نظmmامی یک عده باید عربده بکشند ،راه مردم را ببندند ،خلف بکنند و اگر همه خmmوب باشmmند پmmس اصmmل چرا زندان درست میشmmود؟ ثالثmmا نظmام بایmد ظرفیmت خmmود را در قبmmال برانmmدازی نmرم و کودتmmای مخملین بال ببرد و مردم هم باید جنبه داشته باشند.
نوشته شده در شنبه نوزدهم دی ۱۳۸۸ساعت ۱۷:۵۶ ۱۶
.۵
تشکیل کمیته تحقیق و تفحص از جنگ نهروان
عمروعاص در مصاحبه بmmا خبرنگmmاران رسmmانههای فmmارس ،دمشmmق ،رم ،چیmmن و مmmاچین بmmه تشmmریح جدیmmدترین مواضmmع خmmود بعmmد از جنmmگ نهmmروان پرداخmmت .بmmه گmmزارش خبرنگmmار صmmدر اسmmلم »وطنامروز« ،این ذلیلمرده خداجو قبل از پاسخ به سوالت کاتبان عرب و دیگر نقاط در سخنان کوتاهی ضمن تسلیت به خانوادههای خوارج ،گفت :بmmا زنmmدانی کmmردن آشmmوبگران جمmmل ،صmmفین و نهروان چیزی حل نمیشود و باید با مسائل به صورت زیربنایی برخورد کرد .عمروعاص بmmه نقmmض حقوق بشر در جنگ نهروان اشاره کرد و ادامه داد :معاویه مرا مmmامور کmmرده تmmا دربmmاره کشmmتههای نهروان یک کمیته تحقیقوتفحص تشکیل بدهم که این کمیته هماینک کmmار خmmود را آغmmاز کmmرده و نتایج مقدماتی آن تا هفته آینده توسط جارچیهای پmmاچهخوار معmmاویه بmmه سmmمعونظر ملmmت خواهmmد رسید .عمروعاص افmmزود ۴ :هmmزار نفmmری کmmه در جنmmگ نهmmروان توسmmط سmmپاه کmmوفه کشmmته شmmدند، آشوبگرانی بودند که از راههای مسالمتآمیز قصد فتنهآفرینی داشتند .وی تصریح کرد :آزادی بیان یعنی اینکه جارچیهای معاویه بتوانند براحتی اذهان عمومی را تشویش کننmmد و البتmmه هmmدف ایmmن نمک به حرامها از نشر اکاذیب ،ترویج روحیmmه نقmmادی در جmmامعه اسmmت! ایmmن عنصmmر نزدیmmک بmmه معاویه ،کمک معاویه به آشوبطلبان کوفه را کار رسانههای وابسته به عمار یاسر دانسmmت و البتmmه مدعی شد ،معاویه تنها برای »کشلقمه«خورهای کوفه اعانه فرستاده بود. عمر و عاص در بخش دیگری از سخنان خود» ،آشتی ملی« را نیاز اصلی کmmوفه خوانmmد و گفmmت :در شرایط حساس کنونی ،بهترین راه پایین آمدن از خر شیطان است. عمروعاص كه از خواص بیبصیرت است ،در ادامه به پرسmmشهای خبرنگmmاران پاسmmخ داد .عمmmر و عاص در پاسخ به سوال خبرنگار روزنامه »وطنامروز« کmmه از وی پرسmmیده بmmود» :بmmا خmmوارجی کmmه امنیت کوفه و عراق را بر هم زدند و زیربار حرف منطقی هم نمیروند و علیه نظام اسلمی دسmت به آشوب میزنند ،حکmmومت بایmmد چکmmار کنmmد؟« ،خmmوارج را مردمmmی خmmداجو خوانmmد و مmmدعی شmmد: ضربوشتم مردم ،سد معبر ،قدارهبندی ،عربدهکشی و آتش کشmmیدن بانکهmmای کmmوفه هmmم یکmmی از راههای رسیدن به خداست .خبرنگار کیهان نیز از عمر و عmmاص پرسmmید» :آیmmا اگmmر همچیmmن اسmmت، جهاد علیه خوارج هم یکی از راههای رسیدن به خدا نیست؟« که عمرو عاص از مجری مراسم کmmه باجناق اشعث بmود خواسmت بmه مشmکل ایmن خبرنگmار در پشmت سmالن کنفرانmmس رسmmیدگی شmود. عمروعاص سپس به پرسش خبرنگار روم باستان پاسخ داد و گفت :ما نیازی به حمایت کشmmورهای خارجی مثل روم و یونان نداریم و این را جناب معاویه هم متذکر شدهاند.
۱۷
عمر و عاص افزود :البتmmه برخmmی کشmورها از مmmا حمایتهmmایی کردهانmmد کmmه ایmmن حمایتهmmا کmmامل تصادفی بوده است .این کارشناس مسائل سیاسی در جواب سmmوال خبرنگmmار شmmبکه BBCاز ایmmن شبکه به خاطر نقش ویژه در کشتن »سمیه بن امیه« تشکر کرد و گفت :ما البته برای نشان دادن خداجو بودن خود قتل وی را انداختیم گردن حکومت كmmوفه .عمروعmmاص در ادامmmه بیmmان داشmmت: خوارجی که در جنگ نهروان ،توسط سپاه کوفه کشته شدند میخواستند در یmmک بسmmته پیشmmنهادی طرح »آشتی ملی« را مطرح کننmد کmه حکmومت کmوفه نگذاشmت .عمروعmmاص در پاسmخ بmه سmوال خبرنگار روزنامه اطلعات ،آبو هوای دمشق را صاف تا کمی ابری همراه با مه غلیmmظ صmmبحگاهی خواند و از احتمال آمدن یک جبهه هوای پرفشار ظmmرف روزهmmای آینmmده خmmبر داد و گفmmت :شmmهردار دمشق تمهیدات لزم را اندیشیده تا اگر برف آمد ،در حرکت الغهmmای تنmmدرو اختللmmی بmmه وجmmود نیاید و متاسفانه شهرداری ،امسال کmmه فکmmر تهیmmه شmmن و ماسmmه را کmmرده ،مmmا هیmmچ بmmرف و بmmارانی نداشتهایم!! خبرنگار CNNهم از عمروعاص پرسید :آیا درست است کسmmانی کmmه بmmه روسmmتاهای اطراف کوفه حمله كرده و دست به شورش و اغتشاش زدهانmmد ،نmmه خmmوارج كmmه از خmmود حکmmومت کوفه بودهاند؟! عمروعاص از حضار خواست برای این خبرنگار یک کف مرتب بزنند و آنگاه رو به خبرنگار CNNکرد و به وی گفت :وامی ،پولی ،چیزی نمیخواهی؟! نوشته شده در شنبه نوزدهم دی ۱۳۸۸ساعت ۱۷:۵۷
۱۸
.۶
مخملباف پایان غم انگیز یك زندگی است
پای صحبتهای صمیمی امیرحسOOین فOOردی ،نویسOOنده قOOدیمی و نامآشOOنا و مدیرمسOOؤول کیهOOان بچهها نویسندهها اغلب شباهت به منطقهای میبرند که از آن برخاستهاند؛ »شریعتی« زاده کmmویر بmmود و فقر ،پس به جنmگ زر و زور و تزویmر رفmت .فریادهmا و داد و بیmدادهای»جلل« ریشmmه در طالقmmان داشت که هوایی سرد و ناسازگار دارد و کوههایی خشن .از ایmmن شmmاخه بmmه آن شmmاخته پریmmدنهای آلاحمد تداعیگر رودخانههای پرپیچ و خم طالقان است که به هر ده و روستایی سmmرک میکشmmد و به هیچ دریایی نمیرسد .به آرامش نمیرسد» .نیما« به غایت شmmبیه یmmوش اسmmت؛ کنجmmی دنmmج و جایی بکر که پرندگانش را با چهچهههای متفاوت میشناسند و یوشیج را هم با سmmبکی نmmو در شmmعر معاصر» .امیرحسین فmردی« امmا از جmایی آرام ،سرسmبز ،بmاطراوت و کوهسmتانی برخاسmmته اسmت. انگشتر سلسله جبال شمال غرب کشور ،نگینی دارد به نام سبلن ،قلهای که برای فتح آن آهسmmته و پیوسته باید راه رفت .من امیرحسین فردی را از کودکی میشناسم .فmردی بیmش از هرچیmز ،شmmبیه زادگاه خود سبلن است .شیب زندگی فردی درست مثل دامنه سبلن با متانت و بردبmmاری رو بmmه بال میرود .فردی برای رسیدن به قله عجله نmmدارد .کوشاسmmت امmmا حریmmص نیسmmت .مدیرمسmmؤول کیهانبچهها همانطور مینویسد که فوتبال بازی میکند؛ بیش از آنکه خmmود را بmه تحmرک وادارد، توپ را میچرخاند و بازیکنان دیگر را در موقعیت گmmل قmmرار میدهmmد .در روزگmmار جmmوانی همبmmازی بازیکنانی در رده تیم ملی بود و هنوز جوان بود که دوستانش او را »امیرخان« صدا میزدند.
فردی در نویسندگی ،قدمش ثابت است و قلم را میچرخاند و چه بسیار نویسmmنده کmmه در خیمmmه او صاحب قلم شدند .تیراژ جوانانی که با استادی فردی ،نویسنده شدند و استعدادشان گل کرد ،عجبا ۱۹
که حتی از تیراژ کتابهmmای فmmردی بیشmmتر اسmmت .در ایmmن روزگmmار آزگmmار ،داشmmتن آموزگmmاری چmmون »امیرخان« یک غنیمت است .در دورهای که ارزش آدمها به کmmوچکی موبایلشmmان اسmmت ،فmmردی اصل موبایل ندارد .در زمانهای که بزرگی آدمها را ترمز ABSماشینشان تعییmmن میکنmmد ،فmmردی اصل ماشین ندارد .او موبایل ندارد ولی زنگ زندگیاش خوشصداست و ماشین ندارد امmmا چmmرخ زندگیاش همیشه چرخیده .با این همه آقای نویسنده اهل ریاضت نیست و از زندگانیاش بسmmیار لذت میبرد .برای او مصاحبت با جوانی چون من ،از شرکت در مراسم معارفه»علی معلم« ارزش بیشتری دارد و اگرچه از شاعر دامغانی به بلندی و نیکی یاد میکند اما وعدهاش را با من به بهانه شرکت در هیچ جلسهای به تعویق نمیاندازد .سالهاست مدیرمسؤول کیهانبچههاست امmا وقmmتی در اتاقش کسی نباشد» ،جلسه« را به رخ اربابرجوع نمیکشد .فmmردی از مmmدیریت ،تنهmmا نشسmmتن روی صmmندلی را نمیدانmmد و خmmوب میدانmmد اگmmر در چهmmره تبسmmمی داشmmته باشmmد ،چیmmزی از ارزش مدیریتش کم نمیشود .قهرمان کتابهای فردی حتی اگmmر مسmmلمان نباشmmند ،وطنفmmروش نیسmmتند. فردی ،مردان رمانهایش را از همین مردم کوچه و بازار انتخاب میکند .قهرمانان آثmmارش ،شmmاید بلد نباشند کراوات ببندند ولی خوب میدانند که مرد با درد دست و پنجه نرم میکند .عشق او به ایران و علقهاش به مردم در سطر -سطر آثار او پیداست .فmmردی اهmmل زد و بنmmد نیسmmت .دوسmmت ندارد با هیاهو زندگی کند .بزرگیاش محصول جار و جنجالهmmایش نیسmmت .بmmه دنیmmا و زنmmدگی از دریچه دلش نگاه میکند و نان همین دل را میخورد .دلداده مردم است .به جرات میگویم هیmmچ نویسندهای به اندازه او مونس درد و رنج مردم نبوده .فmmردی امmmا دلmmی نیmmز در گmmرو انقلب دارد و آرام بودنش را هرگز نمیتوان حمل بر بیتفاوتی او کرد .گفتوگوی مmmن بmmا فmmردی ،کmmامل مسmmتند شروع شد. امیرخان! به وعدهتان عمل کردید و زمان مصOOاحبه ،قربOانی مراسOم معOOارفه علOOی معلOم نشد .این انتصاب را چگونه میبینید؟ »موسوی دیگر وجاهت و لیاقت نشستن بر کرسی ریاست فرهنگستان هنر را نداشت .فرهنگسmmتان هنر یک نهاد مهم و تاثیرگmmذار در جمهmmوری اسmmلمی اسmmت و کسmmی کmmه اداره ایmmن فرهنگسmmتان را برعهده میگیرد باید از هر نظر چهره موجهی باشmmد و مسmmؤول سmmابق فرهنگسmmتان در مسmmائل اخیmmر وجاهت خود را از دست داد و این فرد باید عوض میشد«. از فردی میپرسم که آیا وجاهت فرهنگی موسOOوی هOOم در حOOوادث اخیOOر از دسOOت رفتOOه است؟ و آیا این جابهجایی ،به دخالت سیاسOOت در فرهنOOگ تعOOبیر نخواهOOد شOOد؟ مOOدیر مسؤول کیهانبچهها اینگونه پاسخ میدهد: »وجاهت سیاسی جدای از وجاهت فرهنگی نیست .سیاست و فرهنگ با هم مجالست دارنmmد .هmmم سیاستهای فرهنگی ما مشmخص اسmت و هmم فرهنmگ سیاسmتورزی مmا و اصmول سیاسmت از دل فرهنگ بیرون میآید .به نظر من شاید این جابهجایی باید زودتر رخ میداد و امری محتوم بود که حال امروز رخ داده است .اتفاقا جانشین مدیر قبلmmی ،انسmmانی بسmmیار باسmmواد اسmmت کmmه فرهنmmگ و تاریخ ما را به گفته دوست و دشمن به خوبی میشناسد .آقای معلم دامغانی فقط یک شاعر نیست و در اصل یک اندیشمند است که اندیشههای بسmmیار جmmذابی دارد و روی نکmmاتی از تاریmmخ انگشmmت میگذارد که از پس یک مورخ عmmادی برنمیآیmmد .کارهmmای علmmی معلmmم یmmک حmmالت شmmهودی دارد و اندیشههایش فوقالعاده هنرمندانه است .بmه لحmmاظ شخصmیتی هmmم چهmmرهای ممتmmاز اسmت .البتmmه ممکن است عدهای بگویند که جناب دامغانی وجهmmه ریاسmmت نmmدارد و چهmmرهاش اجرایmmی نیسmmت. نباید فراموش کرد که سابق بر این آقای معلم پستهای اجرایی فراوانmmی داشmmته و مثل در دورهای رئیس شورای موسیقی صدا و سیما بود و من البته معتقدم موفقیت ایشان در فرهنگستان ،بسmتگی ۲۰
زیادی به همکارانی دارد که جناب معلmmم انتخmmاب خواهmmد کmmرد و بmا شmmناختی کmmه از ایشmان دارم، معتقدم زیاد جای نگرانی نیست«. به فردی میگویم فرض کنیOOد اصOOل ایOOن حOOوادث بعOOد از انتخابOOات رخ نمیداد ،در ایOOن صورت آیا موسوی را فرد مناسبی برای این پست میدانستید؟ »من راستش زیاد به این موضوع فکر نکردهام ،منتها من اخیرا روی ترکیmmب »فرهنگسmmتان هنmmر« زیاد فکر کردهام .به اعتقاد من واژه هنر برای منتقل کmmردن میmmراث فرهنگmmی ایmmران ،واژه تنmmک و کوچکی است .ما در قالب هنر در گذشته سرزمینمان عمدتا در معماری و تا حmmدودی در نگmmارگری حرفهایی برای گفتن داشتیم ،در حالی که عمده حرف ما در میراث فرهنگی غنmmی ایmmران ،اغلmmب در قالب »ادب« مستتر است و با زبان ادبیات بیان شده و دنیا امروز فرهنگ ایرانی را بیشmmتر در قالب ادب میشناسد تا در شکل هنر .من منکر هنر نیستم امmmا وزن ادبmmی مmmا بسmmیار بیشmmتر از وزن هنری ماست .ما فرهنگ ایرانی را در دنیا بیشmتر بmا همیmmن ادب معرفmmی کردهایmmم تmا بmا هنmر .آیmا معماری و نگارگری ما به پای ادبیات ما میرسد؟ و میبینیم استعمار هم بیشتر همین ادبیات ما را و همین زبان ما را نشانه میگیرد و علیه حافظ و فردوسی میشورند و سعی در تغییر محتmmوای آثmmار این بزرگان دارند که خب ،این قلههای بلند از این بادها گزندی نخواهند دید و فرهنگ و هنmmر مmmا تا وقتی در قلعه ادبیات خانه کرده ،از گزنmmد بmmدخواهان آسmmوده اسmmت ،لmmذا مmmن فکmmر میکنmmم نmmام فرهنگستان ادب و هنر برای این نهاد برازندهتر است«. جناب فردی! چند وقتی است لحن قلمتان عوض شده .شما بیشتر ایجابی مینویسید اما چندی است قلمتان سلبی مینویسد و برائت میکند ،چرا؟ وقتی خانه شما در محاصره آتش است ،شما هم بیقرار هستید .در روزهایی کmmه گذشmmت و سmmخت هم گذشت ،خانه ما در محاصره آتش بود و من با این مقدار آبی که در دست داشتم باید آتmmش را خاموش میکردم ،نه اینکه آن را صرف آبیاری گل و گیاه کنم .در این ایام زنmmدگی مmmا ایرانیهmmا از حالت عادی خارج شد و ما با یک خطر ،بmmا یmmک آزمmmایش مmmواجه شmmدیم و ایmmن خطmmرات ،نیازهmmای جدیدی به همراه داشت .نیازهای جدید ،عکسالعمل مناسب میخواهد .من هmmم قبmول دارم لحmن قلمم عوض شده اما این وظیفه من است .برخی دوسmmتان در جریmmان ایmmن نوشmmتهها از مmmن فاصmmله گرفتند و انتقاد کردند که چرا وارد سیاست شدهاید .من به آنها همین را گفتم کmmه وقmmتی خmmانه در محاصره آتش است ،فکری باید کرد .آنها از فریاد من برآشفته بودنmmد و مmmن از سmmکوت آنهmmا .البتmmه تمثیل من یک مثال است و شاید درشmmتنمایی کmmرده باشmmم ولmmی هرچmmه بmmود جmmای سmmکوت نبmmود. حوادث ماههایی که گذشت نشان داد ملت ما میتواند از موانع بلند عبور کند و آنطmmور کmmه خmmود میخواهد در تاریخ بماند .به هیچ ورزشکاری بدون رویارویی با حریف قدر ،مدال نمیدهنmmد .فتنmmه امروز ،حریف قلدر ملت ماست و من مطمئنم این مmmردم پشmmت فتنmmه را بmmه خmmاک خواهنmmد مالیmmد؛ همچنانکه چند بار از پس فتنه برآمدند و شکستش دادند .من از یک منظر دیگر ،این فتنه را یک نعمت میدانم .نطفه این فتنه در متن جامعه ما بود اما پوشیده بود و ایmmن دملهmmای چرکیmmن زیmmر پوست به چشمها نمیآمد .در جریان حوادث اخیر ،این دمل سmmر بmmاز کmmرد و چرکهmmا فروریخmmت و فکر میکنم بعد از این ،اندام جامعه ما سالمتر خواهد شد و در مقابل اینگmmونه بیماریهmmا مقmmاومت بیشتری خواهد کرد .این فتنه مظاهر تلخ و صحنههای سختی داشت اما برای سلمت انقلب لزم بود .نباید هم ناراحت شد .من همان روزهای اول عصبانی شدم ولی ناراحت نشدم. فرق این ۲تا چیست؟ ناراحتی ،آدم را به غم و اندوهی میرساند که مقدمه ناامیدی است ولی عصبانیت البته با غلظmmت درستش ،آدم را به حرکت وامیدارد تا مانع را از جلوی پا بردارد و از گردنه عبmmور کنmmد .اگmmر مmmن ۲۱
پای این گردنه بمانم ،به افقهای جدید نمیرسmmم و مmmن فکmmر میکنmmم مmmا در حmmال عبmmور از گردنmmه هستیم و قله در دسترس است. این عبور چقدر طول میکشد؟ ما کی به قله میرسیم؟ بخش اعظم راه را ما آمدهایم و بصیرت ما ،ادامmmه راه را همmmوارتر میکنmmد .مmن حتmmم دارم از ایmmن مقطع ،اسلف ما به نیکی یاد خواهند کرد؛ مثل جنگ ،مثل انقلب .ما از این پس ملتی باتجربهتر شدهایم کmه دیگmر کمmتر دسmتخوش اشmتباه میشmویم و در دوراهmی راه خmmواص یmا راه حmmق ،دچmار تردیدهای تاریخی گذشتگان نخواهیم شد .حوادث اخیر ،فصل پوستاندازی جمهوری اسلمی بود. دشمن خواست براندازی کند اما خدا تقدیر دیگری برایمان نوشته بود .در ماههای اخیر ،ملت مmmا اندازه ۳۰سال انقلب ،فکر کرد و اندازه کل این ۳۰سال ،تحلیل کرد و اندیشmmید .ایmmن امmmر بسmmیار مهمی اسmmت .مmmردم الن وارد میmmدان شmmدهاند ،تحلیmmل میکننmmد ،آسیبشناسmmی میکننmmد ،هشmmدار میدهند و از برخی خواص ،کیلومترها جلوترند .این دستاورد کمی نیست .هیچ وقmmت مmmردم مmmا تmmا این حد هوشیار نبودهاند. گفتید که این مقطع از تاریخ جمهوری اسلمی ،مثل مقطع انقلب و زمان جنOOگ مانOOدگار خواهد شد؛ ما ادبیOOات دفOOاع مقOOدس داریOOم ،ادبیOOات انقلب هOOم اگرچOOه کمفروغتOOر از ادبیات جنگ ،بOOالخره هسOOت .آیOOا ایOOن دوره هOOم ارزش شOOکوفایی ادبیOOات مربOOوط بOOه خودش را دارد؟ حتما این ارزش را دارد .حتما.
ادبیات دوره پوستاندازی انقلب. حال با چه اسمی ،نمیدانم .حتی روی اسمش هم خیلی بایدحساس بود. الن جناب فردی برخی میگویند »جنگ نرم« اسOOت و اصOOل در چنیOOن نOOبردی ،یکOOی از سلحهای ما همین ادبیات است .یعنی برخلف اول انقلب یا دوران جنگ که اول یOOک اتفاقی رخ داد و بعد برایش ادبیات درست شد ،در این دوره ،اصول مبارزه جز با سOOلح فرهنگی مثل همین ادبیات ممکن نیست. در فتنه اخیر خبر از جنگ زمخت نیست و شما اسmmلحهای دسmmت دشmmمن نمیبینmmی .همیmmن کmmار را سخت میکند .در این فتنه ،دشمن سنگری که فتح میکند خاک ما نیست؛ ذهن و اندیشه ماسmmت،
۲۲
دل ماست .این جنگ خیلی پیچیدهتر است و به نظر من هیچکس حق نmmدارد بیتفmmاوت باشmmد .مmmا هنرمند بیتفاوت نداریم .هنرمند خلوتنشین ،ابتر است و از قبmmل ،مmmرده بmmه دنیmmا آمmmده .هنmmر در صحنه شکل میگیرد و هنر اصیل از دل زندگی مردم بیرون میآید؛ مردمی که در صحنه هستند نه در پستو .وقتی حادثهای به این بزرگی پیش میآید ،همه نیروها بایmmد علیmmه ایmmن هیmmاهوی نmmامرئی بسیج شود .سیاست ،چیزی نیست که شما مدعی برائت از آن باشی .سیاست امmmر محتmmومی اسmmت که هنرمند چه بخواهد و چه نخواهد به سراغ او خواهد آمد و گریز و گزیری از آن نmmدارد .سیاسmmت برای فرهنگ تعیین مشی میکند و به او دستور میدهد .اگر رضاخان حmmاکم باشmmد یmmک جmmور ،اگmmر مصدق باشد به طریقی و اگر جمهmmوری اسmmلمی باشmmد بmmه شmmکلی دیگmmر .پmmس سیاسmmت در زنmmدگی دخالت میکند و حکم میدهد .چگونه این را بعضی دوستان سmmاکت مmmا متmmوجه نشmmدهاند؟ آیmmا مmmا وقتی باید از هنرمندان استفاده کنیم که دیگر سیاست کار خودش را کرده باشد؟ پس رسmmالت مmmا چیست؟ شبیه حرفهای شما را نویسOOندههای متعهOOد قبل هOOم زدهانOOد امOOا برخOOی از همانهOOا در جریان حوادث اخیر سکوت کرده و هیچ دفاعی از انقلب نکردهاند. وقتی گرگ به آغل گوسفندان حملmmه کmرده ،طmmبیعیترین عکسالعمmmل یmک انسmان ،حmmال نmmه یmmک هنرمند ،کشیدن فریاد است .سکوت در این شرایط چه معنایی میدهد؟ این گرگ فردا سراغ آغل شما هم خواهد آمد .چرا باید مشکلت شخصی را بهانه سکوت نابجای خود کنیmmم؟ فmmردا پشmmیمانی سودی نخواهد داشت .مگر ما چیزی به اسم بیطرفی هم داریم؟ در صحنه کربل ،بیطmmرف همmmان طرف سپاه یزید بود و هیچ فرقی نداشت .البته کسی باور نمیکند بیطرفی برخی دوسmتان را .ایmن فریب دادن خود است و بزرگترین زیان را همین دوستان خواهد کmرد و درون خودشmان خواهنmد شکست و یک نوع شرمندگی گریبانشان را خواهد گرفت کmmه چmmرا مmmا اعلم خطmmر نکردیmmم و چmmرا فریاد نزدیم و ال رمان و داستان و شعر سرجای خودش هست. چندی پیش رهبری با گفتن جمله پرمعنای »این عمار؟« مظلومیت انقلب مقتدر مOOا را نشان دادنOOد .امOOا گذشOOته از عمOOار ،جنOOاب فOOردی! در شOOرایط جنOOگ نOOرم ،سOOینمای مOOا کجاست؟ رمان ما کجاست؟ tا t ین ادبیات؟! ادبیات البته در قالب شعر عکسالعملهایی داشته .برای آنکه شعر پژواک مmmوقعیت باشmmد ،خیلmmی محتاج زمان نیست اما رمان و داستان ،فرصت میخواهد. ولی نویسنده که فرصت نمیخواهد؟ من مخاطبم نویسندگانی است کOOه نOOان انقلب را خوردهاند و الن سکوت کردهاند .اگر جمهوری اسلمی نبود الن آقایان کجا بودنOOد؟ ایOOن عنوان پرطمطراق »متعهد« کجا باید خودش را نشان بدهد؟ این عزیزان کجا میخواهند بدهیشان را به انقلب بپردازند؟! اینهOOا کOOه میگفتنOOد مOOا سOOرباز ولیOOتیم و رهOOبری را دوست داریم الن کجا هستند؟ بله ،رمان زمان میخواهد اما نویسنده در قالبی غیر از رمmmان و داسmmتان هmmم میتوانmmد بmmه اقتضmmای زمان حرف خود را بزند .گاهی شاهکار ادبی ما ،نه رمان مmmا کmmه همmmان فریmmادی اسmmت کmmه داریmmم میکشیم .نویسندههای متعهد ما در جریان حوادث اخیر باید عکسالعملی درخور شأن خmmود نشmmان میدادند که ندادند .ما را مگر جز این است که انقلب چهره کmmرده ،پmmس چmmرا از وجهmmه و آبmmروی خود خرج جمهوری اسلمی نکنیم؟ با پول چه کسی و امکانات چه نظامی ،ما شmmهره شmmدیم و مmmردم از ما امضا میگیرند؟! اگر از ولیت دفاع نکنیم و بmmه وقتmmش فریmmاد نکشmیم ،بیتعmارف همmmه ایmن امضاها را مردم از ما پس میگیرند .امروز نویسنده ما باید حرف بزند و بگوید که کجای این جبهه
۲۳
ایستاده است .نباید در پناه هنر خود و در پشت قلم خود پنهان شد .البته سmmران جنmmگ نmmرم خیلmmی خوب موفق شدند بحث تعهد سیاسی و اجتمmmاعی را امmmری از مmmد افتmmاده نشmmان دهنmmد و عmmدهای از دوستان ،به همین راحتی قید تعهد را زدند و از آرمان ،تهی شدند .نکته ظریف ایmmن اسmmت کmmه در غرب ،نویسندگان ،قهرمانی برای عرضه ندارنmد و در آثارشmان نmmوعی پmوچی بmه چشmmم میآیmد .نmه بوش ،نه اوباما و نه سارکوزی در قواره یک قهرمان نیستند و... میخواهید بگویید غرب ،سرگردانی نویسندگان خود را به اسم نوآوری توانست به برخی از نویسندگان ما منتقل کند؟ دقیقا! بسیاری از دوستان ما در همین دام افتادهاند و فکر میکننmmد دوران تعهmmد ،گذشmmته اسmmت و منتظرند آثارشان توسط محافل روشنفکری تاییmmد شmmود و امضmmای مmmردم را بmه انشmmای ایmmن محافmmل فروختند .این محافل اما هیچ وقت ما را تایید نمیکنند .آنها کار خودشان را میکنند و ما هmmم بایmmد کار خودمان را بکنیم .خاموشی ،آیین چراغ نیست و سکوت در مرام حنجره نیست. من حOOال نمیخOOواهم اسOOم بیOOاورم امOOا اغلOOب ایOOن دوسOOتان نویسOOنده در مصOOاحبههای سالهای گذشته در جواب این پرسش همیشگی من میگفتند که مOOا خOOود را بOOه انقلب بدهکار میدانیم .آیا حوادث ماههای اخیر زمان مناسبی نبود که این آقایان دیOOن خOOود را به انقلب ادا کنند؟ یکجا هم اگر نمیتوانند ،قسطبندی کنند! رسید هم بگیرنmmد! در حmmد حmmرف نمانmmد کmmه مmmا بmmه ایmmن انقلب و به خون شهدا و به ولیت فقیه بدهکاریم. زمانی که اینها به انقلب نیاز داشتند ،جمهوری اسلمی آمد و به این دوسOOتان بOOال و پOر داد و... بله! الن هم انقلب به اینها نیاز پیدا کرد و فراخوان داد اما اینهmmا دعmmوت انقلب را رد کردنmmد. این بهترین فرصت بود که دوسmmتان مmmا خطمشmmی خmmود را مشmmخص کننmmد و بگوینmmد کmmه در کmmدام اردوگاه هستند .اگر با مردمند که مردم را ما روز ۹دی دیدیم .همmmه تیپmmی هmم بودنmد .چmmه هmوای معطری میخواهی که از این عطر میلیونی مردم ،دلپذیرتر باشد؟ گفت وگو به جOOای تلخOOی رسOOیده بOOود و معلOOوم بOOود امیرحسOOین فOOردی دوسOOت نداشOOت دوستانش را جایی به غیOOر از میOOان تOوده ملOOت ببینOOد ،امOا تلخیهOای ایOن مصOOاحبه بOا سوالت من بیشتر شد ،وقOOتی از مدیرمسOؤول کیهانبچههOOا دربOاره یکOی از سOران فتنOOه پرسیدم که روزگاری در همین کیهان کار میکرد: »گمانم که منظور شما آقای خاتمی است .همزمان با آمدن من در کیهان ،ایشان هم بهعنوان وزیر ارشاد منصوب شدند و در عین حال سمتشان در کیهان به عنوان نماینmmده امmام )ره( بmاقی بmود. البته رفته-رفته مسؤولیت خmmاتمی در ارشmاد سmنگینتر شmد و کمmتر بmه کیهmان میآمدنmد .یکmی از خاطرات شیرین من در زندگی دیدار با آقای خاتمی بود .حضور دلنشین ،باصفا و تاثیرگmmذاری بmmود. حیف شرافت آقای خاتمی که به اینجا رسید .نه ،من فکmmر نمیکmmردم کmmه سرنوشmmت ،ایشmmان را بmmه اینجا بکشاند که همان مردمی که به ایشmان رای دادنmmد و ۲دوره رئیسجمهmmورش کردنmد ،همmان مردم در خیابان علیه ایشان شعار مرگ بدهند .من موضعگیریهای فعلی خاتمی را بmmه نفmmع نظmmام نمیدانم و البته بیشتر فکر میکنم خاتمی با این جهتگیریها به خودش ضربه میزند .خاتمی بmmه اعتقاد من نظام را دوست داشت ،هرچند که شرایط الن با دهه ۶۰خیلی فmmرق کmmرده .نمیدانmmم، شاید وجود جنگ ۸ساله باعث شده بود بسیاری از اختلفات فراموش شود ،اما خاتمی اگر در حال حاضر با فلن شخص یا بهمان گروه مشmmکل دارد ،چmmرا طmmوری رفتmmار میکنmmد و بmmه گmmونهای حmmرف
۲۴
میزند که انگار مشکل وی اصل نظام است؟! من به دلیل مخفی ماندن اختلفات در دهmmه ۶۰بmmه خاطر جنگ ،نه فکرش را میکmmردم کmmه خmmاتمی بmmه ایmmن حmmال و روز دچmmار شmmود و نmmه دلmmم ایmmن را میخواهد .این بریدن خواص ،امر ناخوشایندی است که فقط به مذاق دشمن خmmوش میآیmmد .ایmmن خیلی غمانگیز است که فاصله خاتمی هر روز دارد با مردم و با نظام بیشتر میشود .من بالخره بmmا او کار کردم و دلم خیلی برایش میسوزد .خاتمی تکیه به جای سستی داده ،به جای آنکه پشmmتش را به مردم گرم کند .اینها که امmmروز دور خmmاتمی را گرفتهانmmد علقهای بmmه خmmاتمی ندارنmmد ،بلکmmه بmmا ولیت و با این ملت دشمناند و دارند از شخصیت خاتمی سوءاستفاده میکنند .حیف شد خmmاتمی و چرا این اتفاق برایش افتاد ،من خبر ندارم«. جناب فردی! شما در گذشته با محسن مخملباف سابقه دوستی و همکاری داشOOتید .چOOرا مخملباف عوض شد؟ اتفاقا مخملباف اصل عوض نشده! آن زمان هم تند و عصبی و یکدنmmده و پرخاشmmگر بmmود ،حmmال هmmم همین خصوصیات را دارد. ولی آن دوره علیه ضدانقلب تند بود و الن علیه انقلب. برای محسن ،تند بودن ملک است ،نه انقلب و ضدانقلب .مشکل او این بود که قبل از تهmmذیب نفس و تحصیل اخلق پا در گلیم فرهنگ و سیاست گذاشت و ال الن هم محسن ،همmmان محسmmن حوزه هنری است .الن هم دارد فحش میدهد ،آن زمان هم ناسزا میگفت .فقط مخmmاطب داد و بیدادهایش فرق کرده. از آن روزها بگویید؛ تاریخ جالبی است. سال ۵۸به همراه فرجالله سلحشور از مسجد »جوادالئمه )ع(« رفmmتیم خیابmان فلسmطین شmمالی، حوزه اندیشه و هنر اسلمی .قرار بود در حmmوزه ،بچههmmای انقلبmmی بmmه جmmای فعالیتهmmای کوچmmک، کارهای بزرگتری بکنند .ما رفتیم و آنجا عضو شدیم .من مخملباف را ۲-۳ماه بعد از اینکه رفتیم حوزه دیدم.
۲۵
نخستین برخوردتان با مخملباف یادتان هست؟ جلسه قصه داشmmتیم .ایmmن سmmمیرا خmmانم آن موقmmع بچmmه قنmmداقی بmmود در بغmmل محسmmن .یmmک دسmmت مخملباف ،سمیرا بود ،یک دستش کتابی به اسم »ننگ« که مجموعه داسmmتان بmmود .جلmmد سmmفیدی هم داشت که وسطش با جmmوهر مشmmکی شmmده بmmود .بmmا بچmmه آمmmده بmmود جلسmmه قصmmه .مmmا در حmmوزه میخواستیم مسیر تاریخ را ،جهتگیریهای دنیا را عوض کنیم؛ زود ،حوصله هم نداشتیم! آن زمان آرمانگرایی در اوج بود. آن زمان چه کسانی در حوزه بودند؟ مجید مجیدی؟ نه مجید بعدا آمد. میرشکاک بود؟ اینها بعدا آمدند. سیدمهدی شجاعی؟ او هم بعدا آمد و خیلی هم در حوزه نماند ،تا آنجایی که من خبر دارم .نخستین روزی که وارد حوزه شدم ،دیدم یکی دارد تابلو میکشد .خسروجردی کار میکند و لطیفه میگوید .علی رجبی هم بmmود؛ پسر مرحوم دوانی ،داشت نقاشی میکرد .چند تا خانم هم بودنmmد کmmه اسمشmان یmmادم رفتmmه .البتmmه خیلیهایشان چهره نشدند .دفتر ما در حوزه اندیشه و هنر اسmmلمی ،خmmانه قطmmبی بmmود کmmه رئیmmس سازمان رادیو -تلویزیون دوران شاه بmmود .در سmmال ۶۱گفتنmmد حmmوزه بایmmد بmmرود زیmmر نظmmر سmmازمان تبلیغات اسلمی .بعضی از دوستان سر همین جدا شدند بویژه که واژه زمخت»تبلیغات« خیلmmی بmmا هنر جور درنمیآمد و فکر میکنم بچههmmای منتقmmد حرفشmmان حmmق بmmود و کmmار حmmوزه را دسmmتخوش مدیریتهای سلیقهای سازمان تبلیغات میکرد .بعد هم آقای زم آمدند .من البته بنای جدا شدن از حوزه را نداشتم و به حوزه تعلق خاطر داشتم بویژه که با بچههای حوزه هم دوست شده بmmودیم .در آن مقطع یک پرسشنامهای به ما دادند و یکی از سوالها این بود که شmmما تmmا بmmه حmmال در عمرتmmان گناه کردهاید؟!! حال گناه کرده بودید یا نه؟ چه جوابی میدادم؟ اگر نمیگفتم گناه کردهام ،این خودش گناه است .اگر میگفتم گنmmاه نکmmردم، این هم دروغ است .من مmات و مبهmmوت مانmده بmmودم کmه ایmن سmوال از کجmmا درآمmmده! و همانجmا احساس کردم حوزه جای من نیست و این آدمها با این بینش میخواستند در حوزه مدیریت کننmmد روی یک عده هنرمند نازک طبع! جالب اینجاست که مخملباف پشتسر این چیزها بود و حمmmایت میکرد .خلصه! من با دلی گرفته آمدم کیهان. چه سالی؟ .۶۱از حوزه تا کیهان ،پیاده آمدم .دفتر کیهان را هم بلد نبودم. با چه واسطهای آمدید کیهان؟ دوستانم آنجا بودند؛ آقای رخصفت به من گفت سردبیر کیهان بچهها از اینجا رفته و حیف اسmmت که مجله به حال خود رها شود .رخصفت گفت :تو میتوانی مجلmmه را سmmرپا نگهmmداری .فضmmای بmmاز کیهان برایم در مقایسه با فضای بسته حوزه خیلی جالب بود و در کیهان ماندگار شدم .بعد هmmم در جلسه شورا گفتند کسانی که در ۲جا کار میکنند بایmmد یmmک شmmغل داشmmته باشmmند ،منظورشmmان مmmن بودم! و من هم کیهان را انتخاب کردم .مخملباف هم گاهی میآمد.
۲۶
در نامهای که اخیر به مخملباف نوشته بودید ،این احساس میشOOد کOOه مخملبOOاف حOOتی زمانی هم که مثل خوب بود ،بد بود .به خاطر همان که اشاره کردید؛ بدون تهذیب آمده بود سراغ سیاست. مخملباف زیاد مهم نیست .از نظر من هم خودش چندان اهمیتی ندارد ولی سوژه خmmوبی اسmmت تmmا برای تندروها و افراطیهmmا سرمشmmق شmmود .مهمتریmmن مشخصmmه مخملبmmاف ،تنmmدرویاش بmmود؛ یmmک تندروی وحشتناک و غیرقابل اغماض .بهعنوان نمونه ما یک کلس گرافیکی در حوزه داشتیم کmmه دانشجویان جذب آن شده بودند .من در دفتر کارم نشسته بmmودم و یکmmدفعه دیmmدم از حیmmاط حmmوزه صدای عربده و داد و بیداد میآید .من در آن زمان مسؤول حوزه بودم و هر دوطرف ،چه بچههmmای سازمان تبلیغات ،چه بچههای حوزه روی شناختی کmmه از مmmن داشmmتند در دوره انتقmmال ،مmmرا کردنmmد مسؤول حوزه .من آمدم بیرون دیدم محسن دارد فحاشی میکنmmد و حرفهmmای رکیmmک میزنmmد .بmmه محسن گفتم :چی شده؟ گفت :چشمت روشن! بعد یک فحش خیلی بد به دانشجوی پسری داد کmmه داشت با یک دانشجوی دختر ،خیلی محترمانه صحبت میکmرد .گفتmم :چmه اشmmکالی دارد؟ گفmت: حوزه جای این قرتیبازیها نیست .بعد گفت :اینجا یا جای من است یmmا جmmای اینجmmور کارهmmا .مmmن گفتم :حوزه جای کار هنری است و اینها دارند در حوزه هنرشmmان بmmا هmmم حmmرف میزننmmد .بعmmد هmmم گذاشmت ،رفmت .مخملبmاف یmک چنیmmن روحیهای داشmmت .مmن هنmوز دلmmم بmرای آن پسmmر دانشmجو میسوزد .محسن ،شخصیتش را خرد کرد .همینطور آن دختر را. و حال همین مخملباف»سکس و فلسفه« را میسازد. محسن میگفت زن حق ندارد جورابش پاره باشmد .همmmه اینهmا را میگفmت ولmی نمmاز نمیخوانmد. گاهی هم که میآمد نماز ،با اکراه میآمد .خوب یادم هست که سرسری میخوانmmد .خیلmmی وقتهmmا که اصل نماز نمیخواند. مخملباف علوه بر اینکه چند صباحی یک رفاقتی با پدر ما داشت ،همسایه ما هOOم بOOود. مادرم تعریف میکند که خانم مخملباف میآمد خانه ما و از محسن شکایت میکOOرد کOOه نمیگذارد ما روی فرش بخوابیم و میگفت مسلمان باید در جای زمخت زندگی کند. خیلی رفتار غیرمتعارفی داشت .البته بخشی از رفتارش به خاطر این بود که مخملباف نmmه کmmودکی کرد نه نوجوانی و نه جوانی .در همان بچگی خیلی مشکل داشت؛ مشکلت خmmانوادگی و مشmmکلت دیگر .بعد هم در سن ۱۷سالگی افتاد زندان و به خیال خودش قهرمان شد. ماجرای برخوردش با مستخدم حوزه چه بود؟ حوزه باغ بزرگی داشت و نیاز به باغبان داشت .این باغبانها از قبل در حوزه بودند و کاری هم به کار کسی نداشتند .با خانواده هم بودند و در یک گوشmmه حmmوزه ۲تmmا اتmmاق داشmmتند و بmmا زن و بچmmه زندگی میکردند .یک روز مخملباف گیر داد که ما باید اینها را بیرون کنیم؛ اینها جاسوس هسmmتند و ستون پنجم ضدانقلبند .من به محسن گفتم :روی چه حسابی همچین حرفی میزنی؟ و بر فmmرض که چنین باشد ،آیا این وظیفه ماست؟ مگر مملکmmت قmmانون نmmدارد؟ مmmن ایmmن حرفهmmا را كmmه زدم محسن عقبنشینی کرد ۲ .روز بعد گفت :باید شورا تشکیل شود که اینها را بریزیم بیmmرون یmmا نmmه. بعد هم رفت آنقدر در مخ این بچهها خواند که شmmورا قبmmول کmmرد اینهmmا را از حmmوزه بmmه طmmرز بmmدی انداختند بیرون .بعد هم باغ حوزه شروع کرد به خشک شدن .نه باغبانی آوردند نه کسی به گلهmmا آب میداد .من واقعیتش روزی یکی -دو ساعت کارم شده بmmود آبیmmاری درختmmان و گلهmmای حmmوزه. محسن استاد این بود که عواطف آدمها را زیر پایش له کند .من یک روز به شوخی بmmه مخملبmmاف گفتم :محسن! اگر روزی کسی را پیدا نکنی ،با چه کسmmی دعmmوا میکنmmی؟ سmmمیرا آن موقmmع تmmازه راه
۲۷
افتاده بود ،گفت :با این سمیرا دعوا میکنم ،اینقدر دعmmوا میکنmmم تmmا خmmودم را تخلیmmه کنmmم .بلmmه، همچین آدمی بود .سرهمین من میگویم محسن هیچ تغییری نکرده. آن زمان حال ضدانقلب را میگرفت ،الن… الن دارد حال خودش را میگیرد .پیشبینی من برای محسن ،آیندهای بسmmیار خطرنmmاک و تاریmmک است و روزگار خوبی نخواهد داشت .محسن الن دارد خودزنی میکند. آخرین باری که مخملباف را دیدید ،کی بود؟ هفتههای منتهی به پایان جنگ. کجا؟ آمده بود این اواخر اطراف مسجد جوادالئمه )ع( .آنجا زندگی میکرد .آخرین شmmهیدی کmmه مmmا در مسجد داشتیم» ،حسن جعفربگلو« بود .حسن خیلmmی باسmmواد و بااسmmتعداد بmmود .بچmmه بmmاادبی بmmود. محسن با من و حسن میآمد حوزه .یک موتور فسقلی هم داشت که ما را سوار میکرد .ما خیلی بmmه هم نزدیک شده بودیم .محسن تازه وارد کار سینما شده بود که مصادف شد با شmmهادت حسmmن .مmmا داشتیم پیکر حسmmن را تشmmییع میکردیmmم .از ۱۳مmmتری حاجیmmان کmmه آمmmدیم سmmر چهmmارراه امmmامزاده عبدالله ،دیدم محسن سر چهارراه ایستاده و همینطور دارد نگاه میکند .من از جماعت جدا شدم و رفتم پیش محسن گفتم :این حسنهها! گفت :آره میدونم .فهمیدم! گفتم :نمیآیmmی برویmmم .گفmmت: نه ،من که با حسن این حرفها را ندارم .حال محسن با حسن یک عمری نان و نمک خmmورده بmmود. من همانجا فهمیدم بریده .قبلش شک داشتم امmا آن روز مطمئن شmدم .بعmد هmmم یmک روز آمmد در خانه ما و با موتور رفتیم بیرون .به محسن گفتم :عالم سینما چه جوری اسmت؟ گفmت :عmmالم خیلmmی بدی دارد .یکی از این کارگردانها آنقدر خودش را معتmmاد کmmرده کmmه حmmال نmmدارد بmmرود روی سmmن جایزهاش را بگیرد .این نظرش بود راجع به سینما .من به او گفتم :اگر این دنیا اینقدر بmmد اسmmت، تو آنجا چکار میکنی؟ البته این ربطی به سینما ندارد .محسmmن هmmر جmmای دیگmmری هmmم میرفmmت بmmه همین جا کشیده میشد .ما وقتی از حوزه آمدیم کیهان ۵ ،نفر بmmودیم :مmmن و مصmmطفی رخصmmفت و تهرانی و محسmmن پلنگmmی و آقmmای گرامmmی .بعmmد مmmا فهمیmmدیم در حmmوزه فیلمmmی سmmاخته شmmده بmmه نmmام »استعاذه« .محسن همان زمان که ما از حوزه آمدیم کیهان کلی برای مmmا حmmرف و حmmدیث درسmmت کرده بود که اینها لیبرال بودند که از حوزه رفتند و ما که در حوزه ماندیم حزباللهmmی هسmmتیم .مmmا فیلم »استعاذه« را که دیدیم ،دیدیم خیلی این بودار اسmmت؛ در فیلmmم ۵ ،نفmmر بودنmmد کmmه دارنmmد از دست شیطان فرار میکنند ،غافل از آنکmmه شmmیطان در وجودشmmان لنmmه کmmرده و از چنگmmال شmmیطان هیچگونه رهایی ندارند .بعد یکی به ما از قول مخملباف گفت :محسن برای شما ۵نفر این فیلم را ساخته! یک همچین آدمی است مخملباف .محسن به خیلی افراد پشت کرد و از جمله به خmmودش. مشکل مخملباف سینما نبود ،خودش بود .در هر حال محسن یک تراژدی اسmmت در میmmان دوسmmتان بعد از انقلب ما .الن هم نوشتههایش فارغ از محتوا ،نثر بسیار مستهجن و غیmmرادبیای دارد و از نظر فرم بسیار سست است .اینها نشان میدهmmد محسmmن تهmmی شmmده .حmmال ایmmن آدم شmmده رهmmmmmبر مبارزه )!( محسن پایان غمانگیز یmmک زنmmدگی اسmmت و بعmmد از ایmmن مmmن معتقmmدم مخملبmmاف دیگmmر نمیتواند فیلم بسازد چون از درون هیچ هنری برای عرضه ندارد و تهی شده. این تهی شدن دقیقا به چه معناست؟ محسن تمام اندوختههایش را هزینه کرده .نثر این روزهای محسن نشان میدهد که این آدم هیmmچ معاملهای ندارد و کفگیرش به ته دیگ خورده .من نمیدانم غmmرب بmmا ایmmن آدم چmmه خواهmmد کmmرد. وقتی که تاریخ مصرف این آدم تمام شد ،مقصد بعدیاش کجا خواهد بود و آیا اصل جایی راهmmش میدهند؟ ۲۸
و شما هنوز دلتان برای مخملباف میسوزد؟ محسن میتوانست در خدمت جامعه خودش باشد .همین جا بماند ،انتقادش را بکنmmد ،حرفmmش را بزند ولی در سرزمین خودش باشد .تاریخ نشان داده هنرمندی که به وطن خmmودش پشmmت میکنmmد مثل ماهیای میماند که از آب به خشکی پرتاب شود؛ یک مدتی دست و پا میزند ولmmی بعmmد جmmان میدهد .فعل مخملباف دارد دست و پا میزند .مخملباف زمانی شهره شد و زمانی چهره شد که در ایران بود و از دریچه نگاه خودش به مشکلت خیره میشد و فیلم میساخت .بله ،من ناراحتم کmmه این روزها را برای محسن میبینم .آیا حد محسن ،مجری شدن بmmرای شmmبکههایی اسmmت کmmه بmmه مmmا فحاشی میکنند؟…حیف!…و چقدر بدسلیقهاند کسانی کmه ملmت عزیmز و نجیmب ایmmران را بmه ثمmmن بخس میفروشند. ظهر شده است و در موسسه کیهان صدای اذان میآید .این ندای دلنشین ،بهOOانه خOOوبی شOOد تOOا از دیگOOر دوسOOتان امیرخOOان یOOاد کنیOOم؛ از مOOردان آسOOمانی .از جوانOOان مسOOجد جوادالئمه .از کسانی که خود را فقط به خدا فروختند .از یاران سفر کOOرده .بغOOض کOOرده بود ،امیرخان وقتی از دوستان شهیدش میگفت: »ما فعالیتمان را در مسجد جوادالئمه از سال ۵۵شروع کردیم .چهرههایی که بعدها سرشmmناس شدند ،آقایان سلحشور ،بهزاد بهزادپور ،اصغر نقیزاده و حسین یاری بودند و همچنین دوستانی که الن نویسنده هستند و کسانی که در نظام ،به کارهای مدیریتی مشغولند .جمع ما در مسجد ،جهتی جز همراهی با نهضت نداشت .بعد از پیروزی انقلب ،کتابخانه این مسجد کوچک بیشmmتر از هmmزار نفر عضو داشت که اگر همه اینها میخواستند با هم به مسجد بیایند ،با احتساب محوطه حیmmاط و پشتبام ،باز هم در مسجد جا نمیشدند .این حاصmmل وقmmتی بmmود کmmه مmmا بmmه کمmmک بچههmmا تقریبmmا شبانهروز برای کتابخانه گذاشته بودیم .ما البتmmه فعالیتهmmای ورزشmmی و هنmmری هmmم داشmmتیم؛ کmmوه میرفتیم ،فوتبال بازی میکردیم و نمایشنامه مینوشتیم .وقتی جنmmگ شmmد بچههmmا پیشmmقدم شmmدند برای دفاع و به همین دلیل تعداد شهدای مسجد خیلی زیmmاد شmmد و چmmون دوسmmتیهای مmmا در دوران سخت ستمشاهی ریشه گرفته بود ،ارزش این رفاقتها را میدانستیم .در آن شmmرایط ،تنهmmا عامmmل ایجاد دوستیها ،انگیزههای قوی و آرمانهای مشترک بود .ما در جنگ تعداد زیادی از این دوستان را از دست دادیم یا شاید بهتر است بگویم به دست آوردیم که شاخصترین چهره ،پدر خmmود شmmما شهید اکبر قدیانی بود و همیشه ذکر خیر ایشان هست .ما امکmmان نmmدارد دور هmmم جمmmع شmmویم و از دوسmmتان شmmهیدمان حرفmmی بmmه میmmان نیایmmد .مهمتریmmن نمmmود آن هmmم بعmmدازظهرهای عاشوراسmmت. بعدازظهرهای عاشورا ساعات خیلی سختی است و دیگmmر تحمmmل آن سmmاعتها بmmرای آدم سmmهمگین است .جمع دوستان ما این ساعتهای سخت را به بهشmmتزهرا )س( میرود و خیلmmی هmmم از ایmmن حرکت استقبال شد .تعداد زیادی از دوستان میآیند .من یmmک بmار جmmایی نوشmmته بmودم کmmه همmmان تعداد که مmا الن هسmتیم ،بmه همیmmن تعmmداد در بهشmmتزهرا )س( دوسmت داریmmم و در بهmشmmت زهmmmرا )س( بویژه قطعه ۲۶بخشی از پیکره ما و پارهای از جان ما آرمیده است .البتmmه امسmmال بmmا حوادث عاشورای تهران ،کام ما تلختر شد. این هفته چندمین شماره کیهانبچهها درآمد؟ وقmmتی مجلهای ۵۴سmال سmن دارد ،مmن چmmه جmوری شmmماره آخmmرش را حفmmظ کنmmم ]آخریmن شmmماره کیهانبچهها را جناب مدیرمسؤول از روی میز برمیدارد[؛ .۲۶۶۵ چند شماره را شما سردبیر و مدیرمسؤول بودید؟ از سال .۶۱خیلی زیاد است .یک بیکار میخواهد بشمارد.
۲۹
و این روزها در روزنامه هم مشغول هستید. از سال ۸۵و در ۵۱سالگی کیهانبچهها ،دبیری گmروه ادب و هنmر روزنmامه کیهmان را هmم بmه مmن دادند. همین مسؤولیت باعث نشده که وقت کمتری برای کیهانبچهها بگذاریOOد؟ و آیOOا همیOOن تداخل به افت کیهانبچهها منجر نشده؟ مجله به نظر من افت نکرده و بر همان روال قبلی به کارش ادامه میدهد ولی مmmن وقmmت کمmmتری برای کیهانبچهها میگذارم .شیوه مدیریت من در این مجله شیوه بازی اسmmت ،بسmmته نیسmmت کmmه متکی به شخص باشد .ما تقریبا از همه نیروها استفاده میکنیم و حتیالمقدور سmmعی میکنیmmم روی چهرههای خاص متمرکز نباشیم .در کیهانبچهها همیشه برای چاپ آثار یک رقابت خوبی هست و معمول بهترین اثر چاپ میشود ولو آنکه نویسندهاش مشهور نباشد .هیچ هنرمند و نویسندهای هم در این مجله در حاشیه امنیت نیست و لذا مجبور است خmmودش را بهروز کنmmد .بmmا ایmmن همmmه کmmار کردن در روزنامهای با وزن کیهان ،مسؤولیتهای جدیmد و نmو روی دوش مmن گذاشmته و مmن بایmد صحنه را با یک نگاهی دیگر بmmبینم تmmا گmmروه ادب و هنmmر روزنmmامه حرفهmmایی در حmmد بزرگmmی نmmام جمهوری اسلمی داشته باشد. زمان کودکی ما ،کیهانبچهها از معدود رسانههایی بOOود کOOه بOOه آن دسترسOOی داشOOتیم و خواندن این مجله ،ذوق و انگیزه بسیاری از نویسندهها را دامن زد و بOOه رشOOد ایشOOان در عالم نویسOOندگی و روزنامهنگOOاری کمOOک کOOرد .بسOOیاری از فعOOالن ایOOن عرصOOه یکOOی از مهمتریOOن مشOOوقهای خOOود را مطOOالعه کیهانبچههOOا در عOOالم کOOودکی و نوجOOوانی خOOود میداننOOد ،فOOارغ از اینکOOه از نظOOر سیاسOOی و فرهنگOOی در چOOه جبههای باشOOند .امOOا حOOال احساس من این است که در این هیولی رسانهای و در این هجوم اطلعات و در عصOOر اینترنت و ماهواره ،کیهانبچهها خیلی غریب و تنها مانده .من خوب یادم هسOOت کOOه در دوره نوجOOOوانی همیشOOOه انتظOOOار سهشOOOنبهها را میکشOOOیدم تOOOا کیهانبچههOOOا را از روزنامهفروشی بخرم و البته قبل از خواندن ،صفحه وسط مجله محبوبم را باز میکردم و لحظاتی با بوی خاص و پر از احساس کاغذ کیهانبچهها صفا میکردم .این رایحه بOOرای من از عطر هر گلی خوشبوتر بود و الن که این حرفها را میزنم یک حOOس نوسOOتالژیک به من دست میدهد .من این روزها دلم برای تنهOOا مانOOدن کیهانبچههOOا در ایOOن فضOOای غیرمنصفانه رقابت ،میسوزد .آیا نوجوان امروز هم همان حس نسل مرا نسبت به ایOOن مجله دارد و آیا اصل کیهانبچهها به دستش میرسد؟ بوی کاغذ کاهی کیهانبچهها بOOه مشام نسل من خوش میآمد ،آیا نوجوان امروز هOم از ایOن کاغOذ کOاهی و از ایOن رایحOه استقبال میکند؟ ما امروز وارد شرایط جدیدی شدهایم و اصmmل خودمmmان را بmmرای ایmmن زنmmدگی جدیmmد ،آمmmاده نکmmرده بودیم ،نه کیهانبچهها که خود ما و شاید بشود گفت همه مردم .این پدیmmدههای نmو کmه از دنیmای دیگری وارد جامعه و خانه ما شده همه ما را غmmافلگیر کmmرده و بmmه جmmای اینکmmه مmmا ایmmن پدیmmدهها را مدیریت کنیم ،این رسmانههای مجmازی و ماهوارههmا هسmتند کmه دارنmد بmرای مmا خطمشmی معیmن میکنند .این پدیدههای دنیای جدید متعلق به ما نیست و ما چه بخmmواهیم ،چmmه نخmmواهیم آنهmmا بmmه سراغ ما میآیند و همه وقت ما را صرف خود میکنند .این دوران ،دوران ویژهای اسmmت و مmmواجهه با آن نگاهی نو میطلبد .اینجmmا نقmmش خانوادههmmا و آمmmوزش و پmmرورش بسmmیار پررنmmگ اسmmت .مmmن نمیگویم میان نوجوانانمان و این پدیدههای بدیع و بعضا عجیب و غریب ،دیوار حائل بکشیم امmmا ۳۰
باید فضا را به گونهای مدیریت کنیم که نوجوان و کودک ما برای خواندنیهای مکتوب نیmmز وقmmت بگذارد ،چرا که این پدیدههای نو ،حامل پیامی هستند که خیلی متعلق بmmه مmmا نیسmmت و تطmmابقی بmmا فرهنگ ما ندارد و اگر مضر هم نباشد ،با آداب و رسوم ما بیگانه و بیارتباط است اما در ادبیmmات ما و در نشریات ما خوشبختانه بیشترین تولید محصول همین کشور خودمان است که با زندگی مmmا تناسب بیشتری دارد .میدانید که کودکان وقتی چیزی را میگیرند این تmmا آخmmر عمmmر در ذهنشmان حک میشود و به سختی میتوان آن داده را پاک کرد یا پس گرفت .از این منظر کار کmmردن بmmرای بچهها برخلف بزرگترها به هیچوجه دور ریختmmه نمیشmmود و میمانmmد ،آنهmmا پیmmام را خیلmmی خmmوب میگیرند و خیلی بهتر در زندگیشان به کار میگیرند .من توصیه میکنم بmmه پmmدرها و مادرهmmا کmmه حتما کتب و مجلت مرتبط با بچهها را هم نیمنگاهی بیندازند .آنها باید پیشقدم شوند و نگذارنmmد پیام پدیدههای نو به زندگی بچههایشان خط بدهد .یک روزی بود که کیهmmان بچههmmا تنهmmا ۲یmmا ۳ رقیmب داشmت و حmmتی از تلویزیmmون هmmم در عرصmmه رقmmابت پیشmmی گرفتmmه بmود ،امmmا امmmروز رقmmابتی غیرمنصفانه شکل گرفته و ندای »هل من ناصر« مجلههایی از قبیل کیهانبچهها بلند شده اسmmت. این وظیفه ما را البته سختتر میکند و باید در ارائه مطالب ،خیلی بیشتر از گذشته ذوق و هنر به خرج دهیم تا بتوانیم در این فضا ،اندکی رقابت کنیم و من روی این »انmmدکی« تاکیmmد دارم .بmmازی مدام بچهها در فضای مجازی اگر بدون قاعده باشد ،ما را در آینده با خطر بیهویتی روبهرو میکند و ما وظیفه داریم خوراکی متناسب با ذائقه اصیل و فطرت پاک بچههایمان تهیه کنیم.
تلخترین روز شما در کیهان بچهها؟ همه روزهای این مجله برایmmم شmmیرین اسmmت ،ال چنmmد وقmmت پیmmش کmmه مجلmmه بmmه جmmای سهشmmنبه، چهارشنبه درآمد .این تعویق در طول این ۵۴سال سابقه نداشت و این خیلmmی برایmmم تلmmخ بmmود .مmmا حتی در شرایط بمباران هم بدون تاخیر مجله را درآوردیم و حتی تحریریه را منتقل کرده بودیم به آن طرف موسسه که پارکینگی شبیه پناهگاه بود ،اما نشریه در همmmان روزگmmار جنmmگ هmmم همیشmmه سروقت درآمد .ما در آن ایام غذای سرد میخوردیم ولی مطالبمان داغ بmmود .تنهmmا سهشmmنبههایی که هیچوقت چهارشنبه نشده ،سهشنبههای کیهانبچههاست و آن روز تلخ ،یک استثنا بود. ۳۱
شیرینترین روز کیهان بچهها؟ روزی که ۵۰سالگی این مجله را دیدم برایم خیلی گmmوارا بmmود .مmmن در آن روز ،خmmودم ،همکmmارانم و موسسه کیهان را در قلهای میدیدم که فتحش کmmار بسmmیار بسmmیار سmmختی بmmود .ایmmن بmmرای جmmامعه مطبوعات ما یک افتخار بزرگ و مثالزدنی است .فرهنگ ما بایmmد بmmه ۵۰سmmاله شmmدن مجلهای در حوزه کودکان به خود ببالد .این چیز کمی نیست و به کیهان بچهها جنبهای ملی داده. آیا نمیخواهید کیهانبچهها را بهعنوان یک میراث ماندگار در فرهنگ ایران ثبت کنید؟ این کار جایی مثل میراث فرهنگی است .کار نهادی چون وزارت ارشاد است. حداقل بد نبود به عنوان یک کار نمادین »تمبر یادبود«ی ،چیزی برای این مجله قOOدیمی در نظر میگرفتند. مسؤولن باید قدر چنین مجلهای را بدانند ،چنین اتفاقی مگر در چند کشور میافتد کmmه عمmmر یmmک مجله به بیش از نیمقرن برسد؟
از نظر سن و سال کیهانبچهها در جهان چندم است؟ یکی -دو مجله نزدیک به ۶۰سال هم داریم ،یکی در هندوستان و یکmmی در ارمنسmmتان کmmه خmmب در این دومی شما میدانید که شوروی سmmابق خیلmmی بmmه ادبیmmات بهmmا میداد و تقریبmmا در هmmر حmmوزهای مجلت با قدمت بال دارند .در اروپا هم یکی -دو مجله هستند که فعالیتشان به نزدیک نیمقرن رسیده .همینها هستند .ما خیلی باید قدر کیهانبچهها را بدانیم .کیهانبچههmmا جmmزو قmmدیمیترین نشریات دنیا در حوزه کودکان است که تا زمان حال سرپا مانده و در گیرودار حmmوادث ،خmmودش را حفظ کرده و همچنان مانده و خوب مانده .کیهانبچهها اما نیاز به حمایت دارد .این مجلmmه بmmا ۵۰ سال سن نباید دیگر با این کاغذ چاپ شود .عکسها و طرحهای ما به خاطر چاپخانه قدیمی کیهان تا ۳۰درصد کیفیتش افت میکند. ۳۲
بهترین سرمقاله شما در کیهانبچهها؟ من نزدیک ۲۰سال هر هفته یک سرمقاله برای مجله مینوشتم و با اشتیاق و علقه هم این کmmار را میکردم .دلم میخواهد این سرمقالهها را گردآوری کنم و با یک گزینش مناسmب مجمmmوعه خmmوبی از آنها دربیاورم .این سرمقالهها اغلب نگاهی دارد به مسائل روز جامعه اما طوری نوشته شده کmmه برای بچهها قابل فهم باشد. من سرمقالههای شما را یادم هست .سیاسیترین مسائل را از دریچه نگOOاه یOOک کOOودک نگاه کردن و بعد انتشار آن انصافا کار سOOختی اسOOت .شOOما حOOتی دربOOاره پایOOان جنOOگ و قطعنامه و رحلت حضرت امام )ره( هم در کیهانبچهها برای مOOا کOOه آن روزهOOا نوجOOوان بودیم ،مقالههایی مینوشتید که برای سن و سال من قابل فهم بود. من وقتی میخواهم برای روزنامه مطلبی بنویسم ،خیلی راحتم و اصل وسmmواس نmmدارم امmmا الن بmmا این تجربه فراوان باز هم وقتی میخواهم برای کیهانبچهها سرمقاله بنویسم ،دستم میلرزد که بmmا کدام آهنگ و از کدام زاویه و با چه کلماتی مقاله بنویسم و باید از خودم جmmدا شmmوم و نیمقmmرن بmmه عقب برگردم و با همان ادبیات یک نوجوان ۱۰-۱۲ساله مطلبم را بنویسم.
شاید هیچکس به اندازه شما برای بچهها سرمقاله ننوشته باشد. منتها چون در کیهانبچههmا بmود ،دیmmده نشmد .مخاطبmان مmن نوجوانmان بودنmد ،نmه مmدیران و نmه مسؤولن و متاسفانه اغلب سیاسیون هرگز برای مطالعه این مجلهها هیچ وقmmتی نمیگذارنmmد .مmmن در کیهان بچهها نمیتوانستم موج درست کنم اما حداقل اجازه ندادم دریا توفانی شود .دوستان و
۳۳
همکاران من در برابر یادداشتهایم در روزنامه تا ساعتها بmmا مmmن بحmmث میکننmmد امmmا همانهmmا نوشتههای مرا در کیهانبچهها نمیخوانند ،در صورتی که بار ادبی آن مطالب بسیار بالتر است.
گفتوگو با »امیرخان« به دقایق پایانی نزدیک میشد و من حیفOOم آمOOد دربOOاره زنOOدگی شخصی و ویژگیهای مدیرمسؤول کیهانبچهها چیزی نپرسم .آقOOای فOOردی! چOOرا موبایOOل ندارید: »یکی داشتم ،بچهها گرفتند و من دیگر سراغش نرفتم .من نه ساعت دارم نه موبایل نه ماشین و در عرض یک هفته هم میتوانم همه اینها را بخرم .من اینجوری احساس میکنم راحتتmmرم .مmmن عاشق پیادهروی هستم .پیادهروی باعث بهmتر فکmmر کmردن مmن میشmmود .مmن لmmذت میبmرم کmه در اتوبوس کنار مردم مینشینم .همنشینی و مجالست با مردم ایران را با هیچ چیmmز عmmوض نمیکنmmم. من دلم میخواهد مثل خودم زندگی کنم ،نه برای خوشایند این و آن«.
۳۴
از امیرحسین فردی ،بهعنوان یک کارشناس و نOOه طOOرف مصOOاحبه ،میپرسOOم :نظرتOOان درباره »وطنامروز« چیست؟ »تورق روزنامه شما برایم کار لذتبخشی است .شما را در مسیر انقلب میبینم و به نسبت سنتان احساس میکنم روزنامه خوبی دارید و بهروز هستید .گاهی البته اشتباهاتی میکنیmmد کmmه اقتضmmای دوران جوانی است«. قهرمانهOOای آثOOار شOOما عمOOدتا افOOرادی هسOOتند کOOه وطنشOOان را دوسOOت دارنOOد .ایOOن وطنفروشی خواص شما را ناراحت نمیکند؟ »ملت ما چه مسلمان باشند و چه نباشند ،به ایران و به این تاریخ و فرهنگ افتخار میکنند .کmmدام ملتی چنین گذشته و چنین فرهنگی دارد؟ کدام ملتی مثل ملت مmmا دارای چنیmmن هmmوش و ذکmmاوتی است ،بهترین انتخابها را ملت ما انجام داده .ما نباید کار یک اقلیmmت نmmاچیز را بmmه حسmmاب ایmmن ملت بزرگ بنویسیم .قهرمانان نوشتههای من از همین دیار و از همین مmmرز و بومنmmد .چقmmدر بدنmmد آنهایی که نان و نمک این ملت را میخورند و نمکدان این مردم را پیش چشم دشمن میشکنند«.
و آخرین حرف شما: »نمیدانم این را بگویم یا نه ،ولی هفته پیش به راحتی سفرم را به پاریس لغو کmردم و گفتmmم مmن نمیآیم .کشوری که آدمی در حد و اندازه سmارکوزی ،رئیسجمهmmور آن اسmت چmه تصmویر دلنشmینی میتواند برای من داشته باشد .من اگر یک روز این مردم سهراه آذری و ۱۳متری حاجیان را نبینم، احساس دلتنگی میکنم .مردم ما مثل یک رود خروشانی میماننmmد کmmه بmmه اقیmmانوس میرسmmند نmmه مرداب .آبی که در برکه بماند ،گنداب میشود و این روزها میبینیم که عدهای از خواص ما چmmون به برکه دنیا دل بستهاند ،نای حرکت و توان فریاد ندارند .گفت :غلم همmmت آنmmم کmmه زیmmر چmmرخ کبود /ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است؛ و غلم این مردم آزاده بودن افتخار بزرگی است«. نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم دی ۱۳۸۸ساعت ۱۲:۱۲
۳۵
.۷
گفتوگوی پرحاشیه خبرنگار بیبیسی با عمر و عاص
عصر دیروز به وقت محلی ،عمروعاص با حضور در دفتر بنگاه چیزپراکنی BBCدر خیابmان شmهید الکله الکباد به تمام سؤالت نرم و تیز خبرنگmmار ایmmن شmmبکه بmmا محبmmت و حوصmmله پاسmmخ داد. اخ ’ عمروعاص منطقه خاورمیmmانه را از نظmر سوقالجیشmmی مهmmم ارزیmmابی کmmرد و در جmmواب ایmmن سmmؤال خبرنگار BBCکه از وی درباره تاکتیکهای کاخ سبز دمشق پرسیده بود ،گفت :ما برای ناراضیان کوفه پیغام فرستادهایم که موقع برداشت خرما همان بالی درخت بمانند و بmmرای نظmmام اسmmلمی، ادا و اصول دربیاورند .وی ضمن رد کردن وجmmود هرگmmونه ارتبmmاط میmmان دمشmmق و خmmوارج خmmداجو تصریح کرد :طرفداران ما برای ایجاد هرجومرج در خیابانهای کوفه و روستاهای اطراف نیازی به بیانیههای معاویه ندارند و کامل خودجوش عمل میکنند .این کارشناس مسائل سیاسی بmmا انتقmmاد از رفتار حکومت کوفه در قبال ناراضیان در اظهارنظری دوپهلو گفت :ما حmmوادثی کmmه ایmmن روزهmmا دارد در کوفه اتفاق میافتد را با جدیت پیگیری میکنیم و هرچنmmد بmmا ایmmن ذلیلمردههmmای خmmداجو هیچ ارتباطی نداریم اما حمایت خودمان را از آنها دریغ نمیکنیم که این البته نشاندهنده رابطmmه ما با اغتشاشگران کوفه نیست ،بلکه اوج مظلومیت معاویه را میرساند .عمروعاص تنها راه خروج از بحران کنونی را »آشتی ملی« خواند و خطاب به خبرنگار BBCگفت :نظام اسلمی باید دست آشوبطلبان را برای ایجاد بلوا بmmاز بگmmذارد وال جmmامعه جهmmانی تحریمهmmا را تشmmدید خواهmmد کmmرد. عمروعاص در پاسخ به این پرسش کmmه »چmmرا در جریmmان جنmmگ صmmفین ،وقmmتی کmmم آوردیmmد ،لخmmت شدید« ،لخت شدن خود را تکذیب کرد و گفت :من تنها شلوار لی و پیراهن خود را درآوردم که آن هم برای قضای حاجت بود .در این جا خبرنگار BBCبا نشان دادن تصاویری از عمروعاص کmmه او را در مواجهه با سپاه کوفه لخت مادرزاد نشان میداد ،خاطرنشان کرد :ایmmن تصmاویر ،بmا فتوشmاپ درست شده و این را هر عکاسی میفهمد .خبرنگار BBCدوباره خطاب به این ذلیلمmmرده گفmmت: اما شاهدان عینی لخت شدن شما را تایید کردهانmmد و از طرفmmی ایmmن تصmmاویر در همmmه بلد منتشmmر شده ،و عمروعاص در جواب گفت :من صدبار بmmه ایmmن روابmmط عمmmومی کmmاخ سmmبز گفتmmم کmmه ایmmن عکاس ،مکاسها را از جلوی دست و پای ما جمع کند و در ادامه به مmmدیربرنامههایش کmmه پشmmت صحنه نشسته بود گفت :عمه ننه! اون »ویستای تسعه و ثلثین« را روی لپتاپ نصب کردی؟ عمهننه :شرمنده! عمروعاص :تف تو اون صورتت که مارو آویزون این یزید سگباز کردی. عمهننه :شما ببخشید. عمروعاص :برو عکسارو بده روابط عمومی کاخ ،با فتوشاپ یه شورتی ،برگی ،چیmmزی تmmن مmmا کنmmن، بفرستن رو سایت. آنگاه عمروعاص رو به خبرنگار BBCکرد و گفت :از شما چه پنهان که لخت شدن مmmن در آن روز چندان هم بیحکمت نبود ،من جلوی این عمه ننه نخواستم بگم .راستش یک سری از این دوستان ما در کوفه پروژه مردان با حجاب را کلید زدند که به افتضmmاح انجامیmmد لmmذا بنmmده بmmا لخmmت شmmدن مادرزاد ،آن سوتی را تحتالشعاع قرار دادم؛ با خودم فکر میکنم که من گاهی منافع خود را فدای مصالح جنبش میکنم )عجب جملهای شد ها! ادامه بدم یه بیانیه از تmmوش درمیmmاد( .همmmواره بmmه اینجانب گفته میشد که اگر من و معاویه خفهخون بگیریم ،شبکههای وسیع اجتماعی و مmmدنی بmmه کار نمیافتد .آنچه به بنده به عنوان یک فرد کوچmmک ایmmن جmmامعه مربmmوط میشmmود ،بmmه صmmراحت میگویم تا وجود یmmک بحmmران جmmدی در کmmوفه بmmه رسmmمیت شmmناخته نشmmود ،راهmmی بmmرای خmmروج از
۳۶
مشکلت و مسائل پیدا نخواهد شد .بنده با این نظر موافق نبودم؛ آیا برای جنگ نهروان هم مmmن و آن معاویه مقصریم؟... این عمه ننه کدوم گوری رفته؟! بگو »ویستا ،میستا« رو ول کنه ،ایmmن »بیmmانیه« ،داره همینطmmور مییاد!! لمصب داره همینطور میریزه! یكی تایپش كنه. نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم دی ۱۳۸۸ساعت ۱۲:۳۱
۳۷
.۸
میانهروی ابوموسی در برنامه ۹۰
فردوسیپور :به نام خدا .خیلی خیلی خوشحالیم از اینکه در خدمت شما هسmmتیم .در هفتmmه گذشmmته اتفاقات بسیار مهمی در صحنه سیاست افتاد و ما برای اینکه بدانیم الن آیmmا ابتکmmار عمmmل دسmmت میانهروها افتاده یا نه و یک مقدار در اینباره ریز شویم از جناب ابوموسی اشعری دعوت کردهایم و مفصل راجع به ایmmن موضmmوع صmmحبت خmmواهیم کmmرد .امmmا در برنmmامه هفتmmه قبmmل یmmک میلیmmون و خوردهای به ما SMSدادند که چون پولش رفت در جیب مخابرات ما از بین همmmه عزیزانmmی کmmه SMSدادند ،قرعهکشی میکنیم .جناب ابوموسی! از یک تا ۲۰۰هزار؟ ابوموسی اشعری :از یک تا ۲۰۰هزار ،چی؟! فردوسیپور :از یک تا ۲۰۰هزار ،یک عدد را انتخاب کنید. ابوموسی اشعری ۳ :میلیون. فردوسیپور :از یک تا ۲۰۰هزار. ابوموسی اشعری :همان یک. فردوسیپور ۰۹۱۲۶۳۹ :آخرش ،۵۳از ۲۰۰هزار تا ۴۰۰هزار؟ ابوموسی اشعری :ما رو آوردی جدول ضرب بپرسی یا درباره میانهروی صmmحبت کنیmmم؟ عادلخmmان! سری پیش هم ما رو آوردی اینجا به بهانه حکمیت اما... فردوسیپور :حال البته به بحث میانهروی هم میرسیم .الن آقای غیاثی پشت خط هستند .سmmلم آقای غیاثی. غیاثی :به نام یزدان بخشاینده. فردوسیپور :از ۴۰۰هزار تا ۶۰۰هزار؟ غیاثی :مشتی! حال بذار برسیم؛ خب حال ۵۰۰هزار و پنجاه. فردوسیپور ۰۹۴۴۴۲ :آخرش .۷۸ ابوموسی اشعری :ا ،¢اینکه شماره ابنملجم است .این ذلیل مرده چطوری SMSداده؟ سیمکارتش رو که سوزونده بودن. فردوسیپور :چه جالب ،ابن ملجم برنmmده یmmک دسmmتگاه موبایmmل LG KP199شmmدند بmmا ضmmمانت گلدیران .اگر آقای ملجم بیدارند فردا به سایت 90TV.irمراجعه کنند .اما آقmmای غیmmاثی ،دربmmاره لخت شدن عمروعاص این روزها حرف و حدیث در محافmmل سیاسmmی زیmmاد مطmmرح شmmده .الن شmmما تصویر را ببینید .در تصویر عمروعاص مشغول اون کار بوده ،با دایره مشخص شده. غیاثی :ببینید آقای فردوسیپور! فردوسیپور :اگر ممکنه صدای گیرندتونو ببندید ،ممنون میشم. غیاثی :داور باید به عمروعاص کارت قرمز بدهد و او را از حضور در میادین به دلیل حرکت زننده و غیر ورزشی محروم کند. ابوموسی اشعری :به نظر من داور فقط باید یک تذکر بدهد ،فوقش کارت زرد. غیاثی :شما مثل اینکه کل آدم میانهرویی هستین .این حرکت الن طبق مقررات فیفmmا محرومیmmت داره و فیفا با این حرکات بشدت برخورد میکنه. ابوموسی اشعری :اما کاری که آقای عمروعاص کرد یک اعتراض مدنی بود و شما بایmmد ببینیmmد کmmه بقیه چی کار کرده بودند که عمروعاص مجبور شد همچین حرکت شنیعی را مرتکب بشه. غیاثی :من کارشناس داوری هستم یا ابوموسی؟ اصل این اشmmعری یmmک عکmmس بmmا شmmورت ورزشmmی داره؟ ۳۸
ابوموسی :این حرف شما مصداق بارز تندروی اسmmت؛ بmmه جmmای ایmmن حرفهmmا ابتکmmار عمmmل را بایmmد میانهروها دست بگیرند .من خودم در تاریخ بmmه میmانهروی مشmmهور هسmmتم .مواضmmع مmن در آرشmmیو روزنامه »کوفه امروز« متعلق به سازمان موتوری شهرداری كوفه موجود است. فردوسیپور :الن آقای دکتر دودمان پشت خط هستند ،رئیس اسبق فدراسیون فوتبال کوفه. دودمان :با سلم خدمت میهمانان برنامهتان آقایان ابوموسی اشعری و غیاثی. فردوسیپور :شما درباره این صحنه نظرتان چیست؟ الن آقای غیاثی معتقد به کارت قرمmmز اسmmت و جناب اشعری تنها راه برونرفت از بحران را مالهکشی و به نوعی سرهمبندی مسائل میداند. اشعری :من گفتم میانهروی ،نه مالهکشی. دودمان :در دوره من هیچکس بدون اجازه من ،دست به آب نمیزد. فردوسیپور :آقای دودمان! این دیکتاتوری نیست؟ دودمان :من بیش از ۴سال رئیmmس فدراسmیون بmودم و ۳تmا افتخmار داشmmتم! غلmط کردنmد مmن را برداشتند. ابوموسیاشعری :این یعنی میانهروی. فردوسیپور :نظر شما درباره صحنه مذکور چیست؟ دودمان :اشتباه اینها این بود که من را برداشتند. فردوسیپور :از شما و آقای غیاثی خداحافظی میکنم .میریم به بخش دوربیmmن .۹۰ایmmن تصmmویر رو یکی از علقهمندان برنامه ۹۰برایمان فرستاده .واقعmا ’ محبmmت و لطmmف شmmما بmmه برنmmامه ،۹۰مmmا رو شرمنده کرده. ابوموسیاشعری :آقای عادلخان! در این تصویر که مربوط به »فیفmmا «۲۰۰۰اسmmت ،مmmن اوناهاشmmم؛ اونی که لباس و شورت مشکی تنش کرده .من اونجا دارم میانهروی میکنmmم؛ فقmmط در محورهmmایی که با فلش دوطرفه مشخص شده حركت میكنم. نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم دی ۱۳۸۸ساعت ۱۲:۳۲
۳۹
.۹
موضوع انشا :میانهروی
با سلم و درود نثار خوارج خداجو و آکله الکباد .من امروز قلmmم در دسmmت گرفتmmه و میخmmواهم بmmر صفحه سپید ،انشایی درباره میانهروی بنویسم .به نظر من میانهروی چیز خیلmmی خmmوبی اسmmت و کل’ میانهروها در مقایسه با دیگر آدمها جایگاه بالتری دارند .من یک مثال میزنم؛ چون در انشا بهmتر است آدم حرف خود را با آوردن مثال تکمیل کند و این باعث میشود که فهم مطلب نزد مخاطب بالتر برود و کل’ در ادبیات ما دیده شده که نویسندههای بزرگی چون سعدی و مولوی برای اثبmmات حرف خود و شیرفهم کردن مخاطب ،به تمثیل و اشmmاره پرداختهانmmد .البتmmه آوردن مثmmال نبایmmد بmmه گونهای باشد که خواننده را خسته کند .مثال باید کوتاه و در عینحال جذاب باشد .مثالهای بلنmmد و تمثیلهای کشدار به درد نمیخورد و از نظر ادبی دارای اشmmکال اسmت .از طرفmmی مثmmال بایmmد بmmه موضوع انشا ربط داشته باشد و حکایت گودرز و شقایق را در اذهان تداعی نکند .من خmmودم از آن دسته آدمهایی هستم که همیشه برای به کرسی نشاندن حرفم مثmال میزنmmم ولmmی برخmmی آنقmmدرها اعتقادی به استفاده از تمثیل ندارند و حرف خmmود را همینطmmور چکشmmی میزننmmد کmmه ایmmن بmmاعث میشود قدرت درک مخاطب پایین بیاید در حالی که ما باید قدرت فهم مخاطب را بال ببریم ،نmmه اینکه آن را پایین بیاوریم ،اما قدرت فهم مخاطب چگونه بال میرود؟ در اینباره میان نویسmmندگان اختلف وجود دارد .برخیها معتقدند گور بابای قدرت فهم مخاطب اما عدهای دیگر میگوینmmد مmmا باید به قدرت فهم مخاطب احترام بگذاریم تا دیگران هم احترام ما را نگه دارنmmد و مmmا اگmmر بmmرای دیگران حرمت قائل نباشیم ،دیگران هم حرمت ما را نگه نمیدارنmmد و حرمmmت یکmmی دیگmmر را نگmmه میدارند و آن فرد هم از کجا معلوم آدم خوبی باشد و بر فرض که آدم خوبی بmmود ،آیmmا مmmا نبایmmد در مmmواجهه بmmا دیگmmران ایmmن نکmmات ظریmmف را رعmmایت کنیmmم؟ الن مثل در ورزش فوتبmmال یmmک نفmmر دروازهبان است و اگر خوب باشد به او میگویند »عقاب آسیا« و اگر خوب نباشد بmmه او میگوینmmد ابراهیم میرزاپور و اگر میانهرو باشد به او هیچی نمیگویند تا بعدا دربارهاش تصمیم بگیرنmmد و در اینباره شاعر میگوید :عقmاب آسmmیا بmا ماسmmت ،دروازهبmان تیmmم ماسmت ،احمدرضmmا عابmmدزاده۲) ، مرتبه( و خب! میانهرو در ورزش فوتبال به هافبک میانی میگویند که کار بازسازی تیم را برعهده دارد و مهاجمان را با پاسهای خود در موقعیت گل قرار میدهد .البتmmه برخmmی هافبکهmmا ،مهmmاجم حریف را در موقعیت گل قرار میدهند که در عالم سیاست به این هافبکها ،هافبکهای خmmداجو میگویند .هافبک خداجو بر ۲نوع است؛ خداجوی دفاعی و خداجویی که پشmت سmر ۲مهmmاجم بmازی میکند .البته اگر در یک بازی ،هافبک خداجو به جای راه انداختن تیم خود ،توپها را لmmو بدهmmد و به حریف فرصت ضدحمله بدهد ،تماشاگران نباید به این هافبک بگویند؛ حیا کن ،تیم را رها کن، بلکه مقصر سرپرست تیم است که در مناظره با سرپرست تیم مقابل ،حرفهایی علیmmه مmmدیرعامل تیم صنعت مس رفسنجان زده و باید در این مmmوارد خیلmmی دقmmت کmmرد .مثل مmmا در محلمmmان یکmmی هست به اسم اسی سگدست ،قبل سmmابقه دزدی ،جنmmایت ،نشmmر اکmmاذیب ،قاچmmاق ،فحاشmmی علیmmه كبریخانم را داشت اما اسی سگدست اخیرا به یک آقاپسری ،زورگفته بود و او را مورد آزار قmmرار داده بود و به همین مناسبت به زندان افتاده و محکوم شد بmه چmmی؟ بmmه اعmmدام .چنmmدتا از رفقmای اسی بعد از محکومیت اسی سگدسmت ،جلmوی خmانه اون پسmر جمmmع شmدند و از والmmدین ایmن پسmر خواستند میانهروی پیشه کنند .این چند همسایه درخواست خود را در نmmامهای تنظیmmم کردنmmد کmmه مشروح آن در زیر میآید .من چون دیگر جا نداریم ،همینجا از شما خداحافظی میکنmmم و ایmن بmmود انشای من .شما ادامه مطلب که نامه این همسایههای میانهرو به مmادر و پmدر اون پسmره اسmت را بخوانید و لذت ببرید! ۴۰
بسمربالرحمن با سلم خدمت اقدسخانم و عباس آقا در این برهه حساس کنونی همانطور که مستحضmmر هسmmتید پسmmر شmmما بmmرای اسmmی سگدسmmت در خیابان شکلک درآورد و اگر پسر شما این کار را نمیکرد ،اسی سگدست هم او را مورد لطف خود قرار نمیداد و البته مقصmmر اصmmلی ایmmن بحرانهmmا آقmmامحمود اسmmت کmmه در هنگmmام خریmmد از مغmmازه مشحسن با لحن نامناسبی از حاج اكبر )بنگmmاهی سmmر خیابmmان هفتmmم( یmmاد کmmرد .معالسmmف اسmmی سگدست به اعدام محکوم شده در حالی که وی یکی از سرمایههای محل است و نسبت به سmmابق هم خیلی بهتر شده و اصل مگر چه کارکرده که باید اعدام شود؟ ما بایmmد راهmmی بmmه میmmانهروی بmmاز کنیم ،نه حق و نه باطل و الن اسی سگدسmmت مmmورد ظلmmم واقmmع شmmده و ایmmن نmmامردی اسmmت و آن حرکت اسی سگدست یک نوع اعتراض مدنی بود و اسی سگدست هم درست اسmmت کmmه خیلmmی قالتاق است اما احترامش به عنوان یک مفسد ،برای همmmه واجmmب اسmmت و شmmما ای اقmmدسخانم و عباس آقا بایmmد ابتکmmار عمmmل را از تنmmدروها گرفتmmه و بmmه دسmmت مmmا بسmmپارید وال دفعmmه بعmmد اسmmی سگدستهای بالفطره سراغ خودتان خواهند آمد .باشد که همگی مالهکشی را سرلوحه خmmود قmmرار داده ،قانون را بیخیالی طی کنیم. باتشکر جمعی از میانهروهای خداجو نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم دی ۱۳۸۸ساعت ۱۲:۳۳
۴۱
.۱۰
تاکتیکهای جنبش سبز
اخیرا »سازگارا« در یک برنامه تلویزیونی که به عنوان »مجری-میهمان« در آن شرکت کرده بود جدیدترین راهکارهای فرقه سبز را به آشوبگران خداجو ارائه داد.
این تاکتیکها به شرح زیر است: -۱برای نشان دادن اعتراض خود به نظام ،به اسmتادیوم برویmد و وقmmتی کmه تیmmم محبوبتmان گmmل خورد شادی کنید! -۲در حمام بدنتان را به جای صابون با سنگ پا بشویید. -۳به مستراح رفته و پس از انجام کار واجب در دستشویی بر عکس بنشینید و خود را بmmا آب داغ بشویید )داغداغ همچین که بسوزید( تا فشار گاز افتکند. -۴در مستراح برای اسراف در مصرف آب و متضرر کردن رژیmmم ،سmیفون را چنmmد مرتبmmه کشmیده و برای عادی جلوه دادن از خودتان صداهای مشکوک در بیاورید. -۵درساعات اوج مصرف ،اتوی خود را به برق بزنید چون وقتی پول برقتان زیاد شmmد از شmmما بmmه عنوان تپلترین مخالفانی که یک نظام میتواند داشته باشد ،یاد خواهد شد. -۶پشت در دستشوییهای عمومی ،شماره تلفن همراه خود را همراه با مشخصات ظاهری ،نظیرقد و وزن بنویسید تا با شما در اسرع وقت تماس گرفته شود .قبل از مستراح رفتن از به همراه داشتن خودکار مطمئن شوید. -۷شبها هنگام تردد در خیابان چراغ ماشین خود را روشن کنیmmد و قبmmل از حرکmmت مقصmmدتان را مشخص کنید و در صورت تردد در محورهای کوهستانی ،به لج رژیم آنقmmدر خرکmmی راننmmدگی کنیmmد که توسط گشت نامحسوس پلیس ،ماشینتان توقیف و به پارکینگ منتقل شود.
۴۲
-۸هنگام خرید کال در اعتراض به رژیmmم بmmه علمmmت اسmmتاندارد و تاریmmخ مصmmرف تmmوجه نکنیmmد. نهایت این است که مسموم میشوید ،اگر همچین شد در اعلم انزجار از رژیم بmmه جmmای دکmmتر بmmه دامپزشک مراجعه کنید اما نه هر دامپزشکی ،دامپزشکی که مخالف نظام باشد. -۹قبض جریمه خود را پرداخت نکنید تا هنگmmام خلفmmی گرفتmmن ۲برابmmر شmmود .در اینبmmاره شmmاید عدهای بگویند که پولش میرود در جیب دولت ،اما اینطور نیسmmت بلکmmه پmmولش میرود در جیmmب راهنمایی و رانندگی. -۱۰در همراهی با فرقه سبز به جای پا روی دستانتان راه بروید. ادامه راهکارها در شبهای آتی ارائه خواهد شد. نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم دی ۱۳۸۸ساعت ۱۲:۳۵
۴۳
.۱۱
نامه سرگشاده ملنصرالدین به شیخ بیسواد
با عرض سلم خدمت شیخ .همانطور که میدانیmmد اخیmmرا شmmما گmmوی سmmبقت را از مmmن در زمینmmه فکاهی ربودهاید و مردم دیگر مرا فراموش کرده و فقط به شما میخندند و در این زمینmmه پلههmmای ترقی ظاهرا برای حضرتعالی برقی بmmوده و بیmmم آن میرود کmmه شmmما دسmmت زاکmانی را نیmmز از پشmت ببندید و به ریش من و عبید قاهقاه بخندید. جناب شیخ! در قزوین از شهر بیرونتان نکردند که کردند ،شما را در دارالعباده تنها نگذاشتند کmmه گذاشmmتند ،محافظmmانت از تmmو عاصmmی نشmmدهاند کmmه شmmدهاند ،مmmردم برایmmت جmmوک نمیسmmازند کmmه میسازند ،دشمن از تو سوء استفاده نمیکند که میکند ،به BBCخوراک نمیدهی کmmه میدهmmی، هرجا که میروی مردم بیرونت نمیکنند که میکنند ،برایت آرزوی مرگ ندارند که دارند ،در یک بیانیه ۲صفحهای کلی غلط نداری که داری ،نوشتههایت سوتی ندارد که دارد ،انشmmایت مزخmmرف نیست که هسmmت ،غلmmط غلmmوط نمینویسmmی کmmه مینویسmmی ،ادعاهmmایت دروغ نیسmmت کmmه هسmmت، شریعتمداری به تو شیخ از همه جا بیخبر نمیگوید که میگوید ،شاعر رسالت به تو شmmیخ بیچmmراغ نگفت که گفت ،مردم تو را بیسواد نمیدانند که میدانند ،با صفا نیستی که هستی ،سوادت مmmرا نکشته که کشته ،ضریب هوشیات پایین نیست که هست ،مشاورت به تو رای داد که نداد ،تmmو را سادهگیر نیاورد که آورد…
برای زندان رفتن ،خودت را به در و دیوار نکوبیدی که کوبیدی ،سابقهات به یغما نرفت که رفت، دست استکبار از آستینات بیرون نیامده که آمده ،پای دشمن از پاچه شلوارت آویmmزان نیسmmت کmmه هست ،دم خروس از زیر عبایت بیرون نیامده که آمده ،ادعای تجاوز نکردی که کردی ،سmmندهایت به درد ننهجونت نمیخورد که میخورد ،جملهبندی بیانیههایت ایراد ندارد کmmه دارد ،در منmmاظره وقت باقیمانده را نمیپرسیدی که میپرسیدی ،تقلب بهmmت نمیرسmmاندند کmmه میرسmmاندند ،همیmmن حرکت بعدا تبدیل به کلیپ نشد که شد ،یک جورهایی شوت نیستی که هستی ۹ ،دی ملmmت حmmالت را نگرفت که گرفت ،لعن علی عدوک یا حسین نگفت کmmه گفmmت ،آن سmmیل جمعیmmت را کmmه دیmmدی نگرخیدی که گرخیدی ،ساندیس بدنت کم نشده که شده ،اعضای حmmزب اعتمmmاد ملmmی از تmmو عبmmور نکردند که کردند ،ندا را شهید نخواندی کmmه خوانmmدی ،در کودتmmای مخملmmی شکسmmت نخmmوردی کmmه خوردی ،کاراکتر لطیفه ملت نیستی که هستی ،دم پیری معرکه نگرفتی کmmه گرفmmتی ،بعmmد از پmmروژه عبور از موسوی فکر رهبری سبزها به سرت نیفتاد که افتاد ،نسبت به دیگر سران فتنmmه بmmا حmmالتر نیستی که هستی ،دوست و دشمن باهات حال نمیکنند که میکنند ،کل مشتی نیستی کmmه هسmmتی، بیانیههایت را دیگران نمینویسند که مینویسند ،دست به قلم خودت بدنیست که هست ،از روی ۴۴
نوشته هم اشتباه نمیخوانی که میخmmوانی ،تپmmق نمیزنmmی کmmه میزنmmی ،دوسmت و دشmmمن را قmmاطی نکردی که کردی ،حجاریان به تو غضنفر اصلحات نگفت که گفت ،خودت را به خواب نزدی کmmه زدی ،اسمت را که در گوگل سرچ میکنی گوگوش نمیآید که میآید ،سروش ساده گیرت نیmmاورده که آورده ،به فکر دراویش گنابادی نیستی که هستی» ،باقی«حقوق بشmر را در پmmاچهات نکmmرد کmmه کرد) ،آخه تو رو چه به حقوق بشر؟!( الن بیانیه حقوق بشر را از بر نیستی کmmه هسmmتی ،حmmال کmmه همچین شده دنبال آشتی ملی نیستی که هستی ،آشوبگران خداجو طرفmmدارت نیسmmتند کmmه هسmmتند، این جماعت ،مست نیستند که هستند ،رذل نیستند که هستند ،تmmو رذل را میدانmmی بmmا کmmدام »ز« نوشته میشود که نمیدانی ،از همان بچگی دیکتهات ضعیف نبود که بود ،خانم معلمت از دستت عاصی نبود که بود ،در امتحان اخیر مردود نشدی که شدی ،آمریکا برایت کف نمیزند که میزند، از اینکه نفر اول جنبش نیستی ناراحت نیستی که هستی ،شهرام را چند وقت است که نتیغیدی از این موضوع عصبانی نیستی که هستی ،کل عصبی مزاج نیستی که هستی ،حرفهای ایmmن و آن زود در تو اثر نمیگذارد که میگذارد ،فرضا اگر توبه کنی توبه گرگ مرگ نیست که هسmmت ،نmmاراحت نشو در مثل مناقشه نیست که هست ،منظور من از گرگ ،دبلیوزپلنگ نبود که بود ،تو بmmه بزرگmmی خودت ما را نمیبخشی که میبخشی ،ما هم با این اخلقت حال نمیکنیم که میکنیم ،دشمن هmmم با تو حال نمیکند که میکند ،ما همه به تو ایمان نداریم که داریم ،عاشق سوتیهایت نیستیم کmmه هستیم ،یک هفته بیانیه ندهی دلمان برای جمله بندیهایت تنگ نمیشود کmmه میشmmود ،در ایmmن بیانیه آخرت از ترس سوتی دادن ،آیات و روایات را بیخیالی طی نکردی که کردی ،با اینکه معمم هستی عربیات ضعیف نیست که هست ،مصداق بارز خواص بیبصیرت نیستی که هسmتی ،اصmل در اینکه تو جزو خواص هستی میان علما اختلف نیست که هست ،بصیرت نزد تو کیلویی نیسmmت که هست ،با همه این حرفها سرور نیستی که هستی ،سالر نیستی که هستی ،ما یmک مmوی تmو را به دیگر سران فتنه نمیدهیم که میدهیم ،این یکmmی را مmmزاح نکmmردم کmmه کmmردم…،تmmو سmmرمایه مmmا نیستی که هستی ،ما برای تو زحمت نکشیدیم که کشیدیم ،سmاندیس نظmام را بmه سوسmیس غmرب نفروختی که فروختی ،سرت کله نرفت که رفmmت ،الن سmmارکوزی طرفmmدارت نیسmmت کmmه هسmmت، سارکوزی با اینکه زن دارد دنبال ناموس دیگران نیست که هست ،آبروریزی نکرده که کرده ،تو را ساده فرض نکرده که کرده ،در حوادث بعد از انتخابات بmmه دشmmمن گmmرا نmmدادی کmmه دادی ،سmmتون پنجم نبودی که بودی ،به خیابان نمیآمدی که میآمدی ،به جای تو بندههای خدا محافظانت کتک نخوردند که خوردند ،الن از این قضیه شاکی نیستند که هستند ،چوب لجاجت تورا نمیخورند که میخورند ،با این همه هنوز از مردم دم نمیزنی که میزنی ،رویت مثل سmنگ پmای قزویmmن نیسmت که هست ،قزوین رفتنت اشتباه نبود که بmmود ،محافظmmانت ایmmن را بهmmت نگفتmmه بودنmmد کmmه گفتmmه بودند ،حرفشان را زمین نزدی که زدی ،مرغت یک پا نداشت که داشت ،اگر محافظانت نبودند سنگها زیر چشمت بادمجان نمیکاشت که میکاشت ،رایت از آرای باطله کمتر نبود کmmه بmmود ،از ۴نفر پنجم نشدی که شدی ،اگر ۶نفر نامزد میشدند هفتم نمیشدی که میشدی ،ادعای تقلب را مطرح نکردی که کردی ،تندروی نکردی که کردی ،حال میانهروهای خداجو ماستمالی نمیخواهنmmد بکنند که میخواهند ،فتنه بعدی حکمیت نیست که هست ،حالی کردن حکمیت به تmو کmار آسmانی است که خدا وکیلی نیست ،کل دوزاری بعضیها کج نیست که هست ،الن مصmmداق »نmmااهلن و نامحرمان« نیستند که هسmتند ،طلحmmه هmم قبل آدم خmوبی نبmود کmه بmود ،ابوموسmی مخmش تmاب نداشت که داشت ،عمر و عاص سر کارش نمیگذاشت که گذاشت ،من اینها را برای شmmیخ نبایmmد بگویم که میگویم ،مصداق بارز آب در هاون کوبیدن نیست که هست ،این اگر تmmوهین باشmmد مmmن معذرت نمیخواهم که میخواهم ،از کروبی حللیت نمیطلبم که میطلبم ،شیخ باید من را ببخشد ۴۵
که نمیبخشد ،حال یک چیزی هم بدهکار نشدیم کmmه شmmدیم ،البتmmه ۵۰هmmزار تومmmان هmmر مmmاه بایmmد کروبی به من میداد که نداد ،چرا که رئیسجمهور شد که نشد ،مردم به او رای دادند که ندادند، دشمنان به او طمع نبستند که بستند ،اما از این قصه طرفی بستند که نبستند ،الن فرقه سبز چند دستهاند؛ یک عده از موسوی خستهاند و در حال عبور از وی نیستند که هستند اما یک عmmده دیگmmر هستند که هرچند آشوبگر و پستند اما دل به میانهروها نبسmmتهاند کmmه بسmmتهاند؛ عmmدهای میگوینmmد اینها با آنها یک دسته هستند و با هم بستهاند و سرنوشتشان به همدیگر گره خورده و دستشmmان در یک کاسه نیست که هست! و من البته کاری به این کارها ندارم فقط از شیخ میخواهم پmmایش را از کفش من بردارد .در شهر اگر کس است یک حرف بس اسmmت؛ البتmmه چmmون طmmرف مmmا شmmیخ است یک مقدار بیشتر باید توضیح داد؛ من نامهام را ختم میکنم با این شعار قشmmنگ» :مmmرگ بmmر دو آدم خالی بند ،علی عبدالله صالح و میلیبند!« و این جمله قشنگ که هنگmmام بmmازی هفmmت سmmنگ شنیدم از یک جناب سرهنگ» :برداشته عقل شیخ پاره سنگ ،به فرسmmخ میگویmmد فرسmmنگ! الکmmی نزن ،نرود میخ آهنین بر سنگ!« نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم دی ۱۳۸۸ساعت ۱۱:۳۱
۴۶
.۱۲
کروبی از ۲۰گرفت ۳
شیخ بیسواد در نامهای که اخیرا نوشته ،آمادگی خود را برای مناظره با نماینده نظام اعلم کرده! من جای نظام بودم »آرای باطله« را میفرستادم که با کروبی مناظره کند؛ شده حکmmایت طmmرف را به ده راه نمیدادند سراغ کدخدا را میگرفت! جالب اینکه نامهاش را از تmmرس غلطهmmای املیmmی بدون بسمالله نوشته و برخلف دفعات قبل هیچ اشارهای هم به آیات و روایات نکرده و همینطور مستقیم رفته سر اصل مطلب) .این یک غلط( .البته خود بmmه خmmدایی ایmmن بیmmانیه از نظmmر رعmmایت اصول نگارشی بهتر از نامههای قبلی شیخ است و شیخ اگر همینطور مرتب بیانیه بدهد روزی یک نویسنده بزرگ خواهد شد؛ الن مهمترین اشکال شیخ در نگmmارش عmmدم اسmmتفاده درسmmت از علئم سجاوندی است؛ روی علمت سوال و علمت تعجب هنوز کلی کار دارد) .این ۲غلط( .یکجmmا در متن ،آدمی زاد را سرهم نوشته که الن در رسمالخط جدید آدمی زاد را جmmدا مینویسmmند) .ایmmن ۳ تا( .بعد یکجا آیتالله بهشتی را نوشته آیتاله بهشتی .کل شیخ از همmmه جmmا بیخmmبر ،اللmmه را الmmه مینویسد و در بیانیههای قبلی هم این اشتباه را داشته؛ باید از روی الله ۱۰۰مرتبه بنویسد تا ملکmmه ذهنش شود) .این غلط چهارم(.
یکجا هم در پاراگراف اول نوشته» :گویی که خدا نmاظر بmر ایmن رفتارهmا نبmوده اسmت« .در ایmن جمله» ،که« اضافه است و آهنگ جمله را خراب کرده )غلط پنجم( و در ثmmانی امmmام خمینmmی)ره( میگفت» :عالم محضر خداست ،در محضر خدا معصیت نکنید «.اما شیخ در محضmmر خmmدا شmmهرام را تلکه کرد و در حالی که خدا ناظر بر کارهای وی بود تبدیل به سرمایه بزرگ اسرائیل شmmد) .شmmد ۶تا ،تا الن شیخ از ۲۰شده .(۱۴یکجا هم در پاراگراف چهارم ،نوشته» :بزغmmاله و گوسmmاله« ،در حالی که درستش »بزغاله گوساله« است و میان بزغاله و گوساله نباید»و« گذاشت) .ایmmن هmmم از اشتباه هفتم( .شیخ در این بیانیه از کلمه»پلمپ« استفاده کرده و ۲نمره منفی دیگر هmmم گرفتmmه، اول پلمپ نیسmت و پلمmب اسmت ،ثانیmا پلمmب یmک کلمmmه خmارجی اسmت کmه در فارسmmی میشmود »بستن« ،لذا مثل بهجای آنکه بگوییم روزنامه اعتماد ملی پلمب شد ،بهتر اسmmت بگmmوییم روزنmmامه اعتماد ملی به دلیل نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی بسته شد ۷) .تا ۲ ،تا هmmم اینجmmا، سر جمع شد ۹تا( .شیخ جایی از بیانیه خود نوشته» :عدهای نان خود را در تنور بحران میبینند« و این در حالی است که شاطرها نان را در تنور درست میکنند ،نمیبینند) .یmmک غلmmط دیگmmر( .بعmmد هم ما نانی به نام بحران نداریم؛ بربری داریم و سنگک و تافتون و…البته چون حال نmmان یmmک عmmده در بحران است ما این را از شیخ غلط نمیگیریم…شیخ پشت بند این نوشته: »…آری ،عmmدهای بmmر ایmmن گمانانmmد کmmه بmmا بسmmتن تمmmام روزنههmmای اصmmلح و دربنmmد کmmردن تمmmام اصلحطلبان…«؛ خدا وکیلی میخورد این جمله را شیخ اصلحات نوشته باشد؟! )در اینجا به دلیل تقلب ۵ ،نمره از شیخ کسر میشود .شیخ تا الن ۱۵غلmmط املیmی و ویراسmmتاری داشmته( .البتmmه در این بیانیه آخر ،بmmرخلف بیانیههmmای قبلmmی ،کروبmmی علمmmت مفعmmول بیواسmmطه را عمmmدتا در جmmای
۴۷
مناسبی از جمله استفاده کرده و مثل دفعات گذشته قبل از فعل نیاورده که بیانگر رشmmد ایشmmان در نگارش است) .ما در اینجا ۲نمره مثبت به ایشان میدهیم(.
کروبی در جایی از نامه خود آورده» :از دیدگاه اینجانب )این جانب را سرهم نوشته ،آن ۲نمmmره را پس میگیریم؛ کل کروبی زیادی سر هmmم مینویسmmد( ریشmmه ایmmن اتفاقmmات و مظmmالم مmmردم نیmmز بmmه انتخابات ریاستجمهوری ۸۴برمیگردد« .در جمله بال کلمmmه »نیmmز« زیmmادی اسmmت )تmmا الن ۱۴ غلط( و باز صد رحمت به علی مطهری که ریشه قضایا را مناظره موسوی بmmا احمmmدینژاد میدانmmد. شیخ بیانیهاش را با این جمله به پایان بmmرده…» :و چmmه داوری بهmmتر از مmmردم« .در ایmmن جملmmه بmmه تنهایی چندین غلط وجود دارد؛ اگر مردم داورند که تو را از ۴نفmmر ،پنجmmم نکردنmmد کmmه کردنmmد .از قزوین بیرون نکردند که کردند .تو را سوژه جوکهایشان نکردند که کردند .علیه تو شعار درست نکردند که کردند .جلmmوی اعتمmmاد ملmmی تجمmmع نکردنmmد کmmه کردنmmد .در نمایشmmگاه مطبوعmmات ،یmmک چیزهایی نثارت نکردند که کردند .کارهای بامزه تو را برای یکدیگر بلوتوث نکردند که کردنmmد .بmmا وجود تو ملنصرالدین را فراموش نکردند که کردند .تmmو را در ۹دی بیسmmواد معرفmmی نکردنmmد کmmه کردند .گذشته از مردم ،دوستان قدیمیات مثل حمید روحmانی و رحیمیmان تmو را رهmا نکردنmد کmه کردند .مواضعات را دشمنپسند تلقی نکردند که کردند .برای متنبه شدنت نامه به سویت ارسال نکردند که کردند .سابقهات را برایت ترسیم نکردند که کردند .نامهات به منتظری را کmmه زمmmان امام نوشته بودی دومرتبه برایت چاپ نکردند که کردند .برای هدایت تmmو دهانشmmان را مسmmواک نکردند که کردند .وقتشان را برای تو بیهوده تلف نکردند که کردنmmد .در گوشmmت یاسmmین تلوت نکردند که کردند .بیگانگان اهداف شومشان را روی تو بار نکردند که کردند .تو را برای خmmود یmmار غار معرفی نکردند که کردند .اغیار را به جای یار به تو قالب نکردنmد کmه کردنmد .دشmمنان در تmو طمع نکردند که کردند .تو را به نفع خود مصادره نکردند کmmه کردنmmد .البتmmه دیگmmر سmmران فتنmmه را ۴۸
بیشتر از تو آدم حساب نکردند که کردند .با این کار تو را عصmبانی نکردنmد کmه کردنmد .دلرهmای آمریکا را به حسmاب سmران فتنmه واریmز نکردنmد کmه کردنmد .آخرتmت را تبmاه نکردنmد کmه کردنmد. پروندهات را سیاه نکردند که کردند .دروغهای تو را حکایت پیراهن عثمان نکردند کmmه کردنmmد .از باصفا بودن تو سوء استفاده نکردند که کردند .فرمولهای انقلب نرم را به تو دیکته نکردنmmد کmmه کردند .روی نقاط ضعفت انگولک نکردند که کردند .حmmس زودبmmاوری تmmو را تحریmmک نکردنmmد کmmه کردند .دم پیری تو را شرمنده انقلب نکردند که کردند .لعن و نفرین ملmmت را حmmوالهات نکردنmmد که کردند .آفرین سارکوزی را رهسپارت نکردند که کردند .با ضدانقلب همکاسهات نکردنmmد کmmه کردند .سر مردانت روسری نکردند که کردند .حفاظت از انقلب را برایmmت سرسmmری نکردنmد کmmه کردند .عاقبت شیخ سادهلوح را برایت نقش نکردند که کردند .حرفهای »هخا« را برایت مشmmق نکردند که کردند .بر تن کاخ دمشق رنگ سبز نکردند که کردند .سmmکه فتنmmه را بmmه نmmامت ضmmرب نکردند که کردند .برای آشوب تو را صدا نکردند که کردند .تو را از جبهه حق به سپاه باطل ملحق نکردند که کردند. تو را با تنها یکی ،دو درصد رای ،محق نکردند که کردند .دوست و دشمن از دستت دق نکردند که کردند .در همین بیانیه اخیر حرف خود را در دهان تو فرو نکردند که کردنmmد .ناخواسmmته بیسmmواد بودنت را عیان نکردند که کردند .بسماللهالرحمنالرحیم را از بیانیهات حذف نکردند که کردنmmد. برای من در این ستون سوژه درست نکردند که کردند .سوتیهای تو را حقالتحریر من نکردند کmmه کردند .مرا تا ابد مدیون تو نکردند که کردند .به یمن همین اراجیف ،مرا قmmراردادی نکردنmmد کmmه کردند .بیمهام را رد نکردند که کردند .سایتهای مختلف ،بدون ذکر منبع ،مطالبم را کار نکردند که کردند .حتی یک معذرتخواهی خشک و خالی را بیخیالی طی نکردند که کردند .وسط دعmmوای من و شیخ ،نرخ تعیین نکردند که کردند .مرا از ادامه دادن منصرف نکردند که کردند…در ضmmمن شیخ از ۲۰عددی بهتر از ۳کسب نکردند که کردند .البته در قیاس بmmا بیانیههmmای قبلmmی پیشmmرفت نکردند که کردند؛ من باز فکر میکنم جای امیدواری هست ،ای شیخ! گوشات با من هست؟ ایبسا شیطان که آدم روی هست /پس به هر دستی نباید داد دست بویژه سارکوزی که اغلب هست مسmmت و اون یmmارو کmmی بmmود؟ مرتیکmmه پسmmت ،اسmmمش در خmmاطرم هست! نوشته شده در جمعه بیست و پنجم دی ۱۳۸۸ساعت ۱۴:۵
۴۹
.۱۳
بعد از شهدا شما چند تا محافظ داشتهاید؟!
من یک سوال دارم: /چرا کسانی که از انقلب هیچ حفاظتی نمیکنند /این همه محافظ دارند؟! /و مادر سمیه /کmmه این همه برای انقلب /خون جگر خورده /هیچ محافظی نباید داشته باشد؟!
آن روزها /در »بیمارستان نجمیه« وقتی »ماما« /خبر آورد که »سمیه« /صحیح و سmmالم بmmه دنیmmا آمده است /مادر نخندید /اشکش از شوق به دنیا آمدن سمیه نبود /واقعا داشت گریmmه میکmmرد / ضجه میزد /آخر دقایقی پیش /از رادیو /با همین گوشهای خودش /کmmه آن زمmmان »سmmمعک« نداشت /خبر شهادت همسرش را شنید /پس این روزها /تنها سالگرد عملیات کربلی پنmmج /در زمستان ۶۵نیست /سالروز تولد سمیه خانم هم هست /و سمیه در همان روزی به دنیmا آمmد /کmه پدرش »محمد« /در »سهراهی شهادت« /به شهادت رسید /جشن تولد سمیه /سالهاسmmت کmmه در کنار مزار پدر /برگزار میشود /به صرف خرما ،شمع ،اشک ،چفیه ،پلک و یک مشت خmmاک از یک سرزمین پاک /مادرش میگوید /خوردن کیک ،سر خاک پدر شmmگون نmmدارد /سmmمیه ،دیmmروز/ وارد بیستوچهارمین سال زندگیاش شد و /پدرشتنها ۲۳سال از خmmدا عمmmر گرفmmت /و بmmا ایmmن »غبار« /گرد یتیمی از صورت سمیه /پاک نخواهد شد /و دیروز جشن تولد سمیه بود /مmmادرش/ کارت دعوت فرستاد به همه مسوولن /که در ترافیک »بزرگراه شهید اشmmرافیت انگلیسmmی« گیmmر کرد و به دستشان نرسید /باز هم جشن تولد سmmمیه /در »قطعmmه / «۲۶غریبmmانه بmmود /و بmmاز هmmم »مترو« /به »بهشت زهرا )س(« نرسید /و در ایستگاه »جوانمرد قصاب« /خراب شد /و یmmاران را /چه غریبانه /قال گذاشت /گلزار شmmهدا BRT /نmmدارد /و تاکسmmیها فقmmط »دربسmmت« سmmوار میکنند /بیمعرفت ۷ /هزار تومmmان از سmmمیه و مmmادرش کرایmmه گرفmmت /و تmmازه /از »حmmmmmmmmmرم امmmام )ره(« هم جلوتر نرفت /گفmت :اگmmر داخmmل بهشmmتزهرا )س( بmmروم /هmزار تومmmان بیشmتر میشود /اما محمدآقا /با ۷۰تومان رفت شلمچه /و گلوله خورد به قلبش /و به عکس امام /کmmه روی سینه داشت /اما عکس امام پاره نشد /فقط یک مقدار از خmmون محمmmد /روی عکmmس امmmام لخته شد /و چقدر آرزو داشت این شهید /که نخستین فرزندش را ببیند /نmmام سmmمیه را /خmmودش انتخاب کرده بود /خانواده شهید کریمی /خاندان »هزار شهید«اند /خب یmmک عmmده چطmmور هmmزار فامیلاند /ما یک عده هم داریم هزار شmmهید /بmmه همیmmن راحmmتی /سmmمیه بmmا پسmmر همmmرزم پmmدرش ازدواج کmmرده /و محسmmن /پmmدرش در مرصmmاد /عمmmویش در بmmدر /آن یکmmی عمmmویش در والفجmmر مقدماتی /و داییاش در کربلی چهار به شهادت رسیدند /سمیه ،ماه عسmmل بmmه شmmلمچه رفmmت /و دید در قتلگاه پدرش /پmارک درسmت کردهانmد /و روی پلکmارد /بmه جmای آنکmmه بنویسmند /اینجmmا قدمگاه شهیدان است /با وضو وارد شوید /نوشتهاند؛ /از نشستن روی چمن خmmودداری فرماییmmد/ آب ،آشامیدنی نیست /گلها را پرپر نکنید / .کاش پرپر نکmردن للههmا /یکmmی از بنmدهای بیmانیه
۵۰
حقوق بشر بود /و کسی روی درختی که محمدآقا کاشت /و بmmا خmmونش /آن را آبیmmاری کmmرد /بmmرای برنده جایزه نوبل یادگاری نمینوشت /خدا رحمت کنmmد شmmهید »سmmعید شmmاهدی« را /بmmه شmmلمچه میگفت» ،شلم« /و تکیه کلمش این بود» :برادر ،شلم کجا بmmودی؟!«» /علmmی مطهmmری« /شmmلم نبود /استاد شهید میگفت / :جهاد در راه خدا /لیاقت میخواهد /بعضیها ماندند در تهران /تmmا ذخیرهای باشند برای فردای انقلب /تا در روز مبادا /بmmه بmmازی بیاینmmد و /سmmردار جبهmmه فرهنگmmی باشند! /چه بسیار که قرار بود بهعنوان »ذخیره طلیی« /به بازی بیایند /امmmا بmmازی خوردنmmد /و به جای گل زدن به بیبیسی /نقش »غضنفر« را بازی کردند /و در شرایطی کmmه دروازهبmmان مmmا/ یکی از دستهایش را /در مرحله اول عملیات بیتالمقدس /از دسmت داده بmود /تmوپ را درون دروازه خودی کردند /تا بیطرفیشان را /به »فیفا« ثابت کنند /این روزهmا /بmازیکن بیغیmرت/ فقط در »استقلل« و »پیروزی« نیست /در »تیم انقلب« هم /هستند بازیکنmmانی کmmه کمکmmاری میکنند /و اخبار تیم را /میگذارنmmد کmmف دسmmت »جmmورزالیم پسmmت« /ایmmن روزهmmا عmmدهای بmmرای انقلب /دنبmmال »مربیخmmارجی« میگردنmmد /بmmا »جmmورج سmmوروس« /در همیmmن رابطmmه مmmذاکره کردهاند /ولی سر رقم قرارداد /به توافق نرسیدند /مربی خارجی /حتی اگر »کاپلو« هم باشmmد بmmه درد ما نمیخورد /مربیان خارجی چه بر سر »پرسپولیس« آوردند؟! /اسکندر بmmا »تختجمشmmید« چه کرد؟ /و رسانههای خارجی /چه بر سر شیخ بیچراغ آوردنmmد؟ /مmmن یmmک سmmوال دارم؛ /ایmmن منافقین /این آشوبگران خداجو /عاشورای سال گذشته هم /در همین تهران بودند / ،امسال /زیر عبای چه کسی /زبانشان دراز شد؟ /و از ورای کدام نامه سرگشاده /پایشان به خیابان انقلب باز شد؟ /و این غائله آغاز شد؟ /چرا هیچکس در مناظره ،این پرسmmشها را مطmmرح نمیکنmد؟! / آقای ضرغامی! اگر مردی /مرا به رسانه ملی دعوت کن /زبان من »سرخ« است /و سر سبز اموی را بر باد میدهد /زبان من سرخ است و /وقmmتی دوربیmmن را میبینmmد ،دچmmار »لکنmmت« نمیشmmود/ »تخم کفتر« باید داد به این نازکشیعهها /که جلوی دوربین سmmونی /بmmه پتپmmت افتادهانmmد /آن حرفهایی که »احمدینژاد« در مناظره زد /همان حرفهایی است که پmmدرم در وصmmیتنامهاش نوشته بود /پدرم با زر و زور و تزویر /با این مثلث سهضلعی /که شبیه جام زهmmر اسmmت /مخmmالف بود /و آن زمان هم /عجبا که رقابت ۳ ،به ۱بود! /نه ،پدرم جناحی نبmmود / ،نmmه چmmپ بmmود و نmmه راست /و نه حتی در جناح ذوالجناح /پدرم /نسلش به »آدم« میرسmmد و /در »جنmmاح روحاللmmه« بود /و وقتی به جبهه رفت /هیچکس به او ۲۲۰ /میلیون /وام بلعوض نداد /تا تانک بخرد /و از خmmودش دفmmاع کنmmد /پmmدرم /نامههmmای امmmام را میبوسmmید /و تmmاب نالههmmای او را نداشmmت /و بmmا دوستانش به خاطر ولیتمداریشان /قطع ارتباط نکرد! /من فقط /یک پنجتومانی زرد /گذاشتم کف دسmmت آن مmmرد /کmmه در قطmmار تهmmران -اندیمشmmک /بmmرای خmmودش شmmکلت بخmmرد /و وقmmتی برگشmmت /بmmا پیکmmر غmmرق بmmه خmmون /ایmmن پنجتومmmانی زرد /هنmmوز در دسmmتان پmmدرم بmmرق میزد/ امانتداری یعنی این /شما خیانت کردید در امانت انقلب /و در مناظره /کم آوردیmmد /مmmن هmmم میگویم در انتخابات تقلmmب شmmده /ولmmی نmmه در ایmmن انتخابmmات /در دوم خmmرداد /تقلmmب رخ داد/ »خmmاتمی« دروغ گفmmت و »نmmاطق« راسmmتش را نگفmت /درود بmر سmmه »سmmید حسmmینی« /آری امmmا »سید«! چرا پای مذاکره با مربی خارجی نشستی؟! /جامعه مدنی /ریشه در خانه پیغمبر داشmmت/ یا ویلی جورج سوروس؟! /و ناطق هم /راستش »مالک اشتر« نبود ۷ /ماه فتنه /اما صmmدایی از ناطق درنیامد» /قالیباف« اما چرا /یک بار به حرف آمد /فقط یک بار /و ما را شرمنده کرد /که در تونل توحید بالخره »هل من ناصر« را شنید /BRT /این روزها /دیر /و کلmmی بmmا تmmاخیر /بmmه میدان انقلب میرسد /امام کی گفت /پشتیبان »ولیت مmmترو« باشmید تmmا تونmmل توحیmmد ریmmزش نکند؟! /آقای قالیباف! نگذارید تونل توحید را /نااهلن و نامحرمان افتتاح کنند /ایmmن تونmmل /از ۵۱
زیر خانه پدر سمیه /عبور میکند که در کربلی پنج /لحظاتی قبل از شهادت /خنده زد /تmmا نکنmmد روحیه بچهها ضعیف شود /من میخواهم حساب انقلب را /با شهردار تهران صاف کنم /آن یک دفاعی که /در این ۷ماه از انقلب کردید /شهدا را شرمنده کرد /جناب شهردار /بگو چقدر مmmی شود /از یکی قرض میگیmmرم /بmmا شmmما حسmmاب میکنmmم /مهmmر انقلب حلل ،جmmانش آزاد /جنmmاب ضرغامی! /من »آقای دوربینی« نیستم /علقهای هم به تظاهر نmدارم /از ایmن برنامههmای آبکmmی شما هم /حالم به هم میخورد /ولی اگر مردی سر دوربین صدا و سیما را /بچرخان طmmرف حنجmmره من /چرا من باید با چاه درددل کنم؟! /من علmmی)ع( نیسmmتم /بعmmد از جنmmگ ۲۵ /سmmال /سmmکوت کردم /و این روزها /صبرم دارد تمام می شود /این مناظرهها روی مmmخ مmmن اسmmت /و برنmmامهاش »رو به گذشته« /اتفاقا /سخن من هم درباره گذشته اسmت /مmن یmک سmوال دارم / :شmهدا کmه خاکمان را حفظ کردند ،پس دشمنان پدر من /در »سهراه جمهوری« چکار میکنند؟! /شهدا که خاکمان را حفظ کردند / ،اینجا چه خبر است؟! /شهر من /کی دست دشmmمن افتmmاد؟! /بعmmد از شهدا /چه کسی قرار بود دیدهبانی کند؟ /چه کسی صندلی را چسبید و /پسmmت را خmmالی کmmرد؟ / همسر سمیه /که خود فرزند شهید است /و پدرش سعید /در »اسکله المیه« /قهرمان بود / ،نه در »اردوگاه الرمادی« /که در همین آبادی /اسیر شد /و مردان خداجوی موسوی /به اسیر مmmدارا نکردند /چون مقتدایشان علی )ع( نبود /بلوتوثش هست /اگر موبایلهایتmmان /ویmmروس نگرفتmmه باشد /برایتان میفرستم /دوست بسیجی من »محسن« /اسلحه دسmmتش نبmmود /ولmmی چmmون ریmmش داشmmت /هیmmچ جmmای سmmالمی در بmmدنش /نگmmه نداشmmتند /ریmmش او /ریشmmه در مرصmmاد داشmmت /و »تفحص« هنوز نتوانسته پیکر پدرش» /شهید محمدی« را پیدا کند /مmن تصmmاویر شmmهدا را زیmاد دیmmدهام /بعثیهmmا /از بعضmmی مmmردان خmmداجوی موسmmوی /مهربmmانتر بودنmmد /و در مجلmmس /هیmmچ کمیتهای نیست /تا تحقیق کند /که بسیج /در ایmmن ۷مmmاه /چقmmدر شmmهید داد؟! /مقصmmر حmmادثه کهریزک شناخته شد /مبارک است /ولی هنوز منافق بودن سران فتنmmه /بmmرای عmmدهای /مشmmخص نشده است /و اصل انشاءالله که گربه است!! / /توطئه هم توهم است /الکmmی هmmم بmmه بزرگmmان انقلب /تهمت نزنید /آشتی آشتی /با هم بریم تو کشتی /نه ،قایق من عاشورا بmmود کmmه در دجلmmه گم شد /من سوار کشتی تایتانیک نمیشوم» /دی کاپریو« مظلوم نیست /مظلوم من هستم /کmmه اسلحه پدرم را /دست منmافقین میبینmم /مظلmوم بچههmای بسmیجاند /کmه خسmته /بmا دسmتان بسته /پیشانی پینهبسته /دل شکسته /و هزار و یک غم و غصه /به شهادت میرسند /و کسmmی اخبارشان را مخابره نمیکند /من خبرنگار آزادهای هستم /که میخواهم برای شما /خبری مخابره کنم /یکی از شهدای بسیج /در همین حوادث اخیر /که هنوز عmmدهای /در فهmmم آن گیmmج میزننmmد/ فرزند جانباز سهراهی شهادت بود /کmmه پmmدرش از دسmmت بعثیهmmا /جmmان سmmالم بmmه در بmmرد /ولmmی خودش اینجا /در سهراه جمهوری /توسط مردان خداجوی موسوی /به شهادت رسید /بmmه راسmmتی ما چند کشته باید بدهیم /که بیحساب شویم! /از سر چند زن چادر باید بکشند؟ /بر سینه چنmmد بسیجی /باید چاقوی کینه فرو کنند؟ /چند نفر از ما باید بمیریم؟ /چند عاشورا باید هلهله کنند؟ /چنmmد صmmفحه از قmmرآن /بایmmد پmmاره شmmود؟ /کهریmmزک /الن پیراهmmن عثمmmان اسmmت /آسایشmmگاه سالمندان نیست /در مجلس /برخی نمایندگان /پیراهن خونی چمران را نمیبینند /فقط پیراهن عثمان را میبینند و /تنها اخبار »پارلمان نیوز« را میخوانند /آقای لریجانی! /ندیدی کmmه لبmmاس بسیجی را /از تنش درآوردند و /با دشنه /به جانش افتادند؟ /باز هم بگویید انشاءالله که گربه است!! /این بود عمل به ¤مر قانون؟ /مقصر حادثه کهریزک باید مجازات شmmود و /دربmmاره سmmران فتنه /اما نگاه کنید ،یعنی خب ،اینکه درست ولی ،باشد ،راستش ،بmالخره /یعنmmی کmmه هنmmوز بایmmد مناظره کرد /بگو شیخ بیاید »رو به فردا« /با »آرای باطله« مناظره کند /سادهای تو چقدر شmmیخ/ ۵۲
جواد هم /به جای »اطاعت« از تو /بmmه موسmmوی رأی داد!! /آقmای مطهmmری /مقصmmر احمmmدینژاد نبود که در مناظره /آن حرفها را زد /مقصر /امام بود /که انقلب کرد /مقصر /امام بmmود کmmه قائممقامش را /با ادبیاتی بدتر از احمدینژاد /خلع کرد /مقصر /امام بود /که ولیmmت فقیmmه را/ ولیت انبیا میدانست /اصل مقصر /ابوتراب بود /که به جای میmmانهروی /طلحmmه و زبیmmر را /از خود طرد کرد /و در مناظره با »عقیل« /آهن گداخته به دستش نهاد /و در مناظره بعدی /شmmمع بیتالمال را خاموش کرد /و الن میکروفونهای صدا و سیما /نسبت به فریmmاد مmmن /آلmmرژی پیmmدا کردهاند /و /تصویر کربلی پنج را نشان میدهند /البته ساعت ۳نصفه شب /که همه خوابنmmد/ تا گلوی بریده »شهید حاجیباشی« /احساس کسی را جریحهدار نکند /آری ،سیما نشmmان نمیدهmmد که در ۳۰خرداد /تظmmاهرات مسmmالمتآمیز /چگmmونه بmmه شmmهادت پنmmج بسmmیجی منجmmر شmmد /و چmmه فاجعهای رخ داد.
این روزها /بانک مرکزی /بدهی دولت به شهرداری را میبیند /و اقساط عقبافتmmاده وام ازدواج مرا /اما هیچکس /بدهی حضرات به انقلب را /بmmه ایشmmان گوشmmزد نمیکنmmد /و همmmه از انقلب طلبکار شدهاند /از زعفرانیmmه تmmا فرمmmانیه و از کmmامرانیه تmmا خmmانه شmmیخ در نیmmاوران /چقmmدر صmmف طلبکاران انقلب دراز شده! » /شیخ دیپلمات« هم هست؟ از زعفرانیه تا فرمانیه /چند کیلومتر است /یکی برای من این را حساب کند /این روزهmmا صmmف طلبکmmاران انقلب را بmmا کیلومmmتر هmmم نمیشود حساب کرد /آن دنیا /در پل صراط /شهدای سرپل ذهاب /جلmmوی اسmmتوانههای نظmmام را خواهند گرفت /حقالناس /بmرای آن عوامالنmmاس اسmت /کmه از سmmمیه و مmادرش /کرایmmه دوبmmل گرفت /حق الله /برای نمmmرود ،ابوسmmفیان و بmmوش کوچmmک اسmmت /اکmmبر گنجmmی /بmmدون سmmوال و جواب /جmایش در موتورخmmانه جهنmmم اسmت /و امmا حقالنقلب /حقالمmام /حقالشmهدا /بmرای شماست /که به اسم همسایه شدن با امام /و نزدیکی بmmا پیmmر جمmmاران /ویلنشmmین شmmدید /مالmmک اشتر هم /اگر ویلی شما را داشت /از بس که قشنگ و دلرباست /سکوت میکmmرد /و حmmق را بmmه باطmل میداد /و در منmاظره /خmوابش میبmرد /و در مبmارزه /کmم میآورد /و در سmرکار /خمیmmازه میکشید و /غش میکرد به طرف قرآنهای روی نیزه /حتی اگر ناطق هم سکوت کرده باشد /باز ۵۳
قرآن ناطق ،علی است /ولیتی بودن /به جهت وزش باد /بستگی ندارد /من به خاطر روحانیت/ به ناطق رای دادم / ،که حال سکوت کند! /و مادر یکی از سرداران شمال /زمین کشاورزیاش را فروخت /تا از مستأجری /نجات پیدا کند /ولی اینجا /عدهای /گرانفروش شدهاند /و آبرویشmmان را /حتی در راه ولیت هم /خرج نمیکنند /من هم /در »ویلی فرمmmانیه« بmmودم /بعmmد از ۹دی/ نطقم باز میشد! /و همین که غائله خوابید /بیدار میشدم! /من بسmmیجی نیسmmتم /امmmا میدانmmم که /سلح سازمانی بسیج /بصیرت است /و اسلحهای جز صبر ندارد /دست مmmن قلmmم اسmت /نmmه تفنگ /فشنگ من /همین جملت است /من با همین سلح /شما را با موشکهای قارهپیما /خلع سلح کردهام /من با همین قلم /پایتان را قلم کردهام /مmن بmه فکmmر آسایشmگاه جانبmازان ثmارالله هستم /من خودم لباس دارم /برایmmم پیراهmن عثمmان ندوزیmد /مmن زودتmر از شmما /فهمیmmدم کmه خشmونت بmد اسmت /مmن وقmmتی /بmه بmد بmودن خشmmونت پmی بmردم / ،کmmه دیmmدم /لجmوردی را/ ناجوانمردانه کشتند /و آوینی روی مین رفت /و صیاد به زمین افتاد /من /زمانی که بدن همmmت را /بدون سmmر دیmmدم /از خشmmونت حmmالم بmmه هmmم خmmورد /لطفmmا مظلومنمmmایی نکنیmmد /شmmهید را مmmا میدهیم /پزش را شما میدهید؟ من تاریخ زیاد خواندهام /مظلوم /بسیجی اروند بود /که بعثیهای نmmامرد /حلقmmومش را بریدنmmد/ اما فریادش را نتوانستند / .الن /با ارزانترین قطب نماها /به راحتی /جهmmت حرکmmت آب در / قطب جنوب را /تشخیص میدهند /ولی گرانترینشان هم /نمیتوانند مشخص کنند /که برخmmی خواص ما /کدام سوی این میدان /رو به قبله شدهاند!! /مرد /مولی ماست /کmmه خیمmmه انقلب را /سرپا نگه داشته /مولی ما /امام را دوست دارد /نه بالشهر را /حسینیه جمmmاران را دوسmmت دارد /اما به این بهانه /نیاوران نیامد /ویلنشین نشد /بهترین صحابه خمینی /که هنوز هم با ما همسایه است» /خامنهای« است /ما یوسف خود نمیفروشیم /ما فرزندان خوب خمینی هستیم/ نه بچههای تخس یعقوب /اینجا کنعmان نیسmت /کmوفه هmmم نیسmت /تهmران اسmت /و از مmدینه، بیشmmتر» /کmmوچه بنیهاشmmم« دارد /مmmن /جmmوانی از جوانmmان بنیهاشmmم نیسmmتم /سmmر ایmmن کmmوچه ایستادهام /تا مگر »عباس« را ببینم /من عددی نیستم که شما /دعوایتان را با من /به حسmmاب انقلب بنویسید! /جوانمردان! به ازای هر صدناسزا /کmه بmار مmن میکنیmmد /یmک تلنگmmر هmmم بmmه دشمن بزنید /بسیجی /فحشش را از دشمن میخورد /این سهمیه را /هmmر روز CNNو / BBC سر ساعت به ما میدهند /جای فحاشی به بسیج /پشت در مستراح است /که شهرداری /در هmmر میدانی /از نوع دیجیتالیاش /چندتایی گذاشته /و تا سکه را نیاندازی /کارت را راه نمیانmmدازد. نه ما قابل این ناسزاها هستیم / ،و نه رسالت شما /پریدن به ماسmmت /شmmما حmmتی اگmmر /اسmmمتان ناطق هم نباشد /باز نباید سکوت کنید /شما /خواص این انقلبید /ولیتی بmmودن را /مmmا از شmmما یاد گرفتیم /اما چندی اسmت /از اسmmتاد پیشmmی گرفتهایmم /مmا تنmmد نرفتهایmmم /شmmما /زیmادی آرام میآیید /شما حتی /از مادر »شهید کارور« /که ۷۵سال دارد /و کمرش قوز کرده /و آرتروز دارد /آهسmmmتهتر راه میرویmmmد /بmmmا همmmmه ایmmmن احmmmوال ۹ /دی آمmmmد خیابmmmان انقلب /آقایmmmان! / مالکاشتریهای خوبی باشید /و فقط به خاطر رسیدن به مصر /گامهایتmmان تنmmد نشmmود! /و تنهmmا mک وقتی نامزد ریاست جمهوری هستید /نطقتان باز نشmود /مالmک /ملmک و املک نداشmت /مال¢ m مالک نفسش بود /جلودار بود /کاندیدای شهادت بود /نmه نmامزد ریاسmmت /خmmط اموالش نبود ¢ / شکن بود /خط میداد /خط نمیگرفت /…/غصmmهها دارد /ایmmن دل تنگmmم /میخmmواهم برایتmmان قصه بگویم /قصهای از آن روزها /که وقتی »ماما« /خبر آورد /سمیه ،صحیح و سالم به دنیا آمده /نمیدانست دو ساعت قبلش /پدرش »محمد« /شهید شmده بmود! » /مامmmا« ۲۴ /سmاعت /در
۵۴
بیمارسmmتان بmmود /پرسmmتاری میکmmرد /آمپmmول میزد /و ایmmن چیزهmmا را نمیدانسmmت /امmmا شmmما کmmه میدانستید! /شما هر روز /ناشتا /به جای سیب /روزنامه میخوانید /و انقلب را آسیبشناسmmی میکنید /و من در صفحه جنگ برای شما نوشتم که /وقتی شهید »محمد کریمی« /بmmا صmmورت/ روی زمین افتاد /پشت لباسش نوشته بود» :رهسپاریم با ولیت ،تا شهادت« /آقایان! باور کنید/ این مترو /شما را /در »ایستگاه جوانمرد قصاب« /خواهد کاشت /آخر این قافله /ناسلمتی عزم کربوبل داشت! /مرکبتان را عوض کنید /با این مدیریت مترو /نمیتوان کmmربل رفmmت و /بmmه ایستگاه بینالحرمین رسmید /ایمmان آدم بایmد /ضmmدگلوله باشmد /یکmی از محافظانتmان را /مmامور کنید /که به جای جسمتان /مراقب نفستان باشد /من با شmmما دعmmوا نmmدارم /گلیهام از روزگmmار است /روزگار آزگاری است /با این حال و روز /گرد یتیمی /از صورت سمیه /پاک نخواهد شmmد/ من این را حتم دارم /و مطمئن هستم /فلن مسؤول /الن ۷تا محافظ دارد /اما هیچ خیری بmmه انقلب نمیرساند /و اصل اگر تنها هم بیرون بیاید /هیچکس /حتی »انجمن پادشاهی« هmmم /بmmا وی کاری نخواهند داشت /شرکت در برنامه »رو به فردا« /برای از ما بهتران است /که سرشmmان بوی قرمهسبزی نمیدهد /آقای ضرغامی! سر دوربین تلویزیون را /بچرخmان طmرف قلmmم مmmن /مmن یک سوال دارم / :چرا کسانی که از انقلب هیچ حفاظتی نمیکنند /این همه محافظ دارند؟! /و مادر سمیه /که این همه برای انقلب /خون جگر خورده /هیچ محافظی نبایmmد داشmmته باشmmد؟! / یک سوال دیگر /آن دنیا جmmواب محمmmد آقmmا را چmmه میدهیmmد؟ /هیmmچ میدانیmmد صmبح عاشmmورا در خیابان جمالزاده ،چادر از سر همسرش کشmیدند /یmک سmوال دیگmر /بعmد از شmهدا /شmما چنmmدتا محافظ داشتهاید؟! /یک سوال دیگر…/یک سوال دیگر… /نه ،کسی نیست با من مناظره کند! ***
۵۵
متاسفانه /هرچه نوشتم ،در این »دل نوشت« واقعیت بود /من شعر نگفتم /داستان هم تعریmmف نکردم /حتی مترو /دقیقا /در ایستگاه جوانمرد قصاب /خراب شد /و چmmادری کmmه /از سmmر مmmادر سمیه کشیدند /براساس یک واقعیت بود /واقعیتی که مادر سmmمیه را /بmه زمیmmن پرتmاب کmرد /و شما را /تا قیامت /شرمنده همسر شهیدش /و من نیز براساس یmک واقعیmت الن دارم خmون دل میخورم /و براساس یک واقعیت است که امروز روزگار آزگاری است /دروغ »درباره الی« بmmود/ من درباره این شیرزن راست نوشتم. نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم دی ۱۳۸۸ساعت ۱۱:۵۵
۵۶
.۱۴
افاضات شیخ بیسواد در جشن تولد نداخانم
۲۹دی یا ۳بهمن یا چه میدانم یك روز دیگر ،ظاهرا سالروز تولد نداسmmت و قmmرار اسmmت بعضmmیها بههمین مناسبت جشن تولد بگیرند كه ما چند روز زودتر گزارش آنرا تقدیم میكنیم. به شما که عرض کنم ،به نام خدا .البته در این شب عزیز که بهخاطر جشن تولد نداخانم دور هmmم جمع شدهایم ،باید بگیم ،بخندیم و شادی کنیم ،به قول معروف» :همگی دس ،یکیمون رقص« ،یا اینکه »همگی رقص ،یکیمون دس« و خلصه خوش باشیم اما به شما که عرض کنم ،بmmد نیسmmت چند کلمه هم درباره کشفی که تازگی کردهام ،براتون حرف بزنم .خیلی جالبه واقعا! راسmmتش مmmن هیچوقت معنای اون آیهای را که میگه» :خیال نکنین شهیدا مردهاند…«الخ نفهمیده بودم ،امmmا از صدقه سر جنبش سبز تونستم اونو کشف کنم. ]اصرار حضار :دوتاشو بگو ،توروخدا![
خیلی خب! به شما که عرض کنم ،یکیش همین دختره ،اسمش چی بود؟ ]حضار :نداخانم[ نه بابmmا اون که ضایع شد .نه این چیز رو میگم که میرحسین رفت تو ختمmmش ،کلmی هmmم گریmmه کmرد .آخmmه میگن تازگی ،یه گلب مخصوصی به بازار اومده که جون میده واسmmه مجmmالس ختmmم سmmبز .تmmوش اسانس پیازه ،لمصب همچین چشمارو میسوزونه که خود ¢شمرم باشه ،اشmmکش درمیآد .خلصmmه این دختره اسمش چی بود؟ آهان سپیده خانم ،جلالخالق! اگه به چشم خودمون ندیده بودیم ،باور ۵۷
نمیکردیم .فکرشو بکن ،طرف کشته بشه ،دفن بشه ،براش ختم بگیرن ،مهنmmدس تmو ختمmmش اون همه گریه بکنه ]منم اگه بودم ،بیشتر از مهندس گریmmه میکmmردم بmmا اون گلبmmای مخصmmوص اعل، خب البته من عذر داشتم ،فکر بد نکنین ،ظهرش پیتزا سبزیجات خmmورده بmmودم ،گلب بmmه روتmmون بیرونروی پیدا کردم ،دم به ساعت باید میرفتmmم دسبهآب ،فلmmذا بنmmابراین نرفتmmم ختmmم[خلصmmه داشتم میگفتم که این سپیده خانم ،مصداق روشmmن اون آیmmه اسmmت کmmه میگmmه :ول تحسmmبنالذین قتلوا…امواتن ،بلکه احیانا ’ عندبیتهم یرزقون که ترجمmmه آزادش ایmmن میشmmه :فکmmر کردیmmن شmmهدای جنبش سبز ما مردهاند ،فوتینا! اونا زندهان ،تو خونهشون دارن پیتزا پپرونی میخmmورن ،نمmmونهاش همین سپیدهخانم که بعد اون همه کشته شدن و دفن و ختم و گریه و زاری مهندس و چmmه و چmmه و چه ،الن §سر و §مر و گنده پیش مامانجونش توی خونه داره چی میخmmوره؟ ]حضmmار :زرشmmک![ نmmه بابا ،گفتم که پیتزا پپرونی! ]یکی از حضار :قرائت سابق آیهای که خواندید» ،بل احیاء عنmدربهم یرزقmون« اسmت؛ آیmا شmما بmا توجه به بسط تجربهبندی که آقای دکتر سروش مطرح کردهاند ،قرائت جدید را انشاء فرمودید؟[ به شما که عرض کنم البته من از ایmmن ترقیبازیmای سmmروش و گوگmmوش و…خوشmmم نمیmmاد ولmmی ایmmن قرائتی که به شما که عرض کنم ،عرض شد ،مربوط به جلد دوم همmmون کتmmابه کmmه اخیmmرا’ ضmmمیمه توضیحالمسائل حجتالمسال هرمنوتیک با تقریظ حضرت شاذالفقها! به چاپ رسیده )البتmmه دور از چشم جامعه مدرسین(. به شما که عرض کنم ،اینجا بود که من آیه استرجاع را خواستم بخوانم ،امmmا هرچmmی زور زدم یmmادم نیومد که یکهو چشمم افتاد به بالی یه آگهی تسلیت خطاب به میرحسین راجع به خواهرزادهاش، اینجا بود که بیاختیار آیه استرجاع یادم اومد: انا الله و انا علیه الراجعون ]همون نفmmر از حضmmار :جنmاب شmیخ ،ایmmن هmmم از همmmون جلmmد دوم بmmود دیگه؟![ خیلی حال کردم که شکر خدا هنوز حافظهام سر جاشه .یادم باشه این دفه موقmmع منmmاظره یا امتحان خبرگان اگه کسی از جامع المقدمات ،سوالی سختسخت درآورد و ازم پرسید ،جوابشو با همین آیه ب¢د¨م .باز اگه ادامه داد ،فورا جواب میدم :سمعالله لمن حمmده…فکmmر نکنmن هmالو گیmر آوردن .همچین عربی واسهشون بلغور کنم که خیال کنن خود علی عبدالله صالح جلوشون نشسmmته! دیگه غلط بکنه کسی به من بگه :شیخ بیسواد ،نمیدونم چیچی موساد و… خلصه به شما که عرض کنم این ۲نمونه ثابت میکنه که شهدای ما زنده هستن. حضار :شیخ بیسواد! تو که فقط یکیشو گفتی. شیخ بیسواد :چرا یکی؟ حضار :پس چند تا؟ شیخ بیسواد :دو تا! حضار :چرا دو تا؟ شیخ بیسواد :پس چند تا؟ حضار :یکی! خنگای خدا ،خب روشنه دو تا دیگه ،یکی نmmدا خmmانم ،یکmmی هmmم سmmپیده خmmانم .حmmال فهمیmmدین کmmی بیسواده؟! من یا شما که فرق یک و دو رو نمیدونین؟ ]حضار :آخه ندا خانم که زنده نیس ،اون که راسراسی مرده[. خب نفلهها ،اگه مرده ،پس شما امشب واسه کی جشن تولد گرفتین؟ مگه اون نباید خودش باشه تا بیاد شمعارو فوت کنه ،تا صد سال زنده باشه و…الخ.
۵۸
حال بهتره دس از مسخرهبازی بردارین و همگی رو به قبلmmه دراز بکشmmین و بmmا هmmم دعmmای معmmروف »هپی برثدی تو یو« رو برای شادی ارواح بابای خودتون و نداخانم تلوت کنین... پانوشت * افاضات شیخ بیسواد تا پاسی از شب همچنان ادامه داشت و اسباب ادخال سرور در دل کفار و منافقین را فراهم کرده بود که خبرنگار ما برای رساندن خبر این مراسم به روزنامه امmmروز ،لجmmرم جلسه را ترک کرد ،لذا الباقی خزعبلت ایشmmان در صmmورت انعکmmاس در خبرگزاریهmmا و سmmایتها، عینا درج خواهد شد. نوشته شده در دوشنبه بیست و هشتم دی ۱۳۸۸ساعت ۱۷:۳۴
۵۹
.۱۵
شیخ ،سرتا پا فایده است!
خیرا شیخ بیسواد آمادگی خmmود را اعلم کmmرده تmا بmmا نماینmmدهای از طmmرف نظmام منmmاظره کنmد .در اینباره باید به نکاتی اشاره کرد:
-۱این مناظره بهتر است بعد از محرم و صفر پخش شود تا مردم راحتتر کرکر خنده کنند. -۲خوب است نظام» ،آرای باطله« را به عنوان نماینده خود برای مناظره با کروبی انتخاب کنmmد، اما آرای باطله چگونه میتواند شیخ را در مناظره شکست دهد؟ در زیر راهکارهایی ارائه میشود: -۱/۲آرای بmmاطله میتوانmmد بmmه شmmیخ بیسmmواد بگویmmد کmmه اگmmر توانسmmتی ۲خmmط از روی درس »کوکبخانم« کتاب سال اول ابتدایی بدون غلط بخوانی ،رئیسجمهور میشوی! -۲/۲یکی از شگردهای شیخ این است که هرجا کم میآورد میرود سراغ حقmmوق بشmر .آرای بmاطله میتواند از این کارشناس حقوق بشر بخواهmmد کmmه فقmmط یکmmی از بنmmدهای ایmmن بیmmانیه را بخوانmmد و درباره آن توضیح دهد؛ فقط یک بند. -۳/۲آرای باطله از شیخ بخواهد نام یک نفر از اعضای ستادش را ببرد که به موسmmوی رأی نmmداده باشد! -۴/۲نماینmmده نظmmام در ایmmن منmmاظره میتوانmmد از شmmیخ اصmmلحات یmmک امتحmmان دیکتmmه از درس »حسنک کجایی« بگیرد و شیخ اگر از ۲۰نمره ،بیشتر از ۱۰گرفت ،هر چی شیخ بگوید! -۵/۲طرف مناظره شیخ از وی تقاضا کند که یک بیت از دیوان حافظ نه حال بگو یک مصmmراع از اشعار »لسانالغیب« را از حفظ بخواند. -۶/۲آرای باطله به شیخ بگویmmد ۶ ،بmmار ایmmن جملmmه را پشmmت سmmر هmmم تکmmرار کنmmد» :یmmا سmmند مmmن لسندله!« -۳البته نباید خدمات شیخ را نادیده گرفت .وی دارای برخی ویژگیهای منحصر بmmه فmmردی اسmmت مثل: -۱/۳با صفا بودن؛ همه به این خصmmلت شmیخ اذعmmان دارنmmد و فmmارغ از اختلفنظرهmmای سیاسmmی، متفقالقول شیخ را باصفاترین رجل سیاسی کشور از عهد بوق به این طرف میدانند.
۶۰
-۲/۳مظلوم بودن؛ شیخ بیسواد بسیار مظلوم است و متأسفانه دیگmmر ویژگیهmmای برجسmmته شmmیخ، جلmmوی بmmروز ایmmن مظلmmومیت را گرفتmmه .مثل افmmراد سmmتادش در منmmاظره بmmا احمmmدینژاد از قبmmل میدانستند که اگر شیخ قصه »خلیج عربی« را مطرح کند ،احمدینژاد جmmوابش را میدهmmد امmmا از سادگی وی سوءاستفاده کردند تا شmmیخ ایmmن موضmmوع را مطmmرح کنmmد ،از آن طmmرف هmmم احمmmدینژاد جواب شیخ را بدهد و همه به شیخ بخندند و به جای شیخ به مهندس رأی بدهند. -۴شیخ اصلحات در مناظره شگردی دارد که در نوع خودش بسیار جالب است؛ او برای منحmmرف کردن بحث از مجری دم به ساعت وقت باقیمانده خود را میپرسmmد و مmmدام میگویmmد» :الن مmmن چقدر وقت دارم؟«» ،کل چقدر وقت مانده«» ،من تا الن چقدر صحبت کردم«» ،ایشان چقmmدر صحبت کرده« و »وقت من چقدر است؟« جان شما ،دیشب داشmmتم وسmmایل خmmانه را جمmmع و جmmور میکردم یک دفعه چشمم به سیدی مناظره شیخ با احمدینژاد افتاد .سیدی را گذاشتم ،لمصmmب این سیدی تا الن کجا بود؟ آخکه چقدر شیرین اسmmت ایmmن شmmیخ! آدم دوسmmت دارد لپmmش را گmmاز بگیرد! -۵من همینجا از قوهقضائیه میخواهم با شیخ کاری نداشmmته باشmmد ،همmmان سmmران دیگmmر فتنmmه را محاکمه کنند برای ما خوب است .ما بدون شیخ ،چهجوری این ستون را پر کنیmmم؟! باحmmال نیسmmت که هست ،خوشمزه نیست که هست ،نمک ندارد کmmه دارد ،انشmmای بیانیههmmایش بهmmتر نشmmده کmmه شده ،درخواست مناظره نکmرده کmه کmرده ،باصmفا نیسmت کmه هسmت ،بmه دل آدم نمینشmیند کmه مینشیند ،شیرینکاریهایش خنmmدهدار نیسmmت کmmه هسmmت…حmmال اپوزیسmmیون اسmmت ،خmmب باشmmد! وانگهی؛ کجای دنیا ،مخالفی به این تپلی دارد؟! جان من ،شیخ ،تپلترین اپوزیسیون دنیاسmmت؛ مmmن که کلی باهاش حال میکنم؛ حیف نیست آدم به این گلی را محاکمه کنید؟! اصmmل ایmmن شmmیخ چmmه ضرری برای نظmام دارد؟! سmmرتا پmا فایmmده اسmت! بیmmانیه میدهmmد ،خmmب بدهmmد .علیmmه نظmام دروغ میگوید ،عیبی ندارد ،بگوید .چطور این همه ما را میخنداند ،این را کسی نمیبیند ،اما حmmال دوتmmا فحش داده ،همه این را علmmم کردهانmmد .شmیخ نفسmmی اسmmت کmmه شmmکرانهاش مزیmmد نعمmmت اسmmت. سایهات شیخ! از سر ما کم مباد و انشاءالله در مناظره با آرای باطله تو حرف بزنی و ما همینطmmور بخندیم. نوشته شده در چهارشنبه سی ام دی ۱۳۸۸ساعت ۱۲:۴۷
۶۱
.۱۶
امسال خمینی زودتر می آید
دیشب /سازمان هواشناسی گزارش داد» /اینک در بهار آزادی« /همه جا آفتابی است /و »فردا چو بهار آید صدلله به بار آرد« /و همه جادههای کشmور بmاز اسmت /ال جmmاده انقلب /کmه در آن چند بهمن افتاده به این بزرگی /از برف رشتهکوه بیبصیرتی /جاده مهآلود اسmmت /و از مmmاموران پرتلش اداره راه /کاری ساخته نیست /در مسیر شمال به جنmmوب /عmmدهای از راننmmدهها /از بmmس بوق زدند /کوه ریزش کرد /در جاده انقلب /روی یکی از تابلوها نوشته بود /یکی بود یکی نبود/ غیر از خدای مهربون /هیچکی نبود /جmmاده لغزنmmده اسmmت /دشmmمنان مشmmغول کارنmmد /بmmا احتیmmاط برانید /سبقت ممنوع /دیر رسیدن به پسmmت ریاسmmتجمهوری /بهmmتر از هرگmmز نرسmmیدن بmmه امmmام است /حداکثر سرعت مجاز ،سرعت حرکت ولیفقیه است /اگmmر پشmmتیبان ولیتفقیmmه نیسmmتید/ لاقل کمربند دشمن را نبندید /با دنده لج حرکت نکنید /با وضو وارد شوید /این جاده مطهmmر بmmه خون شهداست» /قسم به اسم آزادی ،به لحظهای که جان دادی«» /که تا آخرین نفس راهmت را ادامه خواهیم داد ای شهید« /به دلم افتاده /امسال امام زودتر میآید /الن خمینی /خودش در پاریس است /و دلش اینجا /اما اینجا /عدهای در شمال تهران هستند و دلشان با BBCاست /و من دارم »در دل تار شmmب ای شmmهیدان« /سmmرود »خمینmmی ای امmmام« را /تمریmmن میکنmmم /و بmmه روحالله میگویم /تو از »تبار حسین شmmهیدی« » /از دیmmار سmmرور و خmmدایی« » /مmmا در ره اسmmلم، پیمان خون بستیم« /اوباما خیال کرده» /ما نوگل بهاریم«» /اما امام ما گفت« /هmmر چmmه فریmmاد دارید /بر سر آمریکmا بکشmید» /ای مجاهmmد ،ای مظهmmر شmرف« /رسmmمش ایmmن نبmmود کmmه در جmاده انقلب /غائله برپا کنmmی /ایmmن صmmندلی کmmه بmmر آن تکیmmه زدی» /از اشmmک یتیمmmان اسmmت از خmmون شهیدان است«» /آمده موسم فتح و ایمان« /الن چه وقت پرپر کردن للههایی است /که »سmmر زد ز خون شهیدان؟!«» /دشمن ما منطق ضدبشر دارد«» /بحر وطن! نmوکر اجنmmبی«» /خmmود تmو بگو ،چه ثمmmر دارد؟« /سmارکوزی میخواهmmد /نوفmmل لوشmاتو را بفروشmد /و بmا پmولش /در ایmmران/ انقلب مخملی راه بیندازد /دیشب وقتی /اخبار سmmاعت ۹را گmmوش دادم» /مmmا همmmه پیmmرو خmmط رهبریم« نبود /و تیتراژ خبر تغییر کرده بmmود /و بmmه جmmای »انجmmز وعmmده« /ادای BBCرا درآورده بود /ما اگر بر صف دشمنان حمله میبردیم /در صmmفوف خmmودی رخنmmه ایجmmاد نمیشmmد /و بهمmmن، جاده انقلب را نمیبست /من عاشق بهمن انقلبم /نه بهمن جاده چmmالوس /و در دهmmه فجmmر بmmه دنیا آمدهام /من با انقلب همسنام /جشن تولد ما در یک روز اسmmت /یmmار دبسmmتانی مmmن انقلب است /من و انقلب /چند روز دیگر /وارد سی و دومین سال بهار زندگیمان خmmواهیم شmmد /و چmmه زجری کشیدند /آنها که من و انقلب را /از آب و گل درآوردند /مmmن نمکنشmmناس نیسmmتم /فقmmط یک سوال دارم» /این بانگ آزادی کز خاوران خیزد« /یا از نیاوران؟! /و »حرف امام ایmmن بmmود، در سرزمین ایران ،پاینده است اسلم«.
۶۲
من رانندگی را در همین جاده انقلب /یاد گرفتهام /اما راننده فرمول یک هmم /نمیتوانmد چشmmم بسته حرکت کند /شوماخر هم خلف کند /پلیس باید به »م ¤ر قانون« عمل کند /مگر اینکه رشوه گرفته باشد! /ماشین مmmن /بیمmmه آسmیا نیسmت» /بیمmmه انقلب« اسmت /و پmدرم اول انقلب در کمیته بود /و خوب شد کmه در جنmگ شmهید شmد /و از کمیتmmه Xسmر درنیmاورد /مmن جلmوی آینmه ماشین /علمت Xنگذاشتهام /پلک پدرم را آویزان کردهام /و وصیتنامهاش /هنوز هم /آویmmزه گوشم است /وصیتنامه پدرم /نامهای بود خطاب به امام /که هم سلم داشت /و هmmم والسmmلم/ سرگشاده نبود /الن سختگیرترین ویراستارها هmmم /کmmه از همیmmن دلنوشmmت /هmmزار و یmmک غلmmط درمیآورند /نمیتوانند از وصیتنامه بابااکبر /یک غلط بگیرند /غلط -غلوط /در نامههmmای شmmیخ زیاد است /من دیکته را /از معلم سال اولم یاد گرفتم /نه از آقای جین شmmارپ! /و پmmدرم عاشmmق امام بود /و با »پرواز انقلب« /بال درآورد /و رفت مهرآباد که در فضایش » /بوی عطر شmmقایق پیچید« ه بود /من میخواهم به آن خلبان بگویم /امسال دست امام را محکمتر بگیرد /و امmmام را زودتر بیاورد /من دلم برای خمینی تنگ شده /هوای روحالله افتاده به سرم /پmmدرم بعmmد از جمعmmه سیاه میگفت» /که راه ما باشدا راه تو ای شهید« /پدرم »دست قهار خلق خدا بmmود« /و قبmmل از انقلب /عکس خمینی را /به طلق موتورش زده بود /و چند بmmار از سmmاواک کتmmک خmmورد /نmmوش جانش /مامور ساواک میگفت /به خمینی فحش بدهی /ولmmت میکنmmم /و پmmدرم بmmه شmmاه فحmmش داد /و گفت» /ما بچههای ایران جنگیم تا رهایی فریادمان بلند است نهضت ادامه دارد«.../ …پدرم /در ره منزل لیلی /مجنون بود /و میگفت» /آنکmmه بmmر ظلmmم شmmب حملهور شmmد« /خمینmmی بود» /سران فتنه« بعدا آمدند! /من یک روز /وصیتنامه پدرم را چاپ میکنم /الن زود اسmmت/ میترسم با این نامهها و بیانیهها /اشتباه گرفته شود /و میترسم بیفتد زیر بهمن جاده انقلب /و دیده نشود که »در زمستان /بهاران آمد /آدم از قعر دوران آمد«.
۶۳
»خمینی ای امام ،خمینی ای امام« /امسال زودتر بیmmا /مmmن میدانmmم امسmmال هmmم کmmه بیmmایی /اول میآیmmی بmmه مmmا سmmر میزنmmی /و بعmmد ای »حبلالمmmتین تودههmmای آرزومنmmد« /بmmاز هmmم میروی بهmmشmتزهmmرا )س( /و برای شهدای راه انقلب /فmmاتحه میخmmوانی /شmmهدایی کmmه قmmرآن گفmmت زندهانmد ،شmهیدان اسmلماند /و امmروز /عmدهای میخواهنmد /از زنmدههایی کmه راستراسmت راه میروند /شهید بسازند /گوش من فقط »ندا«ی هل من ناصر ولیت را میشmmنود /امسmmال زودتmmر بیا خمینی» /مقدمت را اماما! شهیدان با نثار تن خود گشودند« /بیا خمینmmی /مmmن دلmmم بmmرای تmmو تنگ شده /و برای »اللهاکبر«ی که »مرتضاییفر« گفت /اماما! دیروز عmmدهای معmmدود /پشmmتبام رفتند /و اللهاکبر گفتند /که ترجمهاش این بود /آمریکا بزرگتر از آن است که وصف میشود! / امروز /اماما! »/ما نغمه اللهاکبر بر زبان داریم« /و البته قرائتها از دین زیاد شده /و کم مانmmده VOAبر »چهل حدیث« تو /تفسیر بنویسد /اماما! من از طرف آنها /که عکست را پاره کردند/ معذرت میخواهم /آنچه در موزه رفت» /ایسم«هایی بودند که دچار »ایست« قلبی شدند /جای تو در قلب ماست /که بتشکن بودی /و نترسیدی که /CNNتو را مخالف حقوق بشmmر بخوانmmد/ اماما! با وجود تو بود /که »در زمستان بهاران آمmmد« /مmmن از طmmرف آنهmmا کmmه /بmmه تmmو جmmام زهmmر دادند /معذرت میخmmواهم /امامmmا! امسmال زودتmmر بیmmا» /پmmرواز انقلب« را جلmmو بینmmداز /مmmن بmmا »بصیرت«ام /و کام تو را شیرین خواهم کرد.
۶۴
اماما! امسال زودتر بیmmا /لاقmmل بmmه خmmاطر خmmامنهای /مگmmر نگفmmتی کmmه سmmیدعلی /چmmون خورشmmید میدرخشد /اینجا اما عدهای پشتیبان آمریکا شدهاند /و بmmه خورشmmید پشmmت کردهانmmد /و بmmر اصmmل ولیتفقیه /شعار مرگ میدهند /و عدهای از تو دم میزنند /تا او را بکوبنmmد /و از همmmت حmmرف میزنند /تا مرا بکوبند /بنشین اماما! در همان صندلی معروف /کنmmار مmmزار شmmهدا /و بmmاز هmmم بmmه پشتیبانی ما /توی دهانشان بزن /اماما! /دولتی که تو تعیین کردی /بmه پشmتیبانی رای مmا بmود/ اما امروز /میخواهند رای ما را به انقلب /به پشmmتوانه سmفارت انگلیmس /نادیmده بگیرنmد /و در جاده انقلب /حتی از تو /از اسلم ناب /عبور کنند .امامmmا! بmmاز هmmم بیmmا /امسmmال زودتmmر بیmmا /تmmا برایت بخوانیم» /تو شمشیر خدا بر قلب کفار گرانجmmانی«» /غریmmو لتخmmف سmmر ده بmmه گلبانmmگ مسلمانی« /اماما! » /ما چون خمینی رهبری روشنزبان داریم« /که تو گفتی لیاقت رهبری دارد/ و ما هر وقت /دلمان برای تو تنگ می شود /خامنهای را نگاه میکنیم» /دشmmمن بدانmmد مmmا مmmوج خروشانیم«» /زاییده بحریم فرزند توفانیم«» /در سنگر اسلم بگذشته از جانیم«» /بازو به بmmازو صف به صف ما آهنین چنگیم«» /سنگر به سنگر جان به کف آماده جنگیم«. »ای گذشته ز جان در ره هدف«» /ز ما تو را درود ،ز ما تو را سلم«» /خمینی ای امmmام ،خمینmmی ای امام«. نوشته شده در چهارشنبه سی ام دی ۱۳۸۸ساعت ۱۲:۴۸
۶۵
.۱۷
سردار! حریف ما فتوشاپ نیست!
نجوایی با حاجمحمدابراهیم همت روزگار آزگاری است» ،الجزیره« جنون گرفته .با فتوشاپ قتل هابیل را انداخته گردن بسmmیجیها و میگوید» :همت« را در »جزیره مجنون« لباسشخصیها کشتهاند .همت گرچه پیراهن سmmپاه بmmه تن داشت ولی خودش لباسشخصی بود .بسیجی بود .ما بسیجیها ۳۰۰هmmزار شmmهید دادیmmم ،بmدون محاسبه عمار یاسر .نورعلی شوشتری را هم حساب نکردیم اما شما تعmmداد شmmهدایتان بmmا فتوشmmاپ هم به عدد ۳۰نمیرسد .من قبرهای قطعه منافقین را شمردهام .شهدای بسیج را با ماشین حساب باید تخمین زد و کشتههای شما را با انگشتان دست .شبها در قبرستان ،این فقط مزار شهداست که ترس ندارد .روزگار آزگاری است؛ آموزگار دوره راهنمایی برایم »کامنت« گذاشmmته کmmه» :مmmن معلم انشای سال دومت بودم ،دمت گرم .چه قلم خوبی داری .من همرزم حاجی بودم در طلئیmmه. دلم خون است .همت بیاذن ولیفقیه آب هم نمیخورد .حال دلم خون اسmmت میبینmmم کmmه دخmmتر باکری را مصادره کردهاند«.
۶۶
اجازه آقا معلم! من همان زمان انشاهایم را بmmا »بسمربالشmmهداء و الصmmدیقین« شmmروع میکmmردم و آنقدر سلمی که نثار پروردگmmار و پیmmامبر و چهاردهمعصmmوم و امmmام و ۳۰۰هmmزار شmmهید و رزمنmmدگان اسلم و بسیجیهای مظلوم و مادران شهدا و پدران شmmهدا و بچههmmای شmmهدا و عمههmmا و خالههmmای شهدا میکردم را کش میدادم... تا بیشتر از یک خط درباره »علم بهتر است یا ثروت« ننوشته باشم .من نmmه علمmmش را داشmmتم نmmه ثروتش را ،اما اینقدر معرفتش را دارم که علیه پسر همت مطلبی ننویسم .نه پسر همت کmmه نmmوه همت ،نتیجه همت ،نبیره همت و ندیده همت نیز از قلم من گزندی نخواهنmmد دیmmد .آن پسmmر نmmوح بود که با بدان بنشست .پسر همت فرزند شهید است و انشاءالله خاندان شهادتش گم نمیشmmود. او آقازاده نیست که بکmوبمش .مmن خmmود یکmmی را میخmmواهم کmه نmازم را بخmmرد ولmmی نیmاز خmmود را فراموش کرده و ناز پسر همت را میخرم .من یک موی سmmر پسmmر حmmاجی را بmmه تمmmام جنبmmش سmmبز نمیدهم و یک موی جوانان معترض وطنم را به کل مملکت آقای اوباما .البتmmه حسmmاب هتاکmmان بmmا منتقدان جداست .چه ،من خود منتقدم .اعتراض را باید از زبان من شنید .فریmmاد را مmن کشmmیدم، آن زمانی که »ناطق« در لک سکوت فرورفته بود .بزرگترین ظلمی کmه موسmmوی کmmرد بmه همmان ۱۳میلیونی بود که فکر میکردند میرحسین نخسmmتوزیر امmmام اسmmت و بیشmmتر از احمmmدینژاد بmmوی خمینی میدهد .آقای آموزگار! من هم مثل شما درد دین دارم و ولیتمدارم و »حکمیت« را فتنه میدانم .باورم هست اما هتاکین میخواهند بین دین من و دین پسر همmmت تفرقmmه بیندازنmmد و در »یاهو« با »بالترین« قهقهه به ریش ما بخندند .مmmن ایmmن جمmmاعت هتmmاک را خmmوب میشناسmmم. اینها میخواهند رابطه ما را هک کنند .پسر ممد اتmmول شmmبها خmmواب بنmmز میبینmmد و مmmن خmmواب اتوبوسی که »خرازی« را به جبهه بmmرد .ناصmmر قاچmmاق ،پسmmرش ۵تmmا دوسmmت دخmmتر دارد کmmه اسmmم هیچکدامشان »فاطمه« نیست» .فmmاطمه« نmmام مmmادر مmmن اسmmت کmmه میخواسmmت شناسmmنامهام را دستکاری کند و مرا بفرستد »کربلی .«۵
۶۷
خانه من هنوز هم در »شهرک دوئیجی« است نه در برجهای آتیسmmاز .برجهmmای کmmج ،صراطشmmان مستقیم نیست .راهی که من برگزیmmدهام از »کانmmال پmmرورش مmmاهی« میگmmذرد .از »شmmلمچه« ،از »موانع نونیشکل« اما چهارشنبهسmmوری همیmmن سmmال گذشmmته ،پسmmر ممmmد اتmmول در اتوبmmان همmmت، ترقهای نثار تمثال سردار خیبر کرد و آن چشمهایی که انگار خدا برایش سرمه کشیده بود به خmmون نشست .حال پسر ممد اتول مدعی همت شده و طرفدار باكری .نه! ما بmmه صmmرف یmmک مصmmاحبه و یک اعتراض ،پسر همت را تقدیم سmنگ بmmه دسmmتان نمیکنیmmم .مmmن بmmه خmmاطر کmار پرمخmmاطرهام، خاطرههmmا دارم از مصmmاحبت بmmا خانوادههmmای شmmهید .شmmهیدان شmmیرودی ،علمmmدار ،کmmارور ،بmmاقری، زینالدین ،جهانآرا ،چمران و…خانوادههایشان همه ولییاند و عاشق رهmmبری .هتاکmmان بmmد جmmایی سنگر گرفتهاند .این دیگ ،آشی برایشان نخواهد پخت .این همه را ول کردهانmmد ،چسmmبیدهاند بmmه پسر همت و دختر باکری ،تا حرص مرا دربیاورند و از این ۲عزیز میخواهند چماقی بسازند بر فرق ما .من نمیدانم روزنامه فلن با چه رویی سراغ پسmmر همmmت میرود امmmا وصmmیتنامه خmmود حmmاجی را چاپ نمیکند! آیا دختر باکری ،از پmmدرش حمیmmد ،بزرگتmmر اسmmت؟! مگmmر شmmما نگفتیmmد کmmه شmmهدا، »سربازان وحشی قوم آتیل« هستند؟ مگر جنگ را برادرکشی نخواندید؟ مگر ننوشتید که فرهنmmگ شهادت خشونتآفرین است .مگر عکس بسیجیها را فقط در حالت خواب چmmاپ نمیکنیmmد؟ مگmmر ادعا نکردید که بعد از خرمشهر ،اشتباه کردیم جنگیدیم؟ آیا همت و باکری اشmmتباهی بmmه شmmهادت رسیدهاند؟! این ۲سردار هر ۲شهدای بعد از »بیتالمقدس«اند .همت در خیبر شmmهید شmmد و آن یکی مرد در بدر و من درد دارد برایم اگر توسط این بچه مزلفها به شmmهادت برسmmم .دشmmمن مmmن آمریکاست .به گلوی من نوادگان حرمله باید تیر ۳شعبه بیندازند ،نه بچههmmای گروهبmmان قنmmدلی! هتاکانی که با فتوشاپ به جنگ نظام ما رفتهاند ،از نبرد رویارو جیم زدهانmmد و بmmه »گزینmmه جیmmم« SMSمیدهند!! از مردان با حجاب بیش از این توقعی نیست.
اعتراض را به وادی ابتذال کشاندهاند .کم مانmmده بگوینmmد هmmر کmmس در مسmmتراح ۳ ،بmmار آه و ۲بmmار سیفون را بکشد ،این طرفدار جنبش سبز است .ما به این بچهبازیها فقط میخندیم! وقت مmmا بmmه »ساعت گرینویچ« تنظیم نشده ،مقدس است .این چند ساعتی که تا »ظهور« مانده ،حیف که به بطالت بگذرد» .زمین ابتذال« جای مبارزه ما نیست .ما بزرگتر از آنیmم کmه شmما را دشmمن خmود
۶۸
بدانیم .دشمن من در »تلآویو« است و میخواهد عرصه را بر »سید خراسانی« تنگ کند تا جلوی ظهور را بگیرد .دشمن من مسلح بmmه کلهmmک هسmmتهای اسmmت نmmه مجهmmز بmmه .SMSمmmن کارهmmای مهمتری دارم ،حتی مهمتر از دعوا با پسر همت .بصیرت من به مmmن اجmmازه نمیدهmmد بmmه »گزینmmه الف« SMSبدهم .رای من به »گزینه ظهور« است .من اهل صدم نه نود .فردوسmmیپور بmmه درد گزارش بازی منچستر با چلسی میخورد و اینکه آیا دختر خاله همسایه دیوار به دیوار فرگوسmmن ،از سگش راضی شده یا نه .من در اوقات فراغتم گزارش محرمانه موساد را میخوانم کmmه »لیmmبرمن« سوتی داد و یک جاهایش را لو داد .صهیونیسم میخواهد »مهدی« را برباید اما موسای ما به نیmmل افتmmاده و از دسmmتان پسmmت در امmmان اسmmت و هتmmاکین میخواهنmmد از دریmmای آن ۱۳میلیmmون ،مmmاهی اغتشاش بگیرند و با فتوشاپ ،خود را دشمن ما جا بزنند .دشمن من در اتاق بیضی نشسته اسmmت، نه کسانی که در چتروم با دختران فراری ،بازی میکنند .ره به جایی نخواهند برد گمرهmmان .مmmن حریف خود را میشناسم و خوب میدانم که هنوز هم در بهmmشmmmmت زهmmرا )س( خلmmوتترین جmmا، »قطعه منافقین« است» .ندا« را خدا رحمت کند اما هنوز هم از من در »قطعه «۲۶نشانی مزار »پلرک« را میپرسند .مزارش از امامزاده زید شلوغتر شده .از یک مزار بوی گلب بلند میشmmود، از یک قبر بوی قیر آسفالت خیابان ،بوی فریب ،بوی توطئه .من در دسmmت چmmپ نmmدا ،کیسmmه خmmون دیدم» .دواگلی« بود شmاید .نmدا را آرش حجmmازی کشmت .آقmmای پmmائولو کوئلیmmو! ایmmن بmmود آن همmmه انساندوستیات؟! مmmترجم »کیمیmmاگر« ،قاتmmل از آب در آمmmد و تmmو خواسmmتی ادای سmmعدی مmmا را در بیاوری .سعدی ،بنی آدم را اعضای یکدیگر میدانست و ملی روم ،مترجم نداشmmت .همکmmار BBC نبود .عاشق »شمس« بود و وقتی من داشتم به ندا فکر میکردم BBC ،برایش آبغوره میریخت. جان مرا صهیونیستها باید بگیرند .من مفت شهید نمیشوم .این را »حضرت عزرائیmmل« بدانmmد. فرشتهای که در شانه چپ من نشسته ،هیچ دعوایی با فرشته سمت راستی نmدارد .ایmmن بگومگوهmmا مباحث طلبگی است .چپ و راست چیست؟ داستان دیگری در میان است .از نظر من پسر همت، نه چپ است نه راست ،نه سبز و نه قهوهای .من یک حرف دارم :چرا برخیها ،خود همت را جزو خانواده همت نمیدانند؟ پدر و مادر همت هم ،خmmانواده همتانmmد و یکmmی از روزنامههmmا بmmه جmmای چاپ وصیتنامه همت ،پسرش را به جنگ من فرستاده ،تا یک چیز او بار من کند و یک چیز من بار او کنم و سارکوزی به هر دوی ما بخندد .من برای همت فاتحه میخوانم و در قطعه منافقین ،سوره منافقون .قلم من جوهری دارد به رنmmگ بصmmیرت کmmه در شmmناخت دوسmmت و دشmmمن دچmmار اشmmتباه نمیشود .من قابل ناسزاهایی نیستم که دختر باکری نثار لباسشخصیها کرد .حمیmmد بmاکری ،خmmود لباسشخصی بود و میگفت :بعد از جنگ ،مردم ۳دسته میشوند ،عدهای خسته میشوند ،عدهای از انقلب برمیگردند و یک عده هم آنقدر خوندل میخورند تا دق کنند .مmmن جmmزو همیmmن دسmmته سومم و همین روزها دق خواهم کرد .این نوشته شاید نامهای باشد به پسر همت یا نه ،بهتر اسmmت درد دلی باشد با سردار خیبر .سردار! »دوباره دشنه بردار ،آن سmmو همmmه نهروانیانmmد« .دشmmمن تmmو صدام بود و اینجا دشمن قصد کرده مرا به جنگ فرزند تو بفرستد .اینجا ما روی هmmر کسmmی دسmmت میگذاریم ،سابقهاش را به رخ ما میکشد .به مmmا میگوینmmد» ،بسmmیجیهای جنگندیmmده« .راسmmت میگویند .نسل من از جنگ ،فقط مزه بیپدریاش را چشیده و من »با همه بیسروسmmامانیام ،بmmاز به دنبال پریشانیام« .نسل من رنگ جنگ را به چشم ندید امmا ترکشهmایی کmmه خmmورد ،از جنmmس زخمزبان بود .با فتوشاپ به دست بسیجی نسل من اسلحه میدهند و ما را متهم میکنند به کشتن ندا .حیف گلوله من نیست که جز سینه پرکینه صهیونیستها را بدرد؟! کاش میشد سردار! تو را با فتوشاپ از »طلئیه« بیرون میآوردم و میگذاشتمت جلوی دکه روزنامهفروشی تا بخmmوانی کmmه علیه بسیج چه مینویسند .کاش بودی و میدیدی که با فتوشاپ چه ماهرانه جای هابیل و قابیل را ۶۹
عوض کردهاند .مگر با فتوشاپ نبmmود کmmه »علmmی« را تارکالصmmله خواندنmmد و ابنملجmmم را تجسmmم عبادت .سردار! زمان شما فتوشاپ نبmmود و همیmmن کmmه سmmر تmmو در خیmmبر از بmmدنت جmmدا شmmد ،سmmیم اینترنت هم وصل شد .دیشب یکی برایم کامنت گذاشته بود که چرا نان شmmهدا را میخmmوری .ایmmن هmmم شmmد حکmmایت سmmاندیس و »چهارشmmنبه و اتوبوسmmی کmmه مmmا را آورد راهپیمmmایی« .آقاجmmان! مmmن سالهاست که پای سفره شهدا نشستهام و دارم نان شهدا را میخورم ،حرفmmی هسmmت؟! نmmان »۲۴ «Frenceباگت است و از گلوی من پایین نمیرود .من سر سفره پدر و مادرم بزرگ شدم ،نmmه در سفرهخانه کنار سفارت انگلیس .من زمانی که داشتم درد انقلب را میکشmmیدم ،آقازادههmmا قلیmmان میکشیدند و با دودش» ،جامعه مدنی« میساختند .سفره خانه مmmا هنmmوز هmmم همmmان چفیmmه زمmmان جنگ است .شاید الن یکی از قول شریعتی برایم »کامنت« بگmmذارد کmmه» :آدم بایmmد نmmان دنیmmا را بخورد و برای دین کار کند« .من شریعتی را قبول دارم و دکتر میگفت» :خmmوارج کسmmانی هسmmتند که کلمات دشمن را نشخوار میکنند به زیان دوسmmت« و مmmن بهخmmاطر همیmmن حرفهmmا خmmوارج را »مردمی خداجو« نمیدانم .اما الن »خدا« را در گوگل هم که سرچ کنmی ،کلmmی عکmmس زن لخmmت میآید که روی کشتی کنار دست ناخmmدا نشسmmتهاند .خmmدای مmmن خmmدای کشmmتی نmmوح اسmmت .خmmدای »سفینه النجاه« .من خدا را در قرآنی جستوجو میکنم که همت و باکری از زیر آن رد شmmدند ،نmmه قرآنی که رفت روی نیزه .سردار! بعد از تو من در یک تعزیه نقش عمmmار یاسmmر را بmmازی کmmردم امmmا تلویزیون فقط قطام را نشان داد و عدهای در لباس خوارج در همان تعزیه فرق علmmی را شmmکافتند و بعد تعزیه را جدی گرفتند و افتادند به جان ما و حال میگویند شمشیری که علیه ولیت کشmmیدند، اعتراض مدنی بود .من میترسم سردار! میترسم ما آنقmmدر حقmmوق شmmهروندی ابmmن ملجmmم را جmmدی بگیریم که باز هم »علی« تنها بماند .میترسم آنقدر برای سران فتنmmه محmmافظ بگmmذاریم کmmه دیگmmر هیچکسی نماند تا از انقلب محافظت کند.
سردار! در چارچوب همین قانون اساسی ،دل ما را خون کردهاند و من خوشم آمد که تو چه بموقmmع پرکشیدی و ندیدی این روزها را که حتی جواب سلم را هم باید در »کامنت« گذاشmmت .جنmmگ بmmا فتوشاپ همین است دیگر! با همین فتوشاپ میخواهند مرا و پسر تو را به جان هم بیندازند .مmmن کنایهها را تحمل میکنم و »آقا« اگر بخواهد بmmاز صmmبر میکنmmم .راسmmتی سmmردار! نشmmنیدی کmmه آقmmا میگفت» :این عمار«؟! ۷۰
…و تو رفتی در روزگار جنگ .این ما هستیم و جنگ روزگار .آموزگار دوره راهنمmmایی برایmmم کmmامنت گذاشته که» :حاج همت میگفت من حاضرم در پوتین بچه بسیجیها آب بخmmورم« .سmmردار! ایmmن حرفها الن شعاری شده و دیگر خریداری ندارد .به جان پسرت ،تا دو تا فحش نثار ما نکنی کسی برایت هلهله نمیکشد .اینجا ما با عدهای طرفیmmم کmmه سmmر مmmزار نmmدا میخواهنmmد فmmاتحه انقلب را بخوانند .گذشت دوره وصیتنامه نوشmmتن .الن بmmازار بیmmانیه دادن و نmmامه فرسmmتادن داغ اسmmت .و سران فتنه ،عجبا که برادریشان را به ضmmدانقلب ثmmابت کردهانmmد امmmا ارثشmmان را از انقلب ،از خون تو میخواهند .تو ساده بودی که میگفتی ما همیشه به انقلب بmدهکاریم .ایmن صmف را کmmه میبینی ،استثنائا با فتوشاپ درست نشده و صف طلبکاران از انقلب است .به مهنmmدس هmmم کmmه ریاستجمهوری را بدهی ،شیخ را به چه راضی کنی؟ دیگmmر کسmmی سmmردار! آسmmمانی نیسmmت و همmmه زمینگیر شدهاند .اینجا ناموس عدهای BBCاست و امنیmmت ملmmی عmmدهای دیگmmر را CNNتعییmmن میکند .ناموس من اما خون توست .خون تو سبز نبود .به سرخی خون حسmmین میزد .آمینگویmmانی که رفتند روی مین و افتادند زمین ،خون هیچکدامشان سبز نبود .سبز ،رنگ پیراهن سپاه بmmود کmmه یک عکس خمینی داشت .سبز ،یکی از ۳رنگ پرچم قشنگ جمهوری اسلمی است که روی تابوت تو کشیده بودند .سبز ،پیشانیبند »یازهرا«ی پدرم بmود کmه در بیتالمقmدس بmه شmmهادت رسmید. سبز ،نگین انگشتر »آقا«ست .کاخ دمشق ،سبز نبmmود .عمروعmmاص بmmه عشmmق معmmاویه ،بmmا فتوشmmاپ سبزش کرده بود و رنگش بوی لجن میداد و خوارج چون »آنفلوآنزای خوکی« گرفته بودند ،فریب فتوشاپ را خوردند.
در این روزگار آزگار ،این ما هستیم و جنگ روزگار .روزگاری که سردار! با ما سmmر ناسmmازگاری دارد. من نه با پسرتو دعوا دارم نه با دختر باکری .من عاشق مادرانی هستم که چون تmmویی را در دامmmن خود پرورش دادند .من عاشق تو هستم که در وصیتنامهات به جای تقسmmیم ارث ،دفmmاع از ولیmmت فقیmه را برایمmان ترسmیم کmردی .سmردار! مmن عمmار نیسmتم امmا طلحmmه و زبیmر برایmم کامنتهmای تهدیدآمیز گذاشتهاند و من در نبود تو و باکری ،در خط مقmmدم اینmmترنت تنهmmا مانmmدهام .گلولههmmای گوگل به جان قلم من افتادهاند و هکرهای خداجو میخواهند آرمان مرا هک کنند .وصیتنامهات را بفرست سردار! نشانی وبلگ من کمی آنسوتر از »سهراهی شهادت« است. نوشته شده در چهارشنبه سی ام دی ۱۳۸۸ساعت ۲۱:۳۸ ۷۱
.۱۸
پشت کامیون
دیشب زنگ زدم به موبایل علی ،روی پیغامگیر بود؛ جواب داد :بmmه سیسmmتم پیغmmامگیر مmmن خmmوش آمدید .برای انداختن تقصیر فتنه ،گردن احمدینژاد ،عmmدد ،۱حفmmظ احmmترام سmmران فتنmmه عmmدد ،۲ تکرار حکمیت عدد ،۳مالهکشی روی کارهای آشوبگران عدد ،۴خوشmmحال کmmردن دشmmمن عmmدد ،۵ آوردن سران فتنه به مناظره عدد ۶و ربط دادن گودرز به شقایق در بحث عدد ۷را فشار دهید. ناامید از تماس با علی ،داشتم به این فکر میکردم که اگر شخصیتهای سیاسی مmmا هرکmmدام یmmک کامیون داشتند ،چه جملهای پشت ماشینشان مینوشتند؛
بخوانید: mشیخ اصلحات؛ عاقبت فرار از مدرسه mقالیباف؛ بچه تهرون mمهاجرانی؛ I love you MATIZ mسازگارا؛ منم یه روز بزرگ میشم mمحمد خاتمی؛ ایکاش زندگی هم ،دندهعقب داشت. mکرباسچی؛ تو برو من میام mحسن روحانی؛ سرپایینی نوکرتم ،سربالیی شرمندم mاحمدیمقدم؛ یهبار پریدی موتوری ،دوبار پریدی موتوری ،آخر میافتی موتوری mناطقنوری؛ سکوتم از رضایت نیست mعلی لریجانی؛ Zoor nazan farsi neveshtam mکواکبیان؛ حال که هرکی هرکیه ،ما هم ماکسیماییم mفائزه؛ ژیان ،ساندویچ من است! mمحسن رضایی؛ زندگی برخلف آرزوهایم گذشت mعلی مطهری؛ من از دشمن نمیترسم ولی از دوست میترسم mمرعشی؛ ولک ،قطار ندیدی؟ mصفارهرندی؛ آب رادیاتور ماشین بخور ،محتاج نامردان نباش mسلیمینمین؛ تنهای شب نوشته شده در پنجشنبه یکم بهمن ۱۳۸۸ساعت ۱۲:۵۶ ۷۲
.۱۹
نه ،من نیستم!
دیروز عده ای از دوستان به من زنmmگ زدنmmد و انتصmmابم را بmmه ریاسmmت سmmازمان بسmmیج دانشmmجویی تبریک گفتند و از خداوند متعال برایmmم آرزوی توفیmmق در ایmmن سmmمت جدیmmد کردنmmد؛ نکmmاتی را هmmم درباره چگونگی مدیریت بهتر این مجموعه ارائه دادند و من جمله سعه صدر را راز مmmوفقیت مmmن دانستند و خواستند که از همه ظرفیت های جامعه دانشگاهی و نخبگان بسmmیجی اسmmتفاده کنmmم؛ از تجارب مدیر قبلی سازمان آقای سراج هم بهره برده و خلصه بسیج دانشجویی را بmmا تحmmول مثبmmت مواجه کنم .عده ای هم برایم کامنت های تهدید آمیز گذاشتند که با چهار تا مطلmmب شmmدی رییmmس سازمان بسیج ،ای پاچه خوار!!
اول از همه این دوستان خوب و مخالفان خmmداجو صmmمیمانه سmmپاس گmmذارم و خmmود را همیشmmه بmmه راهنمایی دیگران محتاج دانسته و مشورت های همه عزیزان رابه دیده منت روی چشmmم گذاشmmته، آنرا نصب العین حرکت خود قرار می دهم و از همه عmmاجزانه خmmواهش مmmی کنmmم ایmmن حقیmmر را از نصایح خود محروم نفرموده ،اگر انتقادی هم دارنmmد آنmmرا بmmا مmmا در میmmان بگذارنmmد و بmmدون ذره ای ترس واقیت ها را ولو تلخ بیان نمایند .ثانیا من از مسئولین گله منmmدم کmmه چmmرا قبmmل از دادن ایmmن پست با خود من مشورت نکردند! این دیگر خیلی نامردی اسmت کmه بmار بmه ایmن بزرگmmی را بmدون هماهنگی روی دوش آدم بگذارند .من الن خودم هم نمی دانم چی کاره ام؛ نویسmmنده نیسmmتم کmmه هستم .در وطن امروز کار نمی کنم که می کنم .برای وطنم ایران کار نمی کنم که می کنmmم .مجلmmه دفاع مقدسی در نمی آورم که درمmmی آورم .همیشmmه در صmmحنه حاضmر نیسmmتم کmmه هسmmتم .در ۹دی نیامدم که آمدم .در همین حوادث اخیر تا پای شهادت نرفتم که رفتmmم .مmmردان خmmداجوی موسmmوی یک حال اساسی به ملجم ندادند که دادند .الن وسط سرم اندازه یک دو ریالی سوراخ نیست که هست .گاهی شبها دچار سردرد مزمن نمی شوم که می شوم .پزشmmکان مmmرا توصmmیه بmmه اسmmتراحت طولنی نکرده اند که کرده اند .در جبهه فرهنگی کار نمی کنmmم کmmه مmmی کنmmم .سmmردار جنmmگ نmmرم نیستم که هستم .در هر روزنامه ای یک دوره نبوده ام که بوده ام؛ با این همmmه درد سmmر مmmن نمmmی دانم این شغل را به کس دیگری نبود که بدهند؟! عmmدل ایmmن مسmmئولیت خطیmmر را هmmم دادنmmد بmmه حسین قدیانی بیچاره! ثالثا به پیر به پیغمبر این حسین قدیانی من نیستم .یکی دیگmmر اسmmت .البتmmه من هم حسین قدیانی هستم و اتفاقا بهترین حسینی که قدیانی است منم اما در ایmmن مmmورد تشmmابه اسمی شده .رابعا این همه آدم ،آمدند و به یکی هم اسم ما این پست را دادند .توطئه شmmده! اینهmmا می خواهند من اسمم را که در گوگل سرچ می کنم هزار تا حسین قدیانی بیاید که هیچ کدام شmmان من نباشم! اینها از محبوبیت مmmن ترسmmیده انmmد! مگmmر از محبmmوبیت قلعmmه نmmوعی نترسmmیدند؟ اصmmل امیرکبیر چه جوری ترور شد؟! ۷۳
خامسا من قبل هم به مسئولین گفته بودم که به جز ریاست جمهوری هیچ پستی را اعم از لشmmکری و کشوری قبول نمی کنم .در زمانه ای که شیخ از خmmدا بmmی خmmبر دو دوره نmmامزد انتخابmmات ریاسmmت جمهوری بوده ،من بشوم رییس سازمان بسیج دانشجویی؟! یعنی حد مmmن ایmmن اسmت؟ سادسmmا اگmmر قرار بود که با چهار تا مطلب پست بگیرم این اتفاق باید ۱۰سال پیش می افتاد نmه الن .سmابعا از این به بعد کسی انتخاب من به این سمت را تبریک بگوید ،بی بصیرتی خودش را نشان داده .هmmر کسی هم در این باره موضع دو پهلو اتخاذ کند ،این کافی نیست .صاف و پوست کنmmده بایmmد حmmرف بزند. نوشته شده در پنجشنبه یکم بهمن ۱۳۸۸ساعت ۱۵:۵۳
۷۴
.۲۰
جمهوری اسلمی کی سقوط می کند؟!
وبلگ که جای خود دارد؛حتی هرگز میلmmی بmmه داشmتن ایمیmmل نداشmmته ام .حکmmایت رابطmmه مmن بmا اینترنت و چت و این فضای مجازی ،حکایت دوستی قلعه نوعی است با ناصmmر حجmmازی .بmmه همmmان اندازه که "قلم" را دوست دارم از "کی بورد" بیزارم .احساس مmن ایmmن اسmت کmmه فطmmرت آدمmmی بیشتر با قلم سازگار است تا با کی بورد .در این رابطه دلیل خودم را دارم و یکی اش ایmن کmه تmا به حال هیچ کس به هیچ نویسنده ای نگفته شما چه کی بورد خوبی دارید و همmmه مmی گوینmد شmما چه قلم خوبی دارید! خدا نگذرد از سر تقصیرات همکارم در "وطن امmmروز"؛جmmواد آقmmایی ،پیشmmنهاد همه دوستان درباره داشتن وبلگ را بهانه کرد و زورکی بmرای مmا یmک وبلگ درسmت کرد؛آنهmmم برای چون منی که تا همین دو هفته پیش نمی دانستم "ژ" با شیفت "ز" نوشmmته مmmی شmmود!! تmmازه الن یکی دو روز است که بعد از آنهمه توضیحات بچه ها موفق شده ام بmmدون کمmmک از ایmmن و آن به وبلگم سر بزنم و اتفاقا اصل از اینکه وبلگ دارم خوشحال نیستم؛یک حس قریبی به مmmن مmmی گوید":جای تو اینجا نیست" .من همواره به اینترنت به عنوان یmmک غریبmmه نگmmاه کmmرده ام و واقعmmا نمی دانم چقدر در این فضای مجازی ،تاب بازی خواهم آورد .چند بار به سmmرم زده عطmmای داشmmتن وبلگ را به لقایش ببخشم؛نه از ترس هکرهای خmmداجو کmmه از شmmر هmmوای نفmmس! بmmالخره همیmmن تعریف و تمجیدهاست که کار دست آدم می دهد .خدا رحمت کند آقاسی را .همیشه اشmmعارش را با این جمله شروع می کرد":اعوذ بالله من نفسی" .گذشته از این حرفها باورم هسmmت کmmه خmmدا در قلم آدمی ،نمکی گذاشته که این شور در کی بورد ،این تخته بی شعور پیدا نمی شود .قلم نسبت به کی بورد ماخوذ به حیاتر است .حضرت دوست هم کی قسم خورده":نون و الکیبورد"؟! واما چند نکته درباره این وبلگ تازه تاسیس: -۱انشاالله دستم که روان تر شد و البته وقتم که فراخ تر ،حتما پاسخ کامنت هmmای تmmان را خmmواهم داد .ازابراز علقه های تان همین جا سپاسگذارم. -۲برخی دوستان انتقاداتی داشته اند که اغلب منصفانه بود .بنا ندارم در جmmوهر قلمmmم" ،گلبmmول تعصب" و صد البته "ویروس بی غیرتی" راه دهم؛چه کنم کmmه الن زمmان ورود بmه مصmmادیق ایmmن نقدها نیست. -۳دو سmmه نفmmری هmmم کmmه یحتمmmل از عزیmmزان سmmبزی هسmmتند نmmدای "هmmل مmmن منmmاظر" مmmا را در یادداشت"بعد از شهدا شما چند محافظ داشته اید" ،شنیده و خواهان مناظره با این حقیر شده اند و متاسفانه با ادبیاتی سخیف سخن رانده اند که مایه شmmرم اسmmت .هرچنmmد کmmه ،نmmه بmmه "دولmmت" رسیده اند و نه به "ادب" ،باید درک شان کرد. -۴پدران ما رژیم منحوس پهلوی را قبول نداشتند؛لذا به رهبری خمینmmی علیmmه خانmmدان شmmاه قیmmام کردند ودودمان پهلوی را بر باد دادند .این روزها هم سالگردش است .کل شmmد دو خmmط! امmmا الن ۳۰سال است که مخالفین جمهوری اسلمی می گویند هفته بعد نظام سقوط می کند!! تپmmل تریmmن اپوزیسیون ممکن را جمهوری اسلمی دارد؛به برنامه ۹۰اس ام اس می دهmmد تmmا جیmmب مخmmابرات دولت احمدی نژاد را پراز پول کند! با فتوشاپ دروغ می گوید! با اینترنت مبارزه می کنmmد! بmmا کmmی بورد روی دیوار مجازی شعار می نویسد! و با "راسmmت کلیmmک" ادای چmmپ هmmای سmmوپر دولmmوکس را درمی آورد! دوستان عزیز! به جای این بچه بازی ها بگویید جمهوری اسلمی کی سقوط می کنmmد؟! … فقط ،هفته بعد نشود ۲۲بهمن! ۲۲بهمن نشود چهارشنبه سوری! چهارشنبه سوری نشود ۱۳بmmه در!!
۷۵
-۵البته یعنی اگر خب راستش درست اما… اما چی؟! اصل نظام را قبول دارید؟ من با کسmmی کmmه نظام را قبول دارد ،سر چه اختلفی باید مناظره کنم؟! نظام را قبول دارید اما به یک سری چیزهmmا ایراد دارید ،خب ما هم به خیلی چیزها ایراد داریم! اتفاقا بmرای ایmراد گرفتmن بیشmتر از شmما حmق داریم. -۶بزرگترین ایراد ما اما به همین مmدعیان اسmmmت؛چرا شmما ۳۰سmال اسmت کmه داریmد دروغ مmی گویید؟ جمهوری اسلمی قرار بود ۳۰بهمن ۵۷سرنگون شود؛مرد حسابی! چنmد هفتmه گذشmته؟!… پس شما فقط با فتوشاپ بی شمارید!! شما در این حوادث اخیر با سر دادن شعار هmmای تmmان اعلم کردید که خواهان سرنگونی جمهوری اسلمی هستید .مگر معنای "جمهوری ایرانی" چیست؟ مگmmر شعار مرگ ندادید؟ حال چه شده که از ایmmن خواسmmته حmmداکثری ،بmmه حmmداقل هmmا قنmmاعت نمmmوده و خواهان مناظره با من شده اید؟! -۷فعل سبزه ها را گره بزنیم! اغلب مطالب این وبلگ ،همان نوشته های مmmن در روزنmmامه وطmmن امروز است .اگر فراغتی دست داد حتما نوشته های سالیان پیش همچون ستون "تلخند"ی کmmه در کیهان به اسم "آقای چیز" می نوشتم را در وبلگ می گذارم .ایضا مطالب و مصmmاحبه هmmای مجلmmه به یادماندنی و عزیز "یاد ماندگار" را که چه زود زنده شد و چقدر زود مرد .یادش به خیر. -۸به امید خدا از روز شنبه در صفحات ۸و " ۹وطن امروز" صفحه ای مزین بmmه نmmام "جبهmmه" در خواهم آورد که هر دو هفته یک بار خواهد بود. -۹این وبلگ تنها حسن اش نزدیک کردن من به شماست و خدا را از بmmابت ایmmن فضmmای مجmmازی شکر می کنم که همبازی های دوران تحصیلم را نیز دوباره با من آشنا کرد؛"چو عیب ایمیل بگفتی، هنرش نیز بگو! " نوشته شده در جمعه دوم بهمن ۱۳۸۸ساعت ۷:۸
۷۶
.۲۱
پیش بینی محور بیانیههای بعدی آقای چیز
محور بیانیه شونصد و دوم من کی گفتم تقلب شده؟ فقط روز رایگیری و در حmmالی کmه هنmوز شmmمارش آرا ادامmmه داشmmت ،بmmا خبرنگاران داخلی و خارجی مصاحبه و خود را پیروز انتخابات اعلم کردم و اصل آیا بmmا عقmmل جmmور درمیآید که من به نظامی تهمت تقلب بزنم که ۸سmmال نخسmmتوزیرش بmmودهام؟!! جmmان شmmما در رژیم شاه هم همچین نمیشد! محور بیانیه شونصد و سوم من کی گفتم در انتخابات پیروز شدم؟ من فقmmط روز رایگیmmری و در حmmالی کmmه هنmmوز شmmمارش آرا ادامه داشت از اعضای ستادم شنیدم که از دیگر رقبا جلوترم و این را به خبرنگاران هم گفتم کmmه آنها از این حرف من بد برداشت کردند .من دلم برای این نظام میسوزد. محور بیانیه شونصد و چهارم اصل کی گفته من روز انتخابات با خبرنگاران مصاحبه کردم؟ حال چون چهmmار تmmا خبرنگmmار آمدنmmد پیش ما ،این شد گفتوگوی خبری؟ در رژیم پهلوی هم چنین جنایتهایی رخ نمیداد .کروبی هmmم الن خیلی دارد تند میرود. محور بیانیه شونصد و پنجم روز انتخابات فقط یک خبرنگار آمد پیشم که تازه آن هم با من کار شخصmmی داشmmت و مmmن همانجmmا هم گفتم که این کروبی دارد تندروی میکند و باید نظام جلوی ایشان و اون دو تای دیگmmر بایسmmتد. من کmه دارم از روی دلسmmوزی و علقmmه حرفmmی میزنmم ،آیmا ایmن کmار در رژیmmم پهلmmوی هmmم صmورت میگرفت؟ محور بیانیه شونصد و ششم من همیشه گفتهام اصل نظmام را قبmmول دارم ،فقmط احمmmدینژاد را قبmول نmدارم البتmmه دولmmت وی مشروع است اما خب ،ما با ایشان در پmmارهای مmmوارد اختلفmmات جmmزئی داریmmم کmmه ایmmن اختلفmmات همیشه بوده و کامل هم طبیعی است. محور بیانیه شونصد و هفتم من هم اصل نظام را قبول دارم ،هم احمدینژاد را رئیس جمهور قانونی میدانم ،البته نسmmبت بmmه دیدگاههای رحیم مشایی ،یک حرفهایی دارم .فقط دولت بایmmد حقmmوق شmmهروندی را بmmه رسmmمیت بشناسد. محور بیانیه شونصد و هشتم به نظر من آشوبگران عاشورا باید اعدام شوند و البته ما نباید کاری کنیم که اینها دست به آشوب بزنند و کل اصل نظام و احمدینژاد را قبول دارم ،مشکل من عناصر افراطیای هستند کmmه در هmmر دو جناح حضور دارند و نمیگذارند شmmرایط از ایmmن حmmالت خmmارج شmmود .در ثmmانی خmmودم یmmک فmmرد انقلبی هستم که همیشه به همه ارادت داشتم و از جمله افراد موثر در پیروزی انقلب من بmmودم که حال هم البته هیچ توقعی ندارم ال برخورد با افراطیهای هر دو جناح.
۷۷
محور بیانیه شونصد و نهم الن چه کسانی دارنmد وحmدت را خدشmهدار میکننmد؟ نظmام بایmد بmا اینهmا برخmورد کنmد .همیmن تندرویهاست که جلوی پیشرفت کشور را میگیرد. محور بیانیه شونصد و دهم من تعجب میکنم که چرا در جمهوری اسلمی که این همه دشمن دارد و این همه چشم جهانیmmان متوجه ماست ،عدهای به خود جرأت میدهند که بmا سmوء اسmتفاده از حmmوادث اخیmmر ،فقmط دنبmال جنجالآفرینی هستند؟ قوه قضائیه چرا با این عوامل برخورد نمیکند؟ چرا نخبگان جامعه سmmکوت کردهاند؟ محور بیانیه شونصد و یازدهم دستگاه قضا ،علما و توده ملت همیشه در صحنه بیدار باشmند .مmن اعلم خطmmر میکنmmم .الن اگmر این تندروها؛ فرقی نمیکند؛ از هر ۲جناح بویژه از این جناح اعدام نشوند ،این پسفردا مشmmکلت بدتری درست میکند .الن ما پیش خدا چه جوابی داریم بmدهیم .آیmا بایmmد ایmن افراطیهmmا جلmmوی چشم ما راستراست راه بروند؟ نوشته شده در شنبه سوم بهمن ۱۳۸۸ساعت ۱۳:۳۱
۷۸
.۲۲
ما در شلمچه بودیم ،آقا زاده ها در تورنتو!!
گفت و گو با سعید تاجیک ،نویسنده کتاب »جنگ دوست داشتنی« کسی که اسم کتابش درباره جبهه» ،جنگ دوستداشmmتنی« باشmmد ،زنmmگ موبmmایلش هmmم »مmmارش عملیات« میشود .کسی که روی خاکریز و در زیmmر بmmارانی از گلmmوله ،میرقصmmد و »یmmا صmmدام پیmmت حلبی« میخواند ،زندگیاش ساده و بسیجیوار میشود .کسی که در »کربلی «۵برای بال بmmردن روحیه رزمندگان ،لطیفههای آنچنانی تعریف میکند ،لطف خدا هم شاملاش میشود .کسی که بmmا شوخیهای مثالزدنیاش در شب عملیات »والفجر ،«۸لبخند را بر لب بسیجیها مینشاند ،امداد غیبی هم به مددش میآید و از »اروند« ،این رودخانه وحشی رد میشود .اگmmر »همmmت« معmmروف است به فرمانده محبوب ،اگر »باقری« مشهور است به مغز متفکر جبهه ،اگر »چمران« شهره بmmه عرفان است ،اگر »متوسلیان« نماد شجاعت و اقتدار اسmmت ،سmmعید تاجیmmک هmmم »سmmردار مmmزاح« است؛بمب خنده است این فرزند روح الله .تا به حال دو باری با سعید تاجیmmک مصmmاحبه کmmرده ام؛ اول بار آنقدر ما را خنداند که نزدیک بود کارمان به جاهای باریک و تنگ و تاریک کشmmیده شmmود!! با این همه تاجیک هرگز مبتذل نیست .مثل اخراجی ها نیست .هم نماز بلد است بخواند هم نماز شب و چه بسیار که در جنگ ،رنگ شهادت به خود گرفت و تا مرز آسمان پیش رفت.
کتاب جنگ دوست داشتنی معجونی است از خنده و اشک .از شوخی با کسانی که دو صmmفحه بعmmد به شهادت می رسند .من این کتاب را در حالی خواندم که بر چشمانم قطرات اشک نشسته بmmود و برلبم تبسم و خنده .خود آقا سعید هم مثل کتابش است؛دیmmmوانه مmmی کنmmد آدم را .بmmا یmmک خmmاطره کامت را تلخ می کند و با یک خاطره دیگر از خنده روده بر می شوی .برای مصاحبه بmmا تاجیmmک بmmه منزلش در شاه عبدالعظیم رفتم و به کمک تجربه گفت و گmوی سmالیان پیmmش صmmبحانه را مختصmر خوردم تا اگر دل و روده ام به هم پیچید حادثه ناگواری پیش نیاید! مصاحبه من با آقmmا سmmعید امmmا خیلی محکم و چکشی شروع شد: جناب تاجیک! شما و دیگر رزمندگان در جبهه مردانه جنگیدید؟ نه پس ،زنانه جنگ کردیم!
۷۹
ولی به نظر میرسد تمام خاک ما در جبهه حفظ نشده! من مرزمان را با عراق ،وجب به وجب چک کردم؛ ذرهای از خاک ما دست دشمن نیفتاد.
باور نمیکنم. چرا؟ شما یک جاهایی را حفظ نکردید .احتمال بخشی از »سOOهراهی شOOهادت«دسOOت دشOOمن ماند وال در این حوادث اخیر ،دشمن از کدام روزنه و منفذ ،نیروهای خود را تا »سOOهراه جمهوری« آورد؟! مگر تا بیخ گوشمان نیامدند؟ ذرهذره این خاک را ما حفظ کردیم؛ به قیمت جان بیش از ۳۰۰هزار شmهید .ایmن روزنmmه را کسmان دیگری باز کردند .بهتر بود این سؤال را از مسؤولن و از سیاسیها میپرسیدی. آنها میگویند ما بیگناهیم .آنها که دروغ نمیگویند ،پس لبد تقصیر شماست. تقصیر ما هم نیست .من حال بmmه شmmما توضmmیح میدهmmم چmmه کسmmانی مقصmmرند .اتفاقmmا خmmوب شmmد مصاحبه را اینطوری شروع کردی .بگو ببینم سر »امام حسین )ع(« را چه کسی برید؟ فکر میکنم »شمر«. اما همین شمر ملعون زمان حضرت علی )ع( و در جریان جنگهای زمان حضرت ،جانباز شد و اگر امروز بود ،همین »بنیاد شهید« برایش ۲۰۰درصmmد جانبmmازی رد میکmmرد .پmmس سmmر سیدالشmmهدا را جانباز حضرت علی )ع( از تن جدا کرد .این نامهای بزرگ و اسامی پرطمطراق و پرسابقه وقتی در تعارض با هم قرار میگیرند ،قدرت تحلیل از آدمی گرفته میشود .من البته کامل متوجه هستم که شما قصدتان از طرح این پرسش چه بود ولی بسیاری هستند که نه در وادی ژورنالیسم که در عالم رئالیسم هم ما را مقصر میدانند و فکر میکنند ما درباره جنگ دروغ گفتیم .البته درباره جنگ هم مثل »درباره الی« دروغهایی گفته شد ،منتها نه از زبmmان بسmmیجیها .دروغگmmو ترسوسmmت و انسmmان ترسو هیچوقت به خیبر و بدر و کربلی ۵نمیآید.
۸۰
مهمترین دلیل صداقت بسیجیها ،شجاعتشان است .بسیج از همان اول کار باصداقت جلو آمد و خیانتی در کار نبود .خیانت را کسانی کردند که بعد از جنگ ،بچههای بسmmیج را فرامmmوش کردنmmد. همیشه گوشت قربانی ،بسیج بوده و از نظر عدهای بسیج ،تنها بmه ایmن درد میخmورد کmه در برابmر دشمن کشته شود و همین که صلح و آرامش برقرار شد باید بسیج را منزوی کرد تا جنگ بعدی ،تmmا فتنه بعدی .این اوج نامردی و بیانصافی است و قصور را خواصی مرتکب شدند که بmا بیبصmmیرتی پای دشمن را به این مرز و بوم باز کردند .در صدر اسلم هم خواص دنیاپرست ،مصmmلحت اسmmلم را قربانی عافیت خود کردند و برای دشمن بیرونی فرش قرمز پهن کردند .بله ،من هم قبmmول دارم در حوادث اخیر پای دشمن به گلیم جمهوری اسلمی باز شد ،اما این نفوذ از خاک نبود .از خاکریز سهراهی شهادت نبود .ما که خاکمان را حفظ کردیم ،آنچه که حفظ نشد خmmاکریز بصmmیرت بmmود. بیانیههای این حضmرات ،دشmمن را بmه اینجmا کشmاند .مmا خاکمmان را حفmظ کردیmم ،ایmن آقایmان زبانشان را حفظ نکردند و با دروغ بزرگ تقلب ،کار بدینجا کشیده شد .بسیج با خون سرخ خmmود، در برابر دشمن یک چراغ قرمز ابدی روشن کرد ولی دروغ تقلب ،این چmmراغ را چنmmد روزی »سmmبز« کرد و دشمن را چهارراه به چهارراه جلو آورد .دشمن در این جنگ که چندان هم نرم نبود و بعضmmا به سلح گرم هم مجهز بود از ۲مساله سوءاستفاده کرد :فتنهگران دروغگویی که بیتعmmارف قصmmد براندازی داشتند و هدفشان پایین کشاندن ولیت فقیه از صmmدر حکmmومت بmmود و دوم از سmmکوت و کجفهمی خواص بدون بصیرت .بصیرت ،آن طور کmmه حضmmرت »آقmmا« در شmmهر »چmmالوس« عنmmوان کردند مثل یک »قطبنماست« که نمیگذارد شما در تشخیص راه دچار اشتباه شmmوید .مmmن حmmال میخواهم برگردم به دوران جنگ .در عملیات »والفجر «۴مmmا حmmتی قطبنمmmا هmmم نداشmmتیم ولmmی چون بعضی از بچههای بسیج »ستارهشناسی« بلد بودند ،با کمک ستارهها راه را پیدا کردیmmم .الن برای خواص ما قطبنما؛ هست اما با این وجود راه را گم کردهاند ولی بچههای بسیج حmmتی بmmدون قطبنما هم گم نشدند و سر از خیمه دشمن درنیاوردند .پس بصیرت را بسیج داشmmت کmmه بmmدون قطبنما ،راه را عوضی نرفت .بسیجی ،سرباز است و گوش به فرمان مولی خود داد .اینكه امروز چنین شد ،محصول بیبصیرتی است .ما خاک را حتی بدون قطبنما حفظ کردیم .دشمن از روزنه دیگری وارد شد و این فجایع را به بار آورد .البته بسیج ،چشم به لبان ولیت دوخته .مmmا فعل صmmبر میکنیم و تنها اسلحهمان بصیرت است اما مطمئن باشید اگرجهاد لزم شد ،مmmا فریmmب ۲۰۰درصmmد جانبازی شمر را نخواهیم خورد و نمیباریم مگmmر آنکmmه سmmیل بmmه راه انmmدازیم .مmmا همmmان بسmmیجیانی هستیم که در »والفجر «۸از یک امر محال ،ممکن ساختیم و از عرض ارونmmد رد شmmدیم .اینهmmا کmmه عرض و طولی ندارند .ما از اروندی رد شدیم که در شبانهروز۲ ،بmmار جmmزر و مmmد داشmmت .اینهmmا کmmه کلهگندههایشان یا اعتراف کردند یا فرار کردند یا هم شدند مثل این مردان باحجاب .من از نسmmل بسیجیان والفجر ۴هستم .در این عملیات ،پای نیروهای اطلعات عملیات بmه زمیmن نرسmید .ایmن عملیات از این حیث یک استثناست .والفجر ۴در »شمالغرب مریوان« بود.
۸۱
دشت پنجوین ،ارتفاعات کانیمانگا. بله! سلسله ارتفاعات ساندویچی کانیمانگا .آن زمان هنوز »پیتزا« نبود! »همت« بود دیگر؟ بود .اتفاقا یکی از عکسهای معروف حاجی مال همین والفجر ۴است. که با لباس پلنگی از روی جایگاه دارد به دوربین نگاه میکند. بارکالله! این عکس در »پادگان گرمک« گرفته شد و با خود ارتفاعات کانیمانگا فاصmmله زیmmادی دارد. چرا در »والفجر «۴گفتید پای بچههای اطلعات به زمین نرسید؟ بچههای اطلعات به کمین عراق خوردند و برگشتند. چرا؟ دشت پر بود از نیروهای عراقی .بعثیها گلهبهگله نیرو گذاشته بودند و بچهها مجبور شدند بmmدون شناسایی زمین به خط بزنند۲۴ .ساعت اول ایmن عملیmات ،بسmیار نفسmگیر بmود و خیلmی از بچههmا شهید و مجروح شده بودند .فردای این روز کل بچههایی که خواستند عقmmب برگردنmmد تقریبmmا ۳۶۰ نفر شده بودیم؛ که بال میرفتیم عراقیها بودند ،پایین میآمدیم عراقیها بودند .چmmپ میرفmmتیم، راست میآمدیم ،نامردها همهجا بودند و ما آن وسط محاصmره شmده بmودیم .تنهmا معجmزه و دسmت یاری خدا به دادمان رسید و آن روز من آیه »وجعلنا من بین ایدیهم سدا’ و من خلفهم سدا فاخشmmینا هم فهم ل یبصرون« را به چشم خود دیدم و هنوز هم ماندهام که ما چگmmونه توانسmmتیم از کنmmار آن همه عراقی عبور کنیم و به »دشت شیلر« برسیم .ما از دشت شیلر رفتیم طرف »رود قزلچه« و از آنجا به نیروهای خودی رسیدیم .آن شب در کنار مدد الهی ،اگر بچهها »ستارهشناسی« بلد نبودند، همهمmmان اسmmیر شmmده بmmودیم و بچههmmا بmmا کمmmک سmmتارههای قطmmبی راه را پیmmدا کردنmmد .یعنmmی هmmم اطرافمان در همه جهات پر بود از نیروهای عراقی و هم چون شب بود و راه پرپیچ و خم ،گم شده بودیم اما ما بدون قطبنما راه را پیدا کردیم.
۸۲
یک سؤال میپرسم ،راستش را بگو .با دیدن روزگار بعد از جنگ و مثل همیOOن حOOوادث، پشیمان نشدی؟ نه. شعار نده. چرا شعار ندهم .من برای این انقلب از جان خودم گذشتم ،اینکه حال یک شعار است! شعاری بد است که پشتش نه شور باشد نه شعور ،مثل »توپ ،تانک ،بسیجی دیگر اثر ندارد« مهمتریmmن اثmmر بسیج این است که اجازه نداد صدام پدر بعضیها باشد .اگر بسیج نبmmود ،ایmmن هتاکmmان بmmه خmmواهر صدام باید میگفتند »عمه«! امام حسین )ع( گفت» :اگر دین ندارید ،لاقل آزاده باشید« و مmmن میگویم :اگر آزاده نیستید ،لاقل شرف داشته باشید.
»روزگار جنگ« تلختر بود یا الن که به نوعی »جنگ روزگار« است؟ ما در جنگ چیزی جز زیبایی ندیدیم» .جنگ دوستداشتنی« را که خواندهای؟ بله خب. کجایش تلخ بود؟ اما جنگ الن تلخ است. نسل شما سال ۶۰را به یاد ندارد.
۸۳
باز هم کم بودن سن و سال ما را چماق کنید! بحث ایmmن حرفهmmا نیسmmت .زمmmان بنیصmmدر ملعmmون در همیmmن خیابmmان انقلب۷۴ ،تmmا از بهmmترین بچههای ما را با تیغ موکتبری سر بریدند .باورتان میشود؟ یک چیزهایی از »جنگ خیابانی« شنیده بودم. آن زمان هم جالب است؛ خودشان ملت را میکشتند ،بعد بmmا خیمهشmmببازی ،یکmmی را مثmmل همیmmن »ندا« بزرگ میکردند. ولی شما به راحتی میگویی »بنیصدر ملعون« ،اما اینجا به سران فتنه ،مOOا یOOک چیOOزی هم بدهکار شدهایم! من منکر پیچیدگیهای فتنه امروز نیستم. پس نگویید سال ۶۰نبودید! نگویید زمان جنگ نبودید! برای شما کشOOتن بعثیهOOا کOOاری نداشت ولی امروز عدهای با ما همان کار بعثیها را کردند اما وقتی علیهشان یک مطلب مینویسی ،متهم میشوی به تندروی .به اینکه داری بین مسؤولن جدایی میاندازی .ما اینجا روی هر فتنهگری دست میگذاریم یا استوانه نظOOام اسOOت یOOا متوازیالضOOلع یOOا ذوزنقه! من که قبول دارم .اصل یکی از جاهایی که بچههای بسیج ،بیشترین تلفات را دادند »بلوار کmmاوه« و »مجتمع سبحان« بود ولی جالب است که در نامهها و بیانیههای سران فتنه ،برعکس این ،ادعا میشود .بله ،این مظلومنماییهاست .در حوادث اخیر کسmmانی کmmه خدایشmmان آمریکmmا بmmود» ،اللmmه اکبر« میگفتند .جنس این الله اکبر با الله اکبر ملت در ۲۲بهمن ۵۷فرق میکرد .این تفmmاوت را عدهای نمیفهمند .اصل با فتوای چه کسی سر مبارک سیدالشهدا ،را از تmmن جmmدا کردنmmد؟ »شmmریح قاضی« و در زیر برگه حکم ارتداد امام حسین )ع( ،امضای ۶۳آیتالله ۶۳ ،حوزوی و » ۶۳الهmmی و قلبی محجوب« دیده میشود .بلmmه ،اینهmmا مmmردم را گیmmج میکنmmد .برخmmی از کسmmانی کmmه در برابmmر ابیعبدالله ایستادند ،تنها به خاطر یک مشت گندم بود .برخی یک خورجین! الن دشمن برخی از فتنهگران ما را مگر با چند دلر خریده؟ البته از حق نگذریم؛ برخی واقع Œا خالصانه آمریکا را دوست دارند! در رابطه با غبارآلودگی فضای جامعه من یک مثال بزنم :عmmراق بmmرای نخسmmتینبار در جنmmگ ،یmmک شب تک کرد و دیگر نتوانست همچین غلطی بکند .در کربلی ۵بود .من را به شدت موج گرفتmmه بود و کمرم به شدت آسیب دیده بود .آمده بودم عقب .اغلب فرمانmmدهان مmmا هmmم یmmا شmmهید شmmده بودند یا مجروح .ما ۴ ،۳نفر بودیم که مانده بودیم» .مجید کسرایی« فرمانده گردان ما شده بود. مجید به من گفت :برای چی آمدی عقmmب؟ گفتmmم :درب و داغmmان شmmدهام .گفmmت :آمmmدیم و عmmراق امشب تک کرد» ،قاسم« در خط حناست .گفتم :چرت و پmرت نگmو ،الن شmب اسmت و عmmراق در این ۵سال تا به حال جرات نکرده شب تک کند .گفت :حال ما احتمال میدهیم .سmاعت نزدیmک یک بود ،یک دفعه دیدیم صدای بیسیم بلند شد که آقا ،منور بزنید .منور بزنید .گفتیم چmmی شmmده؟ گفتند :عراق» ،دودزا« زده است .عراق اول دودزا زد ،بعد نیروهmmایش را کشmmید جلmmو و ۱۲نفmmر از بچههای »گردان حمزه« را اسیر کرد و دقیقا آمدند در خط ما و رخنه کردند در صفوف ما. این مال »شهرک دوئیجی« است؟ نه ،درست جلوی »سه راهی شهادت« است؛ حال من نمیدانم در »شmmهرک دوئیجmmی« هmmم دودزا زد یا نه .آن طرف را خبر ندارم ولی در این جبهه ،یعنی محور لشmmکر حضmmرت رسmmول )ص( ،دودزا زد و عراقیها از زیر دود خودشان را به خاکریز ما چسباندند که ما سریع ۱۸۰تmmا موشmmک گذاشmmتیم ۸۴
توی تویوتا بردیم جلو ،تا این تک را دفع کنیم و همین کار را هم کردیم و زدیم پدر صاحب بچmmه را درآوردیم ،به حول و قوه الهی. میخواهیOOد بگوییOOد همیشOOه قبOOل از حملOOه دشOOمن ،اول فضOOا را پOOر از دود و گOOرد و غبOOار میکنند؟ همینطور است. در حوادث اخیر ،چه کسی »دودزا« را زد؟ آن »نامه سرگشاده« که قبل از انتخابات نوشته شد ،حکم دودزا را داشت و فضا را غبارآلود کرد و فضا که پر از دود شد ،دشمن هم استفاده کرد. اما اینجا برخلف کربلی ،۵دودزا ،نه از طرف دشمن که از طرف جبهه خودی زده شد. و سر همین فضای »سه راهی جمهوری« از »سه راهی شهادت« غبارآلودتر شد! گفتید که دودزای کربلی ،۵منجر به اسارت عدهای از بچهها شد. اینجmا هmmم ایmن دودزا برخیهmا را اسmیر کmرد .مگmر عmدهای از خmواص مmا را بmه طmرف فتنهگmران نکشاندند؟! متاسفانه این نخبگان ما بصیرت نداشتند و در این فضای مهآلود ،به »چراغ مهشکن« مجهز نبودند. اما حال میگویند بیایید با هم آشتی کنیم! بسیج در طول این ۷ماه نزدیک ۱۵شهید رسمی داد و تعدادی هم با همین تفکر بسmmیج کmmه البتmmه عضو رسمی نبودند به شهادت رسیدند .ما با چه کسی باید آشتی کنیم؟ با کسی که دودزا زد؟ یا با کسانی که بعد از دود آلودشدن فضا خواستند كودتای مخملین راه بیندازند و عمmmود خیمmmه انقلب یعنی ولیت را پایین بکشند؟ مگر دعوای ما سر لحاف بود که حmmال آشmmتی کنیmmم؟ مگmmر سmmر ارث و میراث با هم دعوا کرده بودیم که حال فتیله را پایین بکشیم؟ عدهای میگویند این حضرات پشیمان شدهاند. نهپشیمان شدهاند ،نه توبه کردهاند .این نامهها و بیانیههای اخیر هم برای این است که بعmmد از ۹ دی ملت را دیدند و ترسیدند و ال چرا همان روزی که دودزا زدند پشیمان نشدند؟ چرا ۳۰خmmرداد پشیمان نشدند؟ چmmرا روز عاشmmورا پشmmیمان نشmmدند؟ حmmال کmmه یخشmmان نگرفتmmه ،حmmرف از نmmدامت میزنند؟ کاش نادم بودند؛ با کمال وقاحت شرط و پیششرط هم میگذارند! انگار نظام بایOOد از اینها معذرتخواهی کند که کودتای رنگیشان موفق نشد! و باید به اینها فرصOOت بدهOOد تا دفعه بعد از تجارب این دفعه استفاده کنند و انقلب را بسپارند دست آمریکا. فتنه اخیر خیلی پیچیده است .سعید حجاریان را چه کسی ترور کرد؟ سعید عسگر. سعید عسگر و پدرش در همین شهرری جزو نفرات اول ستاد موسوی بودند .این عجیب نیست؟ چقدر گفتند و نوشتند که ترور حجاریان ،کار لباس شخصیها ،یعنی بسیج بود. اینها استاد باز کردن کوچه خاکی هستند .الن طرح وحدت و آشتی ملی ،یک بهانه اسmت تmا همmmه فراموش کنند جزو چه کسانی جرقه فتنه را زدند .بعد از ۹دی ،خب معلوم بود که سران فتنه باید محاکمه شوند اما این حضرات جلوی اقیانوس خروشان ملت ،یک رودخانه فرعmmی زدنmmد و بmmا ایmmن مناظرهها ما دوباره برگشتیم به ۷ماه پیش .اینها دوباره میخواهند دودزا بزنند و باز فضا را پmmر از گرد و غبار کنند تا همه چیز برای فتنه بعدی ،یعنی »حکمیت« فراهم شود .ما برای ایmmن جمهmmوری اسلمی بیش از ۳۰۰هزار نفmmر ،فقmmط در جنmmگ شmmهید دادیmmم .پmmای درخmmت انقلب بmmا خmmون ایmmن ۸۵
شهیدان آبیاری شده و مگر در این ۷ماه با دودزایmmی کmmه زدنmmد و بmmا فتنهای کmmه بmmه راه انداختنmmد، نخواستند ریشه انقلب را بزنند؟! مسامحه با سران فتنه ،یعنی پایمال کmmردن خmmون تکتmmک ایmmن ۳۰۰هزار شهید .شما میدانید در جنگ دوم جهانی چقدر کشته شدند؟ آمار رسمی سازمان ملل ۴۵ ،میلیون نفر است ،اما خیلی بیشتر از این حرفهاست. خود مورخان غربی و اروپایی که انصاف بیشتری دارند میگویند ۸۵میلیون نفmmر در جریmmان جنmmگ دوم جهانی کشته شدهاند این مال اروپای متمدن و مهد آزادی و سرزمین حقوق بشر و زمیmmن صmmلح است .جنگ دوم جهانی کل’ چقدر طول کشید؟ ۴سال. جنگ ایران و عراق اما ۸سال طول کشید و از جنگ دوم جهانی هم ،جهانیتر و بینالمللیتmmر بmmود. براساس اسناد و مدارک موجود بنا بر یک تعریف سنتی از جنگ ۳۴ ،کشmmور و بنmmابر یmmک تعریmmف مدرن و کلسیک از جنگ ۴۲ ،کشور و بنابر تعریف سیاسی و ژورنالیستی از جنگ ۶۶ ،کشور دنیmmا، مسmmتقیم و غیرمسmmتقیم ،در طmmول ایmmن ۸سmmال ،پmmای کmmار عmmراق بودنmmد .شmmما خmmاطرات »و فیmmق السامرایی« را بخوانید .چه کشورهایی به عراق گاز خردل دادند؛ هلند ،دانمارک ،آلمmmان و آمریکmmا. ۸سال جنگ تحمیلی ،جنگ ما با عراق نبود ،جنگ جهان کفر بود با جمهوری اسلمی .بویژه بعد از »بیتالمقدس« که به فتح خرمشهر منجر شد ،کشورهای استکباری هم آمدند پشت صدام .جmmالب اینکه جنگ دوم جهانی فقط در اروپا بود و یک بخشی از آسیای میانه و مثل’ در آمریکا ،یک تیر هم شلیک نشد اما ایران شد سرپل این جنگ! و جالبتر اینکmmه جنmmگ جهmmانی دوم تنهmmا ۴سmmال طmmول کشید و باز جالب است که ما در این جنگ کل ۳۰۰هزار شهید دادیم و یک وجب هم از خاکمmmان عقب ننشستیم .بنا به گفته »سردار کوثری« ما از ۳۴کشور دنیا در همیmmن جنmmگ تحمیلmmی ،اسmmیر گرفmmتیم .از ۳۴کشmmور .جنmmگ دوم جهmmانی از چنmmد کشmmور اسmmیر داشmmت؟ مmmا در جزایmmر مجنmmون از کشورهای جنوب شرق آسیا اسیر گرفتیم ،باورتان میشود؟ من حال حرفم این است که با چه حقی میخواهید پا روی خون این شهدا بگذارید و قضیه را ماسmت مmالی کنیmد .اینهmا در فتنmmه اخیmر ،آن ¨عل¨می را میخواستند زمین بیندازند که شهدای ما به قیمmmت جانشmmان و در عاشmmوراییترین جنmmگ بعد از عاشورا ،آن را برافراشته نگه داشتند و این بیرق ،این پرچم» ،ولیت فقیه« بmmود .آشmmتی بmmا سران فتنه ،یعنی لگد مال کردن جنگی که نماد عزت ،شرف و همه افتخار ماست .شmmما شmmعارهای فتنهگران و سران فتنه را نگاه کنید .مهمترین هدفشان ،زدن ولیت بود و بعد بسیج .غیر از این است؟ اتفاقا ’ منظورشان از کوبیدن بسیج ،بیش از آنکه من و شmmما باشmmیم ،همmmان همmmت و بmmاکری بود .مگر همت و باکری جانشان را فدای ولیت نکردند؟ و مگر ماموریت اینها چیزی جز کوبیmmدن این اصل مترقی بود؟ آشتی سران فتنه یعنی پاره کردن وصیتنامه شهدا .یعنی لگدمال کmmردن ایmmن گلهmmای پرپmmر .امmmروز در کشmmورهای اروپmmایی ،پیرمردهmmای زپرتmmی جنmmگ دوم جهmmانی را روی سmmر میگذارند ،ما به چه حقی میخواهیم از آرمان بچههای جبهه کوتmmاه بیmmاییم؟ الن عmmرق گیmmر یmmک سرباز جنگ دوم جهانی را در موزه میگذارند ولی ما چه کmmار کردهایmmم؟ مmmن حmmال گذشmmته از ایmmن مباحث ،دارم حرف میزنم .در »عملیات رمضان« ،هرچی تانک عراقیها را بچه بسیجیها زدنmmد، مفت فروختند به تجار عرب ،آنها هم تانکها را آب کردند ،شد قاشق چنگال خانه من و شما!
۸۶
عراق دوبار تا روستای »دب حردان« اهواز آمد؛ یک بار اول جنگ ،یک بار آخmmر جنmگ اول جنmگ، خب ما آماده نبودیم ،عراق یک دفعه ۵استان ما را درگیر جنگ کرد و در خوزستان تا دب حردان آمد ملت آمدند و عراقیها را مجبور به فرار کردند .در همین دب حmmردان کmه ۵کیلومmتری اهmواز است یک بار هم عراقیها آخر جنگ آمدند .سال ۶۷و زمmmانی کmmه دفmmاع متحmmرک شmmماره ۲عmmراق فعال شده بود .از دب حردان تا خرمشهر ۱۱۵کیلومتر است .ما در ایmmن فاصmmله یmmک خmmاکریز چنmmد جداره داشتیم به عرض ۴۰۰متر و به طول ۱۱۵کیلومتر .همین آقایی که با نmmامهاش دودزا زد آمmmد همه را شخم زد و صاف کرد و شما از این خاکریز الن فقط یmک کیلومmmترش را میبینیmmد کmmه مmmن البته بعید میدانم این خاکریز ،همmmان خmmاکریز اصmmلی باشmmد .آن وقmmت در کشmmورهای اروپmmایی ،هmmر نمادی که از جنگ دوم جهانی باقی مانده را با عناوینی چmmون »گmmل سmmرخ« و »سmmرباز قهرمmmان« و »خاک مقدس« و… حفظ کردهاند .امام بعد از فتح خرمشهر گفmmت تmmا آنجmmا کmmه مقmmدور اسmmت بmmه خرمشهر دست نزنید تا به عنوان یک نماد باقی بماند و برای ساکنان خرمشهر هم یک شهر جدیmmد و زیبا در کنار خرمشهر قدیمی بسازید .شبیه کاری که در »هویزه« شد امmmا شmmما الن در خرمشmmهر که میروید انگار نه انگار روزگاری در این شهر ،عملیات بزرگی مثmmل »بیتالمقmmدس« رخ داد .در عملیات رمضان بچه ها ۳۶۵تا تانک عراقی زدنmmد ولmmی الن همmmه ایmmن تانکهmmا را آب کردهانmmد. الن اگر بچههای جنگ حرفی میزنند ،عدهای سوءاسmmتفاده نکننmmد .مmا رزمنmدهها گذشmته از فتنmه اخیر از بعضی حضرات ،مطالبات جدی داریم .چmmرا بmmه بهmmانه بیmmان ناگفتههmmای جنmmگ ،حقmmایق را وارونه جلوه میدهید؟ چرا میان خود جنگ زرگری درست میکنید تا بلکه از قداست جنگ کاسته شود؟ اینها اواخر جنگ چند دروغ گفتند ،همین سران فتنه و همینهایی که مmmدام دم از مسmmامحه با فتنهگران میزنند .اولین دروغ این بود که گفتند ملت خسmmته شmmدهاند و جبهههmmا خmmالی از نیmmرو شده و رزمندهها انگیزهای برای دفاع از خود ندارند .دروغ دوم این بود که به امام گفتنmmد مmmا تmا ۵ سال آینده به هیچ عنوان پیروزی نخواهیم داشت و اگر فلن مقدار سلح و بهمmmان تعmmداد مهمmmات داشته باشیم شاید در سال ۷۱به یک پیروزی موقت دست پیدا کنیم .بعد هم جنmmاب نخسmmتوزیر از وضع اقتصادی گله کرد که کفگیر ما به ته دیگ خورده .در حالی که به نسبت اول جنگ ،وضmmع اقتصادیمان اگر بهتر نبود ،بدتر هم نبود ۳ .دروغی که این ۳نفر بیان کردنmmد در حmmالی بmmود کmmه هم ملت انگیزه داشت ،هم با دست خالی باز قادر به ادامه جنگ و رسیدن به فتوحات بعدی بmmود و هم اینکه عمده پول جنگ را مردم ،خودشان از جیب میدادند و میرحسین هیچ منتی نبایmmد سmmر جنگ بگذارد که بله ،ما پول جنگ را میدادیم .پول جنگ را تازه عروسی میداد که طلهmmایش را خرج راه رزمندگان کرد .هزینه جنگ را مادری میداد که فرشهای خانهاش را فروخmmت و پmmولش را داد به ستاد کمmmک رسmmانی بmmه جبهههmmا .وقmmتی در کmmربلی ،۵شmmنی تانmmک عراقیهmmا روی بmmدن بچههای ما میرفت ،آقایان ،نگران فرزندشان بودنmmد کmmه در »تورنتmmو« داشmmت درس میخوانmmد و ۸۷
خیلی عجیب است کmه ایmن خmاطرات را منتشmر هmم کردهانmد! بچههmای مmردم در شmلمچه شmهید میشوند ،نگران اینها نیست ،نگران آقازاده خودش در کاناداست! بله ،آن روزها نیز این آقایان بmmا نوشتن نامه به امام )ره( و نامناسب نشmmان دادن شmmرایط» ،دودزا« زدنmmد و در فضmmایی غبmmارآلود، جام زهر را به کام امامخمینی دادند. مگر در »بیتالمقدس« ،ما از نظر تجهیزات نظامی چه برتری ویژهای نسOOبت بOOه پایOOان جنگ داشتیم که عدهای کمبود سلح را بهانه کردند برای ختم جنگ؟ باید دید آقایان چه شرایطی را پیش آوردند که منجر به قصه جام زهر شد .قبل از بیان این شرایط نکتهای را باید به عرض برسانم :در جریان جنگ تحمیلی ،عراقیهایی بودند کmmه بmmه نفmmع مmmا وارد مبارزه با صدام شدند ،یعنی »سپاه بدر« و از سوی دیگر ،ایرانیهایی بودند که به نفع صmmدام وارد جنگ با ما شدند ،یعنی »منافقین«. تحرکات منافقین و سپاه بدر در فاصله قبول قطعنامه تا عملیات مرصاد ،یک مقدار مشکوک است و از معاملهای پشت پرده خبر میدهد که انشاءالله این هم در آینده روشن خواهد شد .اما چرا من معتقدم آقایان ،فضا را برای امام )ره( وارونmmه جلmmوه دادنmmد .خmmوب دقmmت کنیmmد :چنmmد روز بعmmد از پذیرش قطعنامه ،منافقین ظرف ۵روز آنچه را که ما در مدت ۵سال گرفته بودیم ،همmmه را از مmmا گرفتند و از طرف اندیمشک آمدنmmد ،فکmmه را گرفتنmmد ،مهmmران و دهلmmران را گرفتنmmد ،جmmاده اهmmواز- خرمشهر را گرفتند ،در ایلم تا سهراهی حزبالله را گرفتند ،نفتشهر را گرفتنmmد ،حmmاج عمmmران را گرفتند و… یعنی هرچه در طول ۵سال رشته بودیم ،در عرض ۵روز پنبه کردند اما مگر قرار نبmmود ما تا ۵سال پیروزی نداشته باشیم و مگر مردم خسته نشده بودند و مگر اقتصادمان ضmmعیف نشmmده بود و مگر جبههها تهی از نیرو نشده بودند پس چرا از همین اهواز ،جوانانی با ظاهرهای مختلف و نه فقط بچه بسیجیها آمدند جبهه؟ پس چرا همین کmmه دوبmmاره شmmهرهای مmmا اشmmغال شmmد ،دوبmmاره مردم جبههها را پر کردند؟… و چرا امام گفت :من اگر میدانستم مردم هنوز برای دفmاع از اسmلم آماده جاننثاری هستند ،هرگز قطعنامه را نمیپذیرفتم؟ حضور ملت در جبههها آنچنان عmmالی بmmود که مردم ظرف چند روز دوباره عراق را به پشت مرز خودش برگرداندند. بعد از قعطنامه ،تقریبا عراق مثل اول جنOOگ ،نOواحی مOOرزی مOا را تصOرف کOرد .عجیOOب است؛ ما زمانی که به زعم حضرات هم امکانات داشتیم؛ هم پول و هم نیروی پای کار، ۵سال طول کشید تا دشمن را از این مرز بیرون کنیم اما در مرصاد که مOOا بOOاز بOOه زعOOم این آقایان هیچ کدام اینها را نداشتیم در عرض چند روز دشمن را فراری دادیم. اینجا معلوم میشود که این آقایان همیشه خسmmتگی ،بریmmدگی و بحرانmmی بmmودن شmmرایط خmmود را بmmه مردم نسبت میدهند. جناب تاجیک! ایOن روزهOا سOOالگرد عملیOOات کOربلی ۵اسOت .ایOن عملیOOات ۱۹دی ۶۵ شروع شد .تا چند روز ادامه داشت؟ نزدیک ۳۵روز. چرا »کربلی «۵این همه برای بچههای جنگ ،عزیز و دوستداشتنی است؟ من هنOOوز به یاد دارم که روی در و دیوار همین تهران که متاسفانه شهرداری همهاش را جمع کرد، به کرات نوشته بودند» :بسیجی! کربلی ۵یادت نره؟« ما در ۸سال جنگ تقریبا سالی یک عملیات بزرگ انجام میدادیم ،از والفجر ۴تا خیبر ۴ ،ماه شد، از خیبر تا بدر شد یک سال ،از بدر تا والفجر ۸شد یک سال و از والفجر ۸تا کربلی ۴هم شد یmmک سال اما از کربلی ۴تا کربلی ۵شد ۱۵روز .بصره بعد از بغداد مهمترین شهر عراق اسmmت بmmویژه
۸۸
از نظر اقتصادی .بصره ۴ ،بندر دارد :امالقصر ،ابوالخصیب ،فاو و بندر بصره .در اروندرود ۳تmmا از بندرهای بصره عمل از کار افتاده بود چون در خط مقدم ما بود و فقط مانده بmmود امالقصmmر .البتmmه تجهیزات نظامی اهدایی دیگر کشورها به عراق عمدتا ’ از بندر عقبه اردن وارد عراق میشد .حmmال اگر ما مناسبت زده هmmم نباشmmیم و فقmmط نخmmواهیم دربmاره کmmربلی ۵صmmحبت کنیmmم مmmن معتقmmدم عملیات والفجر ۸در تاریخ جنگهای بشر ،نه کمنظیر که بینظیر است. این بینظیر بودن والفجر ،۸یک بخشاش به خOOاطر جغرافیOOای منطقOOه فOOاو و رودخOOانه اروند نیست؟ اصل همهاش بحث جغرافیای منطقه است .آن طmmور کmmه بmmه مmmا گفتmmه بودنmmد اغلmmب فرمانmmدهان عالیرتبه عراق در فاو خدمت میکردند ،چرا که خیالشان راحت بود و یmmک مmmانع طmmبیعی بmmه نmmام اروند جلوی ایران وجود داشت .اروندرود با تلقی دجلmmه و فmmرات در منطقmmه القرنmmه عmmراق شmmروع میشود .القرنه شهری است پایین جزایر مجنون .اروند از اینجا شروع میشود تا شمال خرمشهر مmmا و در خرمشهر ،آب کارون هم به این رودخانه ریخته میشود و از دهانه خورعبدالله به خلیج فارس میریزد .اروند ۱۲۵کیلومتر طول و تا ۵۰متر عمق دارد کmmه البتmmه در جاهmmای مختلmmف کmmم و زیmmاد میشود. تقسیمات مرزی در اروندرود خط تالوگ است .خط تالوگ عمیقترین بستر رودخانه است که قابل کشتیرانی باشد و فرقی نمیکند که این خط ،طرف ساحل ما باشد یmmا طmmرف ،سmmاحل عmmراق .مmmا در رودخانههای مرزی ۲نوع تقسیمبندی داریم؛ یا خط وسط یا خط تmmالوگ .ویژگmmی منحصmmر بmmه فmmرد والفجر ۸منوط به جغرافیای خاص رودخانه اروند است که سmmرعت عmmادی آب در آن ۷۵کیلومmmتر است و در شبانهروز ۲بار بشدت جزر و مد در اروند رخ میدهد .عرض این رودخانه از ۲۵۰متر در همان القرنه شروع میشود و تا دهانه خور عبدالله به ۲هزار متر هم میرسد. ۲هزار متر؟! بله ،مثل »جاجرود« نیست که شما پاچه شmmلوارت را بmال بزنmmی و بmروی آنطmرف رودخmانه قلیmان بکشی .شوخی نیست .عرض این رودخانه ۲کیلومتر است .حال معجزاتmmی کmmه در والفجmmر ۸اتفmmاق افتاد ،بماند .یک نفر به نام »ستار ناصر« ،معاون گردان ۱۱۱تیپ ۴۴عراق میگوید :یک روز مmmن خواب بودم .دیدم سربازم آمد من را صدا زد که یاسیدی! بلند شو ،یک هیأت عmmالیرتبه نظmmامی از مصر و یمن آمدهاند .بلند شmmدیم ،دیmmدم »محمدسmmعید فوضmmی« و »احمmmد یمmmانی« آمدهانmmد کmmه از سرلشکرهای عالیرتبه ارتش مصر و یمن هستند .همراه این ۲نفر »محمد جواد ذوالنوع« ،فرمانmmده استخبارات ارتش عراق» ،اسماعیل تابعالنعینی« و »هشام صبافخری« کmmه از فرمانmmدهان مطmmرح عراق هستند ،آمدند از این خط دیدن کنند .فوضی و یمmmانی زمmmانی کmmه بmmرای بازدیmmد از ایmmن خmmط میآیند و اروند را میبینند و همچنین موانعی را کmه بعثیهmا کmار گذاشmته بودنmد ،بmه فرمانmدهان عراقی میگویند :ایران که سهل است اگر مدرنترین ارتشهای کلسیک دنیmmا هmmم بیاینmmد ارونmmد، قادر به عبور از آن نیستند .شما تخت استراحت کنید! بعد این مثال را میزنند که ایmmن خmmط شmmما به مراتب از »خط بالریو« اسرائیلیها در صحرای سینا محکمتmmر اسmت .در ارونmد یmک مmmانع خmmود رودخانه بود که اصل عراقی هم که نبودند رد شدن نیروها از اروند باز هم محال به نظر میرسید. مانع دوم نحوه استقرار عراقیها بود؛ به گونهای که بچهها در صmmورت ورود بmmه ارونmmد ،اگmmر درون آب میرفتند که خفه میشدند و اگر لحظهای سرشان را بیرون میآوردنmmد ،عراقیهmmا میزدنmmد .در چنین شرایطی بود که بچهها از عmmرض ارونmmد رد شmmدند و اگmmر نبmmود دسmmتگیری خmmانم فاطmmmmمmmmmه زهmmرا )س( ،ما یک متر عرض اروند را هم نمیتوانستیم رد کنیم .آن هم در بهمmmن و فصmmل سmmرد
۸۹
سال .درباره والفجر ۸باید هزاران ساعت سخن گفت تا ذرهای از حق مطلب ادا شود .حال برویmmم سراغ کربلی پنج که…
بحث اصلی ما کربلی ۵است اما با این چیزهایی که از والفجر ۸گفتیOOد ،حیفOOم میآیOOد که از اروند بدون یک خاطره رد شویم. من قبلش این جمله را بگویم که بچههای این ملت از رودخmmانه ارونmmد رد شmmدند و سmmربلند بیmmرون آمدند اما برخی از خواص ما در فتنه اخیر غmmرق شmmدند و در سmmیمخاردار بیبصmmیرتی گیmmر کردنmmد و نتوانستند از موانع دنیا عبور کنند و اما خاطره ،چهجوریاش را میخواهی؟ معمولیاش را بگو. مرحله سوم عملیات بود .میخواسmmتیم از طmmرف »سmmهراه سmmلیمانخاطر« حرکmmت کنیmmم و سmmر پmmل امالقصر را بگیریم که تا ۵۰۰متری پmل میرسmmیدیم ولmmی عقبنشmینی شmد؛ داسmتان دارد .آتmش از زمین و زمان روی سرمان میبارید .مثل باران بهاری آتش میبارید .در آن بحبوحه ،مهمترین کاری که به ذهن من رسید روحیه دادن به بچهها بود .من در مسیر پل امالقصر دیدم یکmmی از بچههmmای مداح به نام »مهدی هدایتی« که بچه دولب بود ،خدا رحمتش کند ،به من گفت :سmmعید! جmmوک بلدی؟ گفتم :آره .گفت :بگو .من هم یک جوک نسبتا بدی گفتم! حال ما در حین دویmmدن بmmودیم و هر آن ممکن بود تیری ،گلولهای ،چیزی به آدم بخورد .یادش به خیر! این صحنه را جزء به جmmزء در خاطر دارم .یکهو دیدم که این مهدی هدایتی ایستاد و شروع کرد به خندیدن و با دستش شmmکمش را گرفت که از خنده غش نکند .مهدی که ایستاد ،من حدود چند متر از مهmmدی فاصmmله گرفتmmم .در همین حین ۲تا تیر گرینوف آمد در ستون و یکی خورد به ساق پmmای یکmmی از پmmدران شmmهدا بmmه نmmام »حاج آقا کاشیپزها« و تیر بعدی هم خورد شقیقه مهدی و دقیقا افتmmاد روی حmmاج آقmmا کاشmmیپزها و خون شقیقهاش داشت مثل فواره میپاشید .من دیدم حmmاج آقmmا درد خmmودش را فرامmmوش کmmرده و مدام دارد مهدی را صدا میزند .از این تیپ خاطرهها زیاد اسmmت .مثل همیmmن »محمmmد طmmاهری« مداح در گmmردان مmmا بmmود .مmmن یmmک شmmیپور داشmmتم ،از ایmmن پلسmmتیکیها .بmmا ایmmن صmmدای خmmروس درمیآورم .محمد طاهری یک مسؤولی داشت به نام »یحیی لواسانی« که از آن فرماندههای مشتی بود .خیلی هم چاق و چله بود .من صبح زود توی پایگاه سوم موشکی عراق ،یک جا قmmایم شmدم و بmا این شیپور صدای خروس درآوردم .یحیی به محمد گفت :پاشو خروس ،پیmmدایش کmmن ،ناهmmار یmmک دلی از عزا دربیاوریم .محمد گفت :خروس اینجmmا چmmه کmmار میکنmmد؟ یحیmmی گفmmت :نمیدانmmم ولmmی صدای خروس دارد میآید .حال من قایم شده بودم پشت گونی .بعد که فهمیدند صدای خروس از طرف گونی است ،یحیی از این طرف آمد ،محمد از آن طرف ،بعد کmmه فهمیدنmmد مmmن سmmر کارشmmان گذاشتم ،تا ۲ساعت دنبالم کردند!
۹۰
و عملیات کربلی .۵ من خودم همان طmmور کmmه شmmما گفتیmmد بعmmد از جنmmگ زیmmاد در و دیmmوار میدیmmدم کmmه ایmmن شmmعار را نوشتهاند» :بسیجی! کربلی ۵را فراموش نکن« اما همه این شعارها زمان کرباسچی حmmذف شmmد. در همین تهران خیابان شهید تندگویان ،قبلش یک »وزیر بسmmیجی« داشmmت .اینهmmا بسmmیجیاش را حذف کردند .اینقدر اینها از بسیج میترسند .مگر تندگویان ،بسیجی نبmmود .تنmmدگویان در اسmmارت، ۱۱سال تمام خورشید را ندید .این را مهندس یحیوی میگفت .اگر تنmmدگویان ،وزیmmر بسmmیجی نبmmود که مثل این وزرای فراری خاتمی ،بند را آب میداد .بله ،کربلی ۵هم اگر مانmmدگار شmmده محصmmول همت بچههای بسیج است .کربلی ۵یکی از مهمترین و در عین حال پیچیدهترین عملیاتهای مmmا بود .در کربلی ۵ما در زمینی عملیات کردیم که ۸۵درصد صلح بود .یکی از ویژگیهای کmmربلی ۵این است که دفعتا رخ داد .ما مثل برای »والفجر ۶ « ۸مmmاه تمmmام فقmmط اطلعmmات عملیmmات و بچههای غواص حدود ۷۵۰بار رفتند آن طرف اروند ،آمدند این طرف اروند و منطقmmه را شناسmmایی کردند .اما کربلی ۵مگر چند روز با کربلی ۴فاصله داشت؟ آیا فرصتی بmود کmه دکmmل دیmدهبانی بزنیم؟ آیا وقتی برای باز کردن معبر بود؟ آیا خطوط دشمن شناسایی شد؟ آیا زمان بmmود کmmه نقmmاط ضعف دشمن را شناسایی کنیم؟ و این عملیات از نظر سیاسی هم بسیار مهم بmmود و در مقطعmmی رخ داد که ما شاهد جنگ نفتکشها بودیم .در کربلی ۸۵ m،۵درصد زمین را صلح کرده بودنmmد۲۷۰ . ردیف موانع داشت .مثل سیمخاردارهای حلقوی ،فرشی ،مثل تلههای انفجاری ،مثmmل خورشmmیدهای طرح اسرائیلی. با این حساب اصل راه رفتن در زمین عملیات کربلی ۵امر دور از ذهنی بود ،چه برسOOد به جنگیدن با دشمن. و در همین زمین بچهها با رمز یا زهرا )س( بیشmmتر از ۳۰روز شmmبانه روز جنگیدنmmد .در کmmربلی ۵ هم سیمخاردارها مسلح به مین بود و بعثیها آب دریاچه پرورش ماهی را تنظیم کرده بودند که تا زیر زانو باشد و نه غواص بتواند شنا کند ،نه قایق بتواند در این آب مانور دهmmد و نmmه نفmmر توانmایی عبور داشته باشد .شهید سعید سلیمانی به خود من گفmmت کmmه امmmام وقmmتی نقشmmه را برایmmش بmmرده بودند ،انگشتان مبارکش را گذاشت روی شلمچه و گفت :باید در این منطقه عملیات شود .بعضی از فرماندهان اول مخالفت کردند بعد که پذیرفتند گمانشmmان ایmmن بmmود کmmه امmmام حmmال چنmmد مmmاه فرصت میدهد اما حضرت روحالله گفت ظرف یک هفته عملیات کنیmmد .فرمانmmدهان نظmmامی ۱۵ روز از امام وقت میگیرند .کوتاهترین عملیات ما در جنگ ،کربلی ۴بود که ۳دی ۶۵شmmروع و ۵ دی تمام شد ۲ .هفته بعد کربلی ۵آغاز شد .جmmالب اینجاسmmت کmmه مmmا »تیmmپ قمmmر بنیهاشmmم« و »لشکر ۵نصر« را به عنوان تله فرستادیم جلوتا بعثیها مشغول اینها شوند و ما از نواحی دیگر جلو برویم.
۹۱
برای کربلی ،۴یک سال وقت برنامهریزی بود اما ۲روزه شکست خورد ولی کOOربلی ۵ با ۲هفته به پیروزی رسید .چرا؟ حضرت علی )ع( میفرماید :غرور مایه شکست است .من روی عملیات کربلی ۴خیلی کار کmmردم ولی مهمترین دلیل شکست در این عملیات ،مغرور شدن بچهها بعد از والفجر ۸در بهمن سmmال ۶۴ بود و امثال ما در دلمان میگفتیم ما که از اروند رد شدیم ،پس حتما از پس عmmراق در کmmربلی ۴ هم برخواهیم آمد» .وفیق السامرایی« میگوید :ما در طmmول جنmmگ بmmرای اولینبmmار نیروهایمmmان را شبانه گسیل کردیم به نخلستانهای حاشیه اروند .دشمن به این نتیجه رسیده بود که رزمنده برای عملیات به نخستین چیزی که نیاز دارد مهمات انفرادی است .مثل کلش به دست نیاز به تفنگ کلشmmینکف دارد .تیربmmارچی نیmmاز بmmه گرینmmوف دارد .آرپیچیزن نیmmاز بmmه گلmmوله آرپیجmmی دارد. سنگینترین سلحهای آفندی ما همینهاست .دوشکا و خمپاره بعدا میآیmmد .تmmوپ و تانmmک هmmم در مرحله بعدی است .عراقیها آمدند کل خطوط کmربلی ۴در حاشmیه ارونmد را از سmلح انفmرادی و سبک خالی کردند. چگونه؟ از قبل آماده کرده بود خودش را و با جاسازی نیروها در اطراف اروند ،با تانک ،قایق میزد و حmmتی با تانک ،نفر میزد .با گلوله مستقیم تانک ،میزد به بچهها .جنگ تmmن بmmا تانmmک در کmmربلی ۴رخ داد .لذا ۸گردان ما که توانستند از آب عبmور کننmد ،خیلmmی زود گیmر بعثیهmا افتادنmد و قلmmع و قمع شدند و عملیات شکست خورد .ما البته میدانستیم که عملیات لو رفته .من خmmودم سmmاعت ۶بعmmد از ظهر که هوا دیگر تاریک شده بود دیدم عراق منور خوشmmهای زده اسmmت .مmmن یکmmی از دوسmmتانم »راسخ« را صدا کردم و گفتم :عملیات لو رفته .راسخ گفت:چرت و پرت نگو و الکی روحیه بچهها را ضعیف نکن ،بعد یک پسگردنی هم زد به ما .من منورهای خوشهای را نشانش دادم .منورهای خوشmmهای نمایmmانگر لmmو رفتmmن عملیmmات بmmود .بmmا هلیکوپmmتر میریختنmmد و ۲۵دقیقهای ایmmن منورهmmا میسوخت و شب را ،درست مثل روز روشن میکرد و شما میتوانسmmتید یmmک سmmوزن را نmmخ بکنیmmد. همانشب دستور دادند که با چراغ روشن به خط بروید و تمام ماشینها با چراغ روشن رفتند خmmط و چه بهرهبرداری از این تاکتیک کردند ،خدا میداند. حال چرا با چراغ روشن؟ من نمیدانم. چه کسی این دستور را داد؟ بگذریم؛ تاریخ روشن خواهد کرد .من نمیدانم چه اصراری بود عملیاتی که لو رفته بود حتما ’ انجام شود و چرا در خطی که لو رفته ،دستور دادند با چراغ روشmن حرکmت شmود .در کmربلی ۴بهخmاطر
۹۲
همین اشتباهات ،عقبه ۸گردانی که تا جاده الماره -بصره جلو رفتند ،بسته شmmد .خmmود فmmاو۳ ،تmmا جاده داشت :امالقصر ،بصره و البهار ،بچهها تا جاده البهار mبصره جلو رفتند. مگر برای کربلی ۴شناسایی صورت نگرفته بود؟ بله. پس چرا متوجه نیروهای عراقیای که داخل نخلستانها بودند نشدیم؟ عراقیها در میان نخلستانها استتار کرده بودند و حتی عکس هmmوایی هmmم آنهmmا را نشmmان نمیداد و مشكوك بود. اما عملیات »والفجر مقدماتی« در فکه هم لو رفت ولی انجام شد .جناب تاجیک! شOOاید ناگزیر بودیم از انجام کربلی .۴ این ناچار بودن را من برای والفجر مقدماتی قبول دارم .درباره کربلی ۴اما اصmل’ نمیپmmذیرم کmmه ما ناگزیر بودیم .خیلی راحت میشد عملیات را به تعویق انداخت و کربلی ۴را در کربلی ۵حmmل کmmرد .در سmmال ۶۱رئیسجمهmmور فرانسmmه والmmری ژیسکاردسmmتن ،الکسmmاندر کنmmت دومmmارانش وزیmmر اطلعاتش را فرستاد بغداد تا با عدنان خیرالله دربmاره راههmای اهmدای یmک بمmب اتmم بmه عmراق مذاکره کنند و قرار بود در سال ۶۱با زدن یک بمب اتم به یکmmی از زمینهmای اطmراف مmرز غmmائله جنگ را به نفع خود تمام کنند .این دومارانش همان است که مmmوجب ربmmوده شmmدن امmmام موسmmی صدر در لیبی شد و جالب است بدانید همین فرد در عملیات دلتا در صحرای طبmmس قصmmد ربmmودن امام )ره( را هم داشت .نیروهای آمریکایی در این عملیات معروف بودند به »پنجه عقاب« تحت فرماندهی چارلی بکویز .حال از بحث منحرف نشویم .مmmن در عملیmmات کmmربلی ۵و والفجmmر ۸بmmه خاطر شدت حجم آتش برخورد گلوله بmmا همmmدیگر را دیmmدم .بیتالمقmmدس هmmم میگوینmmد برخmmورد گلولهها با یکدیگر بوده که من در بیتالمقدس نبودم .در همین عملیات بmmه حmmدی شmmرایط بmmرای عراقیها سخت شد که شایعه کردند شخص صدام آمده و دارد عملیات را رهبری میکند .که ایmmن به نظر من دروغ است ،خود صدام وجود نمmmی کmmرد بmmه خmط کmربلی ۵بیایmmد .فرمانmmده عmmراق در کربلی ۵شخصی به نام میخائیل رمضان بود .میخائیل رمضان کتابی دارد به نام »شبیه صmmدام« که در این کتاب زوایایی از زندگی صدام برمل میشود .میخائیل رمضان به قدری شبیه صدام بود که انگار خلف ادب اسmmت یmmک پشmmگل را از وسmmط ۲نیmmم کmmرده باشmmند .عراقیهmmا از کmmربلی ۵و همچنین والفجر ۸بmmه عنmmوان کmmابوس یmmاد میکردنmmد و هmmر کسmmی را میخواسmmتند تنmmبیه کننmmد یmmا میفرستادند اروند یا شملچه .در کربلی ۵مmmا از نظmmر زمmmان محmmدودیت داشmmتیم و از نظmmر مکmmان بشدت در مخمصه بودیم. اصول هدف از عملیات کربلی ۵چه بود؟ رسیدن به شرق بصره و اگر شد شهر بصره یعنی ما تا کانالهای زوجی برویmmم .میدانیmmد کmmه عmmراق تقریبا همه نیروهایش را گسیل داد به این منطقه تا از بصره با تمام قوا دفاع کند .از نظmmر عmmراق، بصره اهمیت استراتژیکی در حد خرمشهر برای ایران داشت .صدام یک بار قبل از بیت المقmmدس بلوف زد که اگر ایران خرمشهر را بتواند از ما بگیرد ،مmmن کلیmmد بصmmره را دو دسmmتی تقmmدیم ایmmران میکنم .پس بصره برای عراق شهری حیاتی بود که به ۴بندر منتهی میشود .ما در کربلی ۵تا ۸ کیلومتری شهر بصره رفتیم .گردان ما تا کانالهای زوجی رفت که البته آنجا کار گره خورد و ناچmmار شدیم عقبنشینی کنیم .من با همین چشمهای خودم کارخانه پتروشیمی بصره را دیدم و در شب، چراغهای شهر بصره روشن بود .هدف حداکثری ما در کربلی ۵ورود بmmه دروازههmmای شmmهر بصmmره بود که اگر برخی آقایان اجازه میدادند رسیدن به این مهmmم کmmاری بmmود کmmه از عهmmده ایmmن بچههmmا
۹۳
برمیآمد مثل میان ما و لشکر سیدالشهدا اگر یک الحاقی صورت میگرفت اتفاقات شیرینتری هم در کربلی ۵میافتاد. سرانجام کربلی ۵چه شد؟ عراقیها چون از نبرد روی زمین با بچههای ما عاجز بودند جنگ را به ورطه نامردی کشmmیدند و از یک طرف به جنگ نفتکشها دامن زدند و از طرف دیگر شهرهای ما را موشکباران کردند .البته بچههای ما در جنگ در این وادی هم کم نیاوردند و »کشتی بریجتون« را زدند.
ماجرای این کشتی بریجتون چیست؟ آمریکاییها ادعا کرده بودند خلیج فارس تحت سیطره ماست .امام ولی گفته بود که اجازه ندهیmmد کشتیهای آمریکایی از تنگه هرمز رد شوند و اگر آمدند بزنید امmmا برخیهmmا بmmه حmmرف امmmام گmmوش نکردند و معتقد بودند که نظر امام از منظر نظامی ،کارشناسانه نیست .تا اینکه چنmmد سmmال پیmmش یکی از ژنرالهای آمریکایی در خاطرات خود گفتmmه بmmود کmmه مmmا بنmmا داشmmتیم اگmmر ایرانیهmmا همmmان روزهای اول حضور ما یکی از کشتیهای ما را بزنند ما از تنگه هرمز عقبنشینی کنیم .در آن زمان آمریکاییها اگر اشتباه نکنم حدود ۱۲۵۰تا خبرنگmmار آوردنmmد روی یکmmی از ناوهmای مهمشmان مسmmتقر کردند .یک ناو از عقب ۲ ،تا ناو از ۲طرف ،این کشتی نفتکش از جلو ،اینها را اسکورت میکردند. اینجا باز هم لطف خدا و کمک حضرت حق شامل حال ما میشود و مینهایی کmmه بچههmmا در مسmmیر حرکت این کشتی کار گذاشته بودند موثر میشود و دمmmاغه کشmmتی بریجتmmون بmmه میmmن میخmmورد و منفجر میشود و نفتکش هم آتش میگیرد و همان خبرنگارانی کmmه آمmmده بودنmmد هیبmmت آمریکmmا را نشان دهند ،ناخواسته ابهت ایران را مخابره کردند .در همین حوادث اخیmر هmmم خبرنگmاران زیmاد میآمدند تا بلکه خبر فروپاشی نظام را مخابره کنند اما مجبور شدند از ۹دی گزارش رد کنند.
۹۴
یک بار هم یکی از بچههای بسیجی یکmmی از کشmmتیهای آمریکmmایی را میزنmmد کmmه امmmام از او تقmmدیر میکند و با شوخی به او میگوید :چرا دومی را نزدی؟ که این بسیجی جواب میدهد :همین را هmmم که زدم برخیها از من ایراد گرفتند و فشmار آوردنmmد .مmن یmک خmmاطره بگmmویم از کmmربلی .۵صmبح عملیات هوا خیلی سرد بود؛ خیلی سرد .روز ۲۱دی بmود ،یعنmی روز دوم عملیmmات کmmه رفmmتیم مسmmیر شهید صفوی در ۱۵کیلومتری خرمشهر .الن هم در ۱۵کیلومتری خرمشهر یک طاق نصرت زدهاند به عنوان یادمان »شmmهدای بهبهmmان« کmmه مسmmیر اصmmلی عملیmmات کmmربلی ۵همیmmن مسmmیر اسmت و بیمعرفتها الن این مسیر را ول کردهاند به امان خدا و سالهاست که خاکریزهmmا را آب گرفتmmه. ما شب قبل در آنجا نمmاز را خوانmmدیم و بmا تویوتmا رفmmتیم کنmmج کانmال پmرورش مmاهی ،پیmmش سmتاد لشکرمان .آن شب تا صبح در کانال ،بدون پتو مانmmدیم و بچههmmا دوتmmا دوتmmا همmmدیگر را بغmmل کmmرده بودیم و برای هم با کمک نفسمان »هاها« میکردیم تا گرممان شود .فقmmط خmmدا خmmدا میکردیmmم زودتر تشعشعات خورشید به طmmرف مmmا بتابmmد و یخمmmان بmmاز شmmود .میدانیmmد کmmه هmmوای جنmmوب در زمستان ،سوز بدی دارد .از اینها گذشته ،یک سمت ستاد ما دریاچه پرورش ماهی بود ،یک سmmمت ستاد هم کانال این دریاچه بود ،باد هم میآمد و در این حmالت ،بmه گmونهای بmود کmه مmا انگmار در داخل کولر خوابیدهایم! زمهریر بود ،لکردار .یعنی آنقدر سرد بود ،یک پشmmه هmmم پmmرواز نمیکmmرد! حال جنوب همیشه پر از پشه است .صبح بچههای لشmmکر عاشmmورا آمدنmmد کنmmار مmmا و بmmا هmmم قmmاطی شدیم .حجم آتش هم خیلی زیاد شده بود .دشمن میخواست نقاطی را که از دست داده بود از مmmا بگیرد و ما هم قصد پیشروی داشتیم .او در حالت پدافند بود و ما در حالت آفند .دشمن هم انصmافا لجوجانه مقاومت میکرد .بچههای عاشورا خب ترکزبان بودند .مmmن رفتmmم آن روز جلmmوی خmmاکریز ایستادم .ریا هم نباشد اصل نمیترسیدم که هر آن بالخره ممکن بود گلوله بهmmم بخmmورد .البتmmه در ۲عملیات بشدت من ترسیدم ولی بعد از والفجر ۸از خدا خواستم که به من یک جگری بدهmmد کmmه دیگر در جبهه نترسم و همین هم شد .من حال نمیخواهم از خmmودم تعریmmف بکنmmم؛ امmmا خندانmmدن بچهها و مسخره بازی درآوردن در آن شرایط کار هرکسی نبmmود و از طرفmmی کmmار بسmmیار پسmmندیدهای بود ،چرا که به بچهها روحیه میداد .حال این در شرایطی است که گلوله مستقیم تانک به طmmرف ما میآمد .آنجا خاکریزی بود به اسم »ذوالقرنین« این دژ به قدری مخوف بود كه شmmهردار بغmmداد ۹۵
به خاطر همین خاکریز ،از صدام مmدال گرفتmmه بmود .ایmmن خmاکریز ۷مmتر ارتفmاع داشmت و ۱۰مmتر عرضش بود .ما از یک طرف دریاچه پرورش ماهی ۳کیلومmmتر آمmmدیم ایmmن طmmرف .طmmول دریmmاچه پرورش ماهی ۲۹کیلومتر است و ۹۰۰متر عmmرض دارد کmmه هmmم جنبmmه اقتصmmادی دارد و هmmم جنبmmه نظامی .جنبه اقتصادیاش این است که عراقیها در این کانmmال مmmاهی پmmرورش میدهنmmد و جنبmmه نظامیاش هم این بود که نیروی مقابل نمیتوانست براحتی در آب عملیات کند .بچهها این دژ را با هزار سختی شکافته بودند و آب دریاچه را میریختند در کانال پرورش ماهی .در همیmmن منطقmmه کلی تانک و پیامپی چیده بودند بغل هم و بچهها برای آنکmmه در زمیmmن بmmاتلقی گیmر نکننmد از روی تانکها حرکت میکردند .ما هنوز یكصدمتر از کانال عبور نکرده بودیم که حجم آتش بسmmیار بmmال رفت و در حدود ۵۰۰متر آن طرفتر هلیکوپتر عراق جاده را بسته بmmود بmmه رگبmار و همmmه را قلmmع و قمع کرد. با سه راهی شهادت چقدر فاصله داشتید؟ شاید حدود ۸۰۰متر ،ما ۱۰۰متر جاده را جلو آمدیم» .شهید سعید امینی« بیسیمچیمان بود .پشت سعید» ،راسخ« بود .از بچههای دیگر »کاظم قربانی« بود .اینجmmا یmmک خمپmmاره ۱۲۰آمmmد و درسmmت خورد جلوی پای سعید امینی که از وسط نصفشد و بدنش در آسمان ولmmو شmmد و افتmmاد جلmmوی مmmن. یک لحظه صورتش را نگاه کردم .چشمهایش به افق خیره شد و بعد به شهادت رسید .راسmmخ هmmم که فرمانده گروهان بود لحظاتی بعد شهید شد .کاظم قربانی هم پmmایش قطmmع شmmد و افتmmاد .ظmmرف چند دقیقه ما حدود ۱۵تا شهید و مجروح دادیم .همان ابتدای کار من احساس کmmردم کmmه بچههmmا بد ضربهای خوردند .به سعید حسنی گفتم :مmmن بچههmmا را جمmmع میکنmmم میبmmرم ،تmmو ایmmن شmmهدا و مجروحان را بگذار در آمبولنس .من بچهها را کشیدم سمت چپ جاده که یک مقدار امنتر بmmود. با کلی بدبختی ما خودمان را رساندیم به خاکریز .به سهراهی شmmهادت و جmmالب اینجاسmmت کmmه تmmا ساعت ۹شب در سmmهراهی شmmهادت مانmmدیم .مmmن تمmmام عکسهmmایی را کmmه در سmmهراهی شmmهادت انداختم ،دارم .سهراهی شهادت مقدسترین مکانی است که در آن زندگی کردم .در این سmmهراه، کسی اگر مجروح میشد ،اصل امکان نبود به عقب برگردد و آنقدر میماند تا شهید میشد و شهید هم اگر میشد آنقmmدر شmmهدا زیmmاد بودنmmد کmmه فرصmmت نمیشmmد پیکmmر شmmهدا را جمmmع کنیmmم .یکmmی از فرماندهان ارشد جنگ میگفت در سهراهی شهادت در ۲کیلومmmتر مربmmع ،دقیقهای ۲هmmزار گلmmوله توپ میریخت .فقط گلوله توپ و نه کاتیوشا و خمپاره و آرپیجی .فقط گلوله توپ و آیا اصmmل ایmmن ۲هزار گلوله در ۲کیلومترمربع ،جا میشد؟! اینکه بچههای بسیج بmmه همmmدیگر تmmذکر میدهنmmد کmmه کربلی ۵را فراموش نکنید برای این است که در جای گلوله ،هزار گلوله دیگر میخورد و زمیmmن را بشدت شخم میزد .حدیثی هست که به مجرد اینکه شهیدی به زمیmmن میافتmmد ،ملئک از آسmmمان میآیند و روح شهید را به آسمان و نزد خدا میبرنmmد .در کmmربلی ۵بچههmmا میگفتنmmد ،ملئک هmmم جرات نمیکنند به سهراهی شهادت بیایند! اینقدر حجم آتش بال بود» .حاجی بخشmmی« ،تویوتmmای معروفش در همین سهراه شهادت آتش گرفت .پسر حاجی و داماد حاجی» ،نادر« کmmه پmmایش قبل در جبهه قطع شده بود کنار دست حاجی نشسته بودنmmد کmmه ناغافmmل یmmک تانmmک عراقmmی ماشmmین را نشانه گرفت و با توپ مستقیم ماشین را هدف قرار داد .در انفجار اول حاجی بخشی از ماشین بmmه بیرون پرت شد و پسر حاجی و نادر در داخل ماشین گیmر کردنmmد و درهmای ماشmین هmmم قفmmل شmد و ماشین آتش گرفت .حاجی بخشی این صحنه را دید ،در حالی که خودش را موج انفجار گرفته بود و اصل حال مساعدی نداشت بلند شد و با پتو افتاد به جان آتش تا بلکه آتش خاموش شmود و پسmر و دامادش را از ماشین بیرون بکشmmد امmmا آتmmش کmmربلی ،۵گmmر کmmه میگرفmmت ،بmmه ایmmن راحتیهmmا خاموش نمیشد و عزیزان حاجی جلوی چشمانش سوختند و چون شمع ،آب شدند .خدا همmmه مmmا را ۹۶
پیرو راه این شهدا قرار دهد و خدا نیاورد روزی را که فراموش کنیم در اثر رشادت و شmmهادت چmmه کسانی الن داریم زندگی میکنیم .خدا نیاورد. نگفتی بالی خاکریز چه کار کردی؟ یک عکس داری روی خاکریز با کله وسترن؟! نه ،آن مال »دوپازا« در عملیات »نصر «۷است. که ظاهرا فیلمبرداری هم شده و بلوتوثش هست؟ آره ،در سهراهی شهادت رفتم بالی خاکریز و فریاد زدم :اگر شلمچه جز با کشته شدن مmmن پابرجmmا نمیماند ،پس ای خمپارهها مرا دریابید! این بچههای لشکر عاشورا مرا نمیشناختند ،از آذربایجmmان بودند .این بندههای خدا خیال میکردند من یک آدم قدیس و ملکوتی هستم و با دعای مmmن اسmmت که دارد این همه گلوله به طرف خط میآید .یکیشان به دیگر دوستانش گفت :آقا! تو را بmه خmmدا این نالوطی را بکشید پایین ،همینطور دارد ما را به کشتن میدهد .بعد روی خاکریز شmmروع کmmردم رقصیدن .این بچههای لشکر عاشورا کپ کرده بودند که این دیگر چmmه جmmور آدمmmی اسmmت .از یmmک طرف با خدا آنجور مناجات میکند؛ از یک طرف عربی میرقصد! خیبر هم بودید؟ نه ،پایم شکست و نتوانستم بروم. بدر؟ بدر بودم ،اتفاقا با حاج عباس کریمی هم بودم. بلوتوثم را روشن میکنم ،این فیلمت را که گفتی بفرست! نوشته شده در شنبه سوم بهمن ۱۳۸۸ساعت ۱۳:۳۶
۹۷
.۲۳خمینی آنقدرها هم که » «VOAمی گوید خوب نیست! … واینک مرثیه ای برای آقازاده ها من یکی که خسته شدم؛ پس کی این جمهوری اسلمی سmmقوط مmmی کنmmد؟… آخرایmmن انقلب برایmmم شب و روز نگذاشته .مثل همین دیشب ،بی خواب شده بودم؛ بی تاب .یک خواب بد دیدم .خواب دیدم :رفته ام در جلد یک آقازاده و در شناسنامه ام دست برده ام تا ببینم ایmmن حضmmرات "دهmmک یک" ،دنیا را چگونه می بینند؛ با اینکه شب بود عینک آفتابی زدم تا نور ولیت اذیتم نکنmmد! یmmک قرص اکستازی ترکاندم و کارتم را به جای عابر بانک ،کشیدم روی صورت انقلب؛ خونی که شmmد، بخشی از طلبم را از نظام گرفتم و یک پس گردنی به آرمان ها زدم و چون شب گردها راه افتmmادم؛ جاده انقلب را بهمن بسته بود اما ماشین من شاسی بلند بود؛ رد شد و چون مجهmmز بmmود بmmه ترمmmز ABSروی خون شهدا لیز نمی خورد .لله ها را همین طوریکی یکی پرپر کردم و به مقصد رسیدم؛ بهشت ،جلوی ویلی من در "جmmواهرده" بایmmد لنmmگ بیانmmدازد .ویلی مmmن در جmmواهر ده از خmmود ده بزرگ تر است! سایت چی چی نیوز کmmور خوانmmده ،ویلی مmmن چهmmا طبقmmه نیسmmت .پنmmج طبقmmه هmmم نیست .شش طبقه هم نیست .ویلی من هفت طبقه است که با احتسmmاب پنmmت هmmاوس ،دو سmmه متری هم از "جنات برین" بلندتر می شود ،فقط برای "تحت النهار"ش یک فکmmری بایmmد بکنmmم! و من چون اسلم به اسب سواری سفارش کرده یک اسب شاسی بلنmmد خریmmده ام کmmه نسmmلش برمmmی گردد به الغ طلحه .من شبهای جمعه در "یزیدیه ویل"ی جواهرده" ،دعای زبیر" می خmmوانم و بmmه "قو علی خیانتک جوارحی" که می رسم از حال می روم؛ "ظلمت نفسmmی"!! امmmام در انقلب خیلmmی به پدرم کمک کرد و الن چون زحمت می شود برایش ،بهتر است درهمان پاریس بماند ،کجا می خواهد بیاید؟!… در ثانی الن هوای اروپا خیلی خراب است و "پرواز انقلب" بهتر است به تعویق بیافتد .مسئول برج مراقبت فرودگاه مارشال دوگل بmmا مmmن دوسmmت اسmmت؛ بmmه او گفتmmه ام امسmmال خمینی ،نیامد هم نیامد! در نیاوران هم دوستان پاپا اینقدر برج های شاسmmی بلنmmد سmmاخته انmmد کmmه همه شان بر حسینیه جماران اشراف دارند و این از نظر امنیتی اصل درست نیست! وانگهی امmmام بیاید ،یکی باید از امام حفاظت کند یا نه؟! الن نصفی از محافظان ،مراقب جان شیخ اند ،نصmف دیگر هم دارند از مهندس حفاظت می کنند! از انقلب هم بالخره خدا بmmزرگ اسmmت؛ یکmmی پیmmدا می شود که حافظت کند! امام همان پاریس بماند امن تر است؛ از همان جmmا بmmا کنmmترل از راه دور انقلب را هدایت کند! سخنرانی هم خواست کند با ویدئو کنفرانس! در چت روم هم می شود بmmر دست و بازوی بسیجیان بوسه زد و غبطه خورد از چهره نورانی رزمنده ها! من که مmmی گmmویم آیmmت الله همان جا بماند بهتر است؛ ولیت فقیه هم می شود ولیت پاریس! ولیت عشق هم می شmmود ایالت عیش! امام اگر در همان پاریس بماند ،من قول می دهم ایmmن دفعmmه ،بعmmد از فتmmح خرمشmmهر کرکره جنگ را بکشیم پایین! پاریس ،هم "جام" هایش بهتر است ،هmmم اینکmه هmر مmدل "زهmر"ی بخواهی پیدا می شود!! نوفل لوشاتو هم هر چه باشد از حسmmینیه جمmmاران بmmا کلس تmmر اسmmت۲۲ . بهمن هم به جای برج آزادی ،می رویم کنار برج ایفل! و با آدمک عموسام عکس انقلب رنگی می گیریم؛ فالوده می خوریم و دو تایی می رویم سینما تا "سنگسار ثریا" را ببینیم .گmmور بابmmای "آژانmmس شیشه ای" .ما چه کار داریم به رابطه حاج کاظم و عباس .مهم رابطه ما با دنیاست که باید بهmmتر شود! بعد در پاریس هم خب امام ،یحتمل یک خورده محتاط تر عمل می کند و دیگر نمی گوید مmmا آمریکا را زیر پا می گذاریم! حال اینکه آیت الله می خواهند در خیابان صبر کنند اول مورچه ها رد شوند ،بعد حرکت کنند؛ این اتفاقا چیز خوبی است و با بند جیم بیانیه حقmmوق بشmmر سmmازگار اسmmت؛ مورد تایید ما هم هست .این طوری ،وجهه ایران هم در جهان ،کلی بهتر می شود .بالخره مmmا مگmmر ۹۸
چند تا امام داریم؟ آقای خامنه ای ،ولی فقیه است ،احترام شان واجب! اما برای ما که امmmام نمmmی شود! بعد تازه ،چه کسی انقلب کرد؛ پدر من! چه کسی زمان امmmام ،محmmور"عبmmور از بحmmران"بmmود؛ مادر من! آن زمان که ما در تورنتو بودیم چه کسی بچه های مردم را بmmه جنmmگ بmmا دشmmمن تشmmویق کرد؛ عموی من! انقل ب با پول چه کسی به پبروزی رسید؛ دایی من! چه کسی هزینه جنگ را مmmی داد؛ عمه من! کشور با پول چه کسی آباد شد؛ جد و آباد من! چه کسی پول سmmازندگی را داد؛ بmmرادر من! حال یادشان رفته این نالوطی ها و در مناظره آن حرف ها را می زنند!! آن تهمت ها را بار مmmا می کنند .البته یک چیز من بگmmویم :آن جmmایی هmmم کmmه مmmا بmmودیم کمmmتر از جنmmگ نبmmود! در تورنتmmو لمذهب آنقدر برف می آمد که بعضی وقت ها تا ۲متر هم می رسید و آن قدر صفا داشت که هmmر روز می شد اسکی کرد! متاسفانه در اسلم به اسکی سفارش نشده ،که آنهم به خاطر عmmدم بmmارش برف و باران در جزیره العرب است! من حال مانده ام که این اسلم چقدر دین مترقی و با کلسی است؛ در آن برهوت بی آب و علف ،فکر آلف و الوف ما بوده و توصیه کرده به شنا و من به خاطر همین توصیه سالی چند بار می روم سواحل مmmدیترانه و البتmmه گفتmmه باشmmم :همmmان جmmا هmmم مسmmایل شرعی را رعایت می کنم و هرچند که خیلی سخت است ولی به جای لخmmت شmmدن ،بmmا همmmان کmmت شلوار پیر گاردن می پرم توی آب و بعد زمانی که می خواهم آفتاب بگیرم به جای جاز ،ترانmmه هmmای مجاز می خوانم و خودم را برنزه می کنم! نوشابه ای هم که می خmورم "کوکmاکولی لیmت" اسmت که گازش اشک آور نیست و اشک احدی را ،نه در غmmزه ،نmه در لبنmmان در نمmmی آورد؛ "جmmانم فmmدای ایران" ،البته شعار"مرگ بر اصل ولیت فقیه" یک مقدار زود بmود!! و هزینmmه هmmای کودتmmا را بmmرد بال ،هرچند که درباره هزینه ها ،من معتقدم؛ جیب من و بیت المال ندارد ،اما به حضرت الیاس، همه هزینه مسافرت هایم را از جیب خودم می دهم؛ ما کل از قبل انقلب که هیچ ،از همان زمان "شعب ابو طالب" وضع مان خوب بود و در حالی که مسmmلمین یmmک دانmmه خرمmmا را بیmmن چهmmل نفmmر تقسیم می کردند ،خانواده ما باغ خرما داشت و هر کدام مان یک نفری ،چهل خرما می خوردیم! ما اهل زهد فروشی و این حرفها نبودیم؛ ما حتی از حضرت خدیجه هم وضmmع مmmان بهmmتر بmmود! ایشmmان دهک یک بود اما برای ما کل یک دهک مجزا تعیین کرده بودند!! "بنmmی هاشmmم" هmmم جmmزو اقشmmار آسیب پذیر جامعه بود؛ با احتساب ویلی ابوسفیان ،دو کیلmmو مmmتر زیmmر خmmط فقmmر!! امmmا الن دیگmmر گداپروری جواب نمی دهد؛ با من بود حسینیه جماران را تعطیل نمmmی کmردم؛ کمپلmت ،خmmراب مmی کردم و در همان جا برای موسسه تنظیم یک برج بلند ،به بلندای نام امام ،دو متر هم بلنmmدتر! مmmی ساختم که آثار امام را آنقدر قشنگ نشر بدهد که حتی هیلری کلینتون هم خوشش بیاید! مmmا بایmmد امام را در راستای شعار تنش زدایی ،طوری به دنیا معرفی کنیم که BBCهم خوشmmش بیایmmد ،نmmه اینکه اوباما از امام زده شود! اتفاقا نظر رهبری هم بر "جذب حداکثری" است!! حال بmmاز عmmده ای بگویند ما با ولیت فقیه مشکل داریم! جان شما ،من هر وقت دلم برای امام تنگ می شود می روم بالی یکی از این برج های نیاوران و رویم را می کنmmم طmmرف نوفmmل لوشmmاتو ،دقیقmmا پشmmت بmmه ایmmن پابرهنه ها و شهید داده ها ،و برای رعایت اصول دیپلماسی قبل از اینکه به خمینی سmmلم دهmmم تmmا کمر برای سارکوزی خم می شوم" :السلم علیک یا مهد آزادی"! خوب مmmا را اسmmیر خmmودت کmmردی. کارت درست است؛ "بابی انت و امی"! بله ،ما می توانیم هم امام را داشته باشیم هم غmmرب را! و خلصه از همان بالی برج ،حرف هایم را به خمینی می زنم :ببین آقای خمینی! بmmه مmmا مmmی گوینmmد مرفه بی درد ،در حالی که به عشق خانه ساده تو آمدیم جماران و چون دیگر خانه سmmاده ای آن دور و بر نبود مجبور شدیم که در ویل زندگی کنیم! ببین امام! به ما می گویند طلحه و زبیmmر ،در حmmالی که از مرگ این دو بزرگوار ۱۴۰۰سال است که می گذرد! آقای خمینی! به ما می گویند سران فتنه، در حالی که ما داشتیم یک اعتراض مدنی می کردیم! نگاه کن خمینی! به ما می گویند برانmmداز ،در ۹۹
حالی که قصدمان کودتای مخملی بود ،آنهم در چهارچوب همین قانون اساسی! مردم هم بmmد شmmده اند امام! به امر تو آمدند در خیابان ها و انقلب کردند اما به دسmتور مmا گmوش ندادنmmد و انقلب نکردند؛ چند روزی البته عده ای آمدند خیابان ها و بعmmد هیچmmی بmmه هیچmmی!! مظلmmومیت مmmا را مmmی بینی؟ کم غربتی نیست ها! ببین آیت الله خمینی! من هم قبول دارم ملک ،ملک و املک آدم ها نیست اما اینکه شما گفتی ملک ،حال فعلی افراد است؛ این طوری ها هmmم نیسmmت دیگmmر! بmmا ایmmن حساب یعنی خود شما هم قبول داری که ما طلحه و زبیریم و سران فتنه ایم ،در حالی که اصل این طور نیست .آن زمان که بچه های مردم در شلمچه داشتند شهید می شدند ما هmmم چنmmد بmmار موقmmع اسکی روی کوه های تورنتو نزدیک بود بیافتیم دره! البته الن با "آنت" آشتی کرده ام .شب ها بmmا هم در فضای مجازی بmازی مmی کنیmم" .لوسmین" هmم هسmت .حجmت المسmال هرمنوتیmک گفتmه: اینترنتی اشکالی ندارد!! ***
خمینی ای امام! سرهمین حرف هاست که همین چند روز پیش برایت نوشتم" :امسال زودتر بیا". ما عاشق سادگی ات بودیم ،صمیمیت ات ،اما اینها ۲۰سال است که می خواهند برای تmmو "حmmرم" درست کنند و هنوز تمام نشده .گنبد به آن قشنگی را که یادگار "شهید صنیع خانی" بود برداشتند و به جای آن گنبدی سپید گذاشته اند و هنوز هم دارند روی آن کار می کنند تا مزار تmmو جmmای از مmmا ۱۰۰
بهتران باشد! و به کلس ما پابرهنه ها و شهید داده ها نخورد! عجبا که آرمان تو "ولیmmت فقیmmه" را انکار می کنند و به جایش روی پروژه حرم کار می کنند! نصف این پmmول را خmmرج بصmmیرت شmmان کرده بودند ،این غائله بر پا نشده بmmود .خمینmmی ای امmmام! بهمmmن افتmmاده روی جmmاده انقلب و حmmال مجری "صدای آمریکا" دم از اسلم ناب می زند و می خواهد تو را به ما معرفی کند! نه ،ما بیگmmانه ایم با حسینی که هیچ خطری برای یزید نداشته باشد .خمینی ای امام! تویی که مmmی شmmناختیم ات؛ روح بودی چون نوح ،ابراهیم بت شکن بودی .ضد ظلم چون موسی و دمت مثل عیسmی ،مسmیحایی بود .تو پیامبری بودی که پیام همه پیامبران ،رسالتت بود و معجزه ات احیای اشmmک شmmوق بmmود در دیده های به خون نشسته و زنده کردن فریاد بر حنجره های خmmاموش و بmmه گmmل نشسmmته و دمیmmدن روح امید بر جان های دست از حیات شسته .اعجاز تو ،ابراز وجود ما بود بعد از قرن ها عmmدم .تmmو ما را نه از خواب که از مرگ ،از زندگی ذلت بار بیرون کشاندی و دگر بار طعم "باور" را به کام ما چشاندی" .کسرای کفر" با ظهور تو دوباره چهار ستون اش شکست و این بmmار محکmmم تmmر شکسmmت؛ گویی از "حmmرای دوران" مmmردی از تبmmار "محمmmد" پmmایین آمmmده اسmmت؛ بخmmوان ای خمینmmی ،بmmه نmmام پروردگارت بخوان .بخوان که "از تبار حسین شهیدی" و من در عجبم از یزیدیان که چرا بی وضmmو نام امام ما را می برند؛ شست و شو نکرده می خواهند ،به خرابات خمینی بخرامند؛ عرض خود می برند و زحمت ما می دارند .نه" ،مجمع حواریون" این یکی را اشتباه کرده .آقازاده قصه ما خودش را زده به آن راه" .روح الله" روح خدا بود ،نه روح کدخدای دهکده جهانی "مک لوهmmان" .خmmواص ما بصیرت شان کم شده .سرشان شلوغ است نمی فهمند که خمینی ،آنقmmدرها هmmم کmmه VOAمmmی گوید خوب نیست! من چه کنم که خواص بی بصیرت ،دوست و دشمن را قmmاطی کmmرده انmmد و مmmی خواهند از خمینی ،حتی برای BBCهم ،امام درست کنند! و به بهانه جذب حداکثری ،کmmه "آقmmا" گفت ،بوش کوچک را بزرگ بدارند اما خود ولیت فقیه را دفع کنند!! آری ،قصه ما پر غصه تر از این حرف هاست؛ اینها در برابر رهبر ما "نومن ببعض و نکفر ببعض" اند؛ "خامنه ای" را فقط تmmا جایی قبول دارند که حرفی از "مر قانون" نزند و امام را ،تا وقتی که مزاحم حال فعلی شان نباشmmد. خمینی ای امام! انقلب تو هنوز هم خواب را بر چشمان شmب پرسmmتان حmmرام کmmرده و اینmک سmال هاست که به هذیان افتاده اند .رویای من اما صادقه بود و دادم یوسف پیامبر برایmmم تعmmبیر کmmرد: "ومن الناس من یقول ءامنا بالله و بالیوم الخر و ما هم بمومنین .یخادعون الله و الذین ءامنوا و ما یخدعون ال انفسهم و ما یشعرون .فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا و لهم عذاب الیم بمmmا کmmانوا یکذبون .واذا قیل لهم ل تفسدوا فی الرض قالوا انما نحن مصلحون .ال انهم هم المفسدون ولکmmن ل یشعرون .واذا لقوا الذین ءامنوا کما ءامن النmmاس قmmالوا انmmومن کمmmا ءامmmن السmmفهاء ال انهmmم هmmم السفهاء ولکن ل یعلمون .واذا لقوا الذین ءامنوا قالوا ءامنا و اذا خلوا الی شmیاطینهم قmالوا انmا معکmmم انما نحن مستهزءون .اولیک الذین اشتروا الضلله بالهدی فما ربحت تجارتهم و ما کmmانوا مهتmmدین. مثلهم کمثل الذی استوقد نارا فلما اضmmاءت مmmا حmmوله ذهmmب اللmmه بنmmورهم و ترکهmmم فmmی ظلمmmات ل یبصرون .صم بکم عمی فهم ل یرجعون… وبشرالذین ءامنو و عملوا الصالحات… " *** خمینی ای امام! ای عبد صالح خدا! سی سال است که می گویند جمهوری اسلمی هفته بعد سقوط می کند! از ۲۲بهمن ۵۷چند هفته گذشته؟!… هزار و ششصد و شانزدهمین هفته هmmم آمmmد و مmmن دارم برای دشمن رجز می خوانم :پس کی جمهوری اسلمی سقوط می کند؟! الن مmmی گوینmmد کmmار نظام ۲۲ ،بهمن تمام است ۲۲ .بهمن می گویند چهارشنبه سوری .چهارشنبه سوری مmmی گوینmmد ۱۳ بدر! ما اما این "سبزه ناسبز" ،را سال هاست که به زلف جویباران گره زده و به دور انداخته ایmmم. خمینی ای امام! تو امام مایی نه امام آمریکmا .ایmن مmا بmmودیم کmه ۱۲بهمmmن آمmدیم اسmتقبالت و از ۱۰۱
فرودگاه تا بهشت زهرا یک سره دویدیم .این ما هستیم که انتظار آمدنت را می کشmmیم تmا بmاز هmmم برایت در "مهرآباد"" ،خمینی ای امام" بخوانیم" :ایmmن تmmویی ،ایmmن تmmویی پاسmmدار حmmق" .قسmmم بmmه "فجر" که اینها می خواهند در خلوت شان با شیاطین ،حکم قتل سلمان رشدی را به ناحق وتو کنند تا "آمریکای هیروشیما"" ،اسراییل غزه" و "انگلیس عراق" گناهان ما راببخشند .خمینmmی ای امmmام! تو امام مایی و "دجال" ،امام ،BBCکاش این را رجmmال انقلب مmmی فهمیدنmmد .خمینmmی ای امmmام! وصف تو را از زبان من باید شنید .آقازاده قصه ما مدعی است من تو را بد "تعریف" می کنmmم امmmا دشمن را نمی بیند که تو را به خوبی دارد "تحریف" مmی کنmد! خمینmی ای امmام! اینهmا بmه لmج مmا حاضرند عکس تو را پاره کنند ولی به لج دشمن حاضر نیستند به وصایای تو عمل کنند! اینها دروغ می گویند که تورا دوست دارند؛ هیچ مزدوری به عشق نوفل لوشاتو پناهنmmده پmmاریس نشmmد! جلmmوی اینها را نگیری ،به دست پست سارکوزی هوسران و مست بوسه خواهند زد .آنکه بر دستان زیبmmای تو و آن انگشتان کشیده بوسه عشق می زد ما بودیم .اینها با دستکش مخملین بر سmmینه انقلب تmmو دست رد زدند و به نااهلن و نامحرمان چراغ سبز نشان دادند.
خمینی ای امام! این دستان مهربان تو بود کmmه وقmmتی صmmورت مmmا را نmmوازش مmmی کmmرد غmmم یmmتیمی فراموش مان می شد .در این روزگار بی تویی ،چرخ گmmردون بmر مmا سmmخت گرفتmmه اسmت؛ تنهmmا دل خوشی ما دیدن حسینیه ساده ات بود ،که آنهم از ما ،این برج های با شکوه و بلند بال دریmmغ کmmرده اند؛ این روزها ای امام! سایه برج های نیاوران بر سر جمارانت سنگینی می کند! زودتر بیا امسmmال، خانه خورشید در فراق نور ،هوس حضورآفتاب کرده است .بتاب ای حضرت آفتاب .ای بت شکن! طلوع کن و ابر فتنه را بشکن" .ای مجاهد ای مظهر شرف"! ای نماد اسلم ناب! بیا و با گرمmmایت، بهمن را از جاده انقلب پاک کن .الن اینجا فاصله طبقاتی زیاد شده و دهک حسینیه یmmک طبقmmه تو ،زیر خط فقر است؛ آخر ای بزرگمرد! الن برج می سازند از طبقات بهشmmت بmالتر .یmک طبقmmه بالتر از خانه نکیر و منکر! به اینها رو بدهی می خواهند "عزرائیل" را هم نمک گیر کننmmد و میmmان خدا و شیطان رجیم ،راهی به آشتی ،به میانجی گری باز می کنند .الن ای خمینی! تا چشم کار مmmی کند کاخی است که از چپ و راست ،جلوی دیده مmmا را گرفتmmه اسmmت و نمmmی گmmذارد مmmا جمmmاران را ببینیم؛ امسال زودتر بیا خمینی .الن هنوز این فتنه جمع نشده ،فتنه بعدی در راه است .الن همه جا صحبت از رئیس جمهور دوره بعد اسmmت .الن نmmه بmmه دار اسmmت و نmmه بmmه بmmار ،عmmده ای نmmامزد ریاست جمهوری دولت یازدهم شده اند .الن بmmار انقلب افتmmاده روی دوش عmmوام .الن خmmواص، بصیرت شان کم تر از عوام است .الن همین خواص بی بصmmیرت ،صmmف کشmmیده انmmد تmmا "رئیmmس ۱۰۲
جمهور" شوند .الن کمتر کسی است که بخواهد "سرباز جمهور" شود .الن حضرات ،سربار ملmmت شده اند و می گویند ۲۴ :از ۱۳بزرگ تر است اما خب شاید البته ببینید راسmmتش یعنmmی لmmب کلم گmور پmدر جمهmmوریت .زودتmmر بیmا خمینmmی! الن "علmmی" تنهاسmت .الن "علمmدار" و "شmیرودی" و "کmmاظمی" و "صmmیاد" همگmmی پmmر کشmmیده انmmد .الن عmmده ای از خmmواص راه تmmو را رهmmا کmmرده و بmmه آرامگاهت چسبیده اند .الن خواص ،دوپهلو موضع می گیرند؛ طوری که نه علی ناراحت شود ،نmmه معاویه .نه زن اوباما و نه گلیم بافی که در روستای "شهید آباد" مازندران ،مادر سmه شmهید اسmت. اینها هم حسین را دارند ،هم یزید را و هم بایزید را .الن ملئکی که روی شانه های اینهmmا نشسmmته اند گاوگیجه گرفته اند که اینها کدام طرفی اند! بیچاره ،آن فرشته ای که می خواهد در پل صراط به پرونده اینها رسیدگی کند؛ سوت می کشد مخش! از این شاخه به آن شاخه ،از آن شاخه به ایmmن شاخه!… نه عزیزمن! الن جای خنده نیست .الن وقت گریه اسmmت .ضmmجه بایmmد زد .الن خمینmmی باید زودتر بیاید .الن "مطهری" و "بهشتی" نیستند که به فرزندان شان دفاع از ولیت بیاموزند. الن همت و باکری به شهادت رسیده اند .الن از سرنوشت "متوسلیان" خبری در دست نیسmmت. الن دست خرازی کمی آنسوتر از گودی قتلگاه قطع شده .الن "آوینی" رفته روی مین .این عمار؟ این عمار؟ این عمار؟… کجایی امام؟ کجایی خمینی؟… الن این زمین ،کرب وبلست .الن بعد از ظهر عاشوراست؛ ملئکه الله دیر کرده اند" .ذوالجناح" بریده" .ثmmارالله" تنهmmا مانmmده .زودتmmر بیmmا؛ "الن انکسر ظهری"! نوشته شده در دوشنبه پنجم بهمن ۱۳۸۸ساعت ۱:۵۲
۱۰۳
.۲۴
بهترین سکانس در این هوای ابری
در این روزهای ابری و در این هوای دلگیر ،هر کس به طریقی ارادت خود را بmmه آسmmمانیها نشmmان میدهد.
یکی عکس همت را در دست میگیرد و پایش را روی وصیتنامه سردار خیبر میگذارد .دیگmmری بmmا نام باکری میخواهد مmرام او را تخریmب کنmد .عmدهای سmر مmزار پلرک میرونmد و عطmmر شmهید را استشمام میکنند .برخی بmmرای »بmmرادران دسmmتواره« در »قطعه «۲۶فmmاتحه میخواننmmد و از ایmmن »ایام بیمرام« لب به گلیه باز میکنند .بعضی هم اصل انگmmار نmmه انگmmار ،فقmmط وقmmت مmmرگ بmmه بهشتزهرا )س( میروند! من با پرده نقرهای ،نسmmبتم حmmرفهای نیسmmت .بیشmmتر بیننmmده هسmmتم تmmا منتقد .بگذریم که بعضی از فیلمهای امروز ارزش حتی یک بار دیدن را هم ندارند .سالهاست به سینما نرفتهام و از »شهاب حسmmینی« ۲-۳فیلمmmی بیشmmتر در خmmاطر پرمخmmاطرهام نیسmmت .در ایmmن فیلمها که از این بازیگر به یاد دارم ،آقا شهاب در نقش انسانهایی ظاهر شده که بmmا فطرتشmmان هنوز قطع ارتباط نکردهاند و هنوز رگههایی از اصالت در وجودشان دیده میشود .همان زمان بmmه دوستی گفتم که شهاب حسینی به نظر میرسmmد در خmmانوادهای اصmmیل و مmmومن بmmه آییmmن مردانگmmی بزرگ شده باشد .حسینی خیلی طبیعی نقش عشق را بازی میکند و وقتی در جلد یک مرد اهل درد فرو میرود ،بازیاش ادا درآوردن نیست.
۱۰۴
بعدها چیزهایی که از این بازیگر شنیدم ،حسم را نسبت به شهاب حسینی بهتر کرد و این احساس خوب ،وقتی کامل شد که شهاب جایزه خود را تقدیم بmmه همسmmر شmmهید »عبmmاس بابmmايی« کmرد .در زمانی که علقهام به سینما فروکش کرده ،خوشحالم ،سکانسmmی دیmmدم کmmه در عmmالم واقعیmmت و نmmه عرصه سینما رخ داد .لحظهای که شهاب حسینی جایزه خود را به همسر این شmmهید اهmmدا کmmرد ،از دیدنیترین سکانسهای زندگیاش بود .در این روزهmای ابmری ،شmهاب حسmینی خیلmی خmوب روی سmmن ،آفتmmابی شmmد و نشmmان داد کmmه قmmدر بmmازیگران نقmmش شmmهادت را ،قmmدر آسmmمانیها را میدانmmد. قدرشناس این قدردانی باید بود ولو با این کلمات .آفریmmن شmmهاب! زیبmmا بmmود کmmارت .قشmmنگ بmmود ابتکارت» .تا نگویند که از یاد فراموشانند« ،باید چون شهاب به یادشان بود .یmmاد سmmتارهها بmmویژه در این هوای ابری .سیمرغ را باید در بهشت گرفت .از دست عباس بابایی ،بازیگر نقش عشق. نوشته شده در سه شنبه ششم بهمن ۱۳۸۸ساعت ۱۶:۰۰
۱۰۵
.۲۵شیخ بیسواد در ۹۰ فردوسیپور :خیلیخیلی خوشحالیم از اینکه در خدمت شما هستیم .امشب برنامهمون یهمقدار دیر شروع شد .الن ساعت یک ربع به ۱۱است و فکر کنم تا حmmول و حmmوش بmmوق سmmگ در خmmدمتتان باشیم .در هفته گذشته اتفاقاتی عجیب و غریب افتاد که ما در این برنامه به همmmه آنهmmا خmmواهیم پرداخت .ما امشب در خدمت شیخ از خدا بیخmبر يmا همmان شيخبيسmmواد )شmين( هسmتیم .خیلmmی خوش آمدید.
شين :به شما که عرض کنم ،الن من چقدر وقت دارم؟ فردوسیپور :ما حال حالها در خدمت شما هستیم .جناب شیخ ما اول برنmmدههای هفتmmه گذشmmته را انتخاب کنیم؛ از یک تا ۱۵۰۰۰۰؟ شين :بشمارم؟ فردوسیپور :نه باید انتخاب کنید. شين :چیرو انتخاب کنم؟ فردوسیپور :برندههای مارو. شين :برندههای شما کجان؟ فردوسیپور :هیچیبابا ،یه شماره بگو. شين :به شما که عرض کنم موبایلم رو که حفظ نیستم ،شماره دفترم رو میدم! فردوسیپور :ببینین ،یه شماره از یک تا ۱۵۰۰۰۰بگین. شين :من الن چقدر وقت دارم؟ فردوسیپور :از وقت خیالتان راحت باشه .یه شماره بگو از یک تا .۱۵۰۰۰۰از یک تا ۱۵۰۰۰۰ ،۱۵۰۰۰۰ عدد است ،یکی را انتخاب کنید .خیلی راحت است. شين :چهجوری از بین ۱۵۰۰۰۰تا عدد ،یکmmی را انتخmmاب کنmmم؟ ۱۵۰۰۰۰عmmدد اسmت ،یکmmی دو تmا کmmه نیست!! فردوسیپور :کاری نداره که .یه عدد بگو از یک بزرگتر ،از ۱۵۰۰۰۰کوچکتر! شين :خود یک هم حسابه؟ فردوسیپور :آره حسابه. شين ۱۵۰۰۰۰ :چی؟ فردوسیپور :اونم حسابه ،تو رو خدا یه عدد بگو قال قضیه رو بکن .الن اتاق فرمان دارن بال بmmال میزنن! ۱۰۶
شين :به شما که عرض کنم دقیقا ’ چقدر از وقتم مونده؟ فردوسی پور :از یک تا ۱۵۰۰۰۰لطفا’ .از وقتم نگران نباش. شين :بالخره من باید بدونم چقدر وقت دارم .به شما که عرض کنم… فردوسیپور :ما تا آخر برنامه در خدمت شما هستیم .جان من یه شماره بگو. شين :از یک تا ۱۵۰هزار ،یا اینکه هر شمارهای دلم خواست؟! فردوسیپور :اصل’ هر شمارهای که دلت خواست ،فقط جان مmن یmه شmmماره بگmو .بابmا الن نصmف وقت برنامه گذشت ،یه شماره نگفتی. شين :به شما که عرض کنم ،شماره چیرو نگفتم؟ فردوسیپور :یه شماره از یک تا .۱۵۰۰۰۰ شين :حال چرا از یک تا ۱۵۰۰۰۰؟! فردوسیپور :مmا در برنmامهمون هmر هفتmmه یmmه مسmابقه SMSداریmmم و هفتmmه بعmmدش برنmmدهها رو انتخاب میکنیم. شين :ا ،¢چه خوب! فردوسی پور :ببینید؛ هفته گذشته ۱۱۰۰۰۰۰نفر به برنامهمون SMSدادن .خب؟! شين :خب! فردوسیپور :حال ما این شمارهها رو به چند دسته تقسیم کردیmmم و از میهمmmان برنmmامه میخmmواهیم میان هرکدام از این دستهها یک عدد را به صورت رندوم انتخاب کنند. شين :هفته پیش چند نفر SMSدادن؟ فردوسیپور.۱۱۰۰۰۰۰ : شين :خب حال من چهکار کنم. فردوسیپور :یه شماره بگو. شين :همان !۱۱۰۰۰۰۰ فردوسیپور :از یک تا ۱۵۰هزار. شين :مگه نگفتی ۱۱۰۰۰۰۰نفر SMSدادن؟ فردوسیپور :آره ،اما از یک تا ۱۱۰۰۰۰۰را ما تقسیم کردیم در چند دسته .دسته اول از یک تا ۱۵۰۰۰۰ است. شين :دسته دوم از چند تا چند است؟ فردوسیپور :از ۱۵۰۰۰۰تا .۳۰۰۰۰۰ شين.۲۰۰۷۸۵ : فردوسیپور ۲۰۰۷۸۵ :چی؟ شين :از ۱۵۰۰۰۰تا ،۳۰۰۰۰۰یه عدد انتخاب کردیم دیگه. فردوسی پور :نه ،شما پرسیدی دسته دوم از چند تا چند است ،من هم جواب دادم. شين :ا !¢من خیال کردم پرسیدی از ۱۵۰۰۰۰تا ۳۰۰۰۰۰یه عدد انتخاب کنم. فردوسیپور :مشتی ۲ ،ساعته از یک تا ۱۵۰۰۰۰یmmه شmmماره انتخmmاب نکmmردی ،اونوقmmت از ۱۵۰۰۰۰تmmا ۳۰۰۰۰۰یکی را انتخاب میکنی؟! اول از یک تا ۱۵۰۰۰۰انتخاب کن. شين.۲۵/۱ : فردوسیپور :اعشاری قبول نیست. شين ۱ :بر روی .۲۵ فردوسیپور :کسری هم قبول نیست. ۱۰۷
شين ۱ :به توان .۲۵ فردوسیپور :توان ،حساب نیست .اصل یه شماره رند بگو. شين۰۹۱۲۲۰۰۰۰۰۰ : فردوسیپور :شماره موبایل نه ،از یک تا .۱۵۰۰۰۰ شين ۱ :رادیکال .۲۵ فردوسیپور ۱ :رادیکال ،۲۵کوفت! ۱رادیکال ،۲۵درد! ۱رادیکال ،۲۵حناق! خون جیگرم کmmردی یه شماره بگی .پاشو برو بیرون بابا. شين :به شما که عرض کنم ،من هنmmوز تmا پایmان برنmmامه وقmmت دارم؛ بیmmرون هmmم نمیرم! چmmه کmار میخوای بکنی؟ نوشته شده در سه شنبه ششم بهمن ۱۳۸۸ساعت ۱۶:۰۱
۱۰۸
.۲۶
حرف و برف
امشب آسمان از این همه دلتنگی به حرف آمد و… برف آمد؛ باران نیامده آب به کفش مان نmmرود. بیایید با ابرها مهربان باشیم؛ جلوی خورشید را گرفته اند و نمی گذارند چشمان حضرت آفتاب بmmه گناهان ما بیافتد .مثل حرف من چه زود بند آمد برف .یکی نیست آسمان را با ما آشتی دهد؟ مmmن دلم هوس این دانه های ریز و سفید کرده… تا روسیاهی ام را در درگاه الله بپوشاند.
نوشته شده در سه شنبه ششم بهمن ۱۳۸۸ساعت ۱۸:۱۹
۱۰۹
.۲۷
بزرگ ترین گناه مولی ما این است که نامش »علی« است
شهاب حسینی ،لیلی حاتمی ،حامد بهداد… نه! اینها سوپر استار هم که باشند هیچ کدام شان لیاقت رفتن روی سن در مراسم اهدای جوایز را ندارند .هیئت داوران جشنواره فیلم فجر بایmmد سmmیمرغ را بدهد به شیخ بی سواد به خاطر بازی خوردن از دشمن در فیلم "کودتای مخملی" و به خmmاطر بmmازی منحصر به فردش در نقش ملنصرالمایکل الدین .شیخ باید جایزه اش را از مهmmاجرانی بگیmmرد .بmmه صفار هرندی به خاطر ولیت مداری باید جایزه داد و به خmmاتمی بmmه خmmاطر تربیmmت همچیmmن وزیmmر ارشادی! وزیر بی آبروی خاتمی دیروز می گفت :من انگلیسی نیستم .راسmmت مmmی گویmmد؛ مهmmاجرانی انگلیسی نیست اما انگلیس را حتی بیشتر از سر الکس فرگوسmmن اسmmکاتلندی دوسmmت دارد و امmmام، هم بسیجی بود و هم بسیجی ها را دوست داشت و اینها می خواهند سر به تن بسیج نباشد .اتفاقmmا آن زمانی که امام گفت من بر دست و بازوی شmما بسmیجیان بوسmmه مmی زنmم نmه همmت بmود و نmه باکری.
یکی در خیبر به شهادت رسیده بود و دیگری در بدر .من جنگ تحمیلی نبmmودم امmmا در جنmmگ نmmرم، جمل را به چشم خود دیدم؛ اتفاقا عایشه هم بود که نشسته بود روی کوهان شتری کmmه ضmmد گلmmوله بود و داشت با سایت "قطام نیوز" مصاحبه می کرد و به مردم می گفت :بریزید در خیابmmان هmmای کوفه و علی را تنها بگذارید .احترام عایشه را باید نگه داشت؛ آری اما به قیمت تنها شmmدن علmmی؟ به این قیمت که خلیفة الله ،زلف آه را به سینه چاه گره بزند؟ به قیمت این عمmmار؟! اگmmر احmmترام نزدیکان پیامبر واجب است پس چرا بmmه صmmورت زهmmرای بتmmول سmmیلی زدنmmد و اغیmmار ،پهلmmویش را شکستند بین در و دیوار؟! جالب است؛ آنهایی که "پیامبر" را ابتر می خواندند ،نگmmران تmmوهین بmmه همسر رسول خدا شده اند! مگر خدیجه همسر پیغمبر نبود؟ امروز یکی برایم کmامنت گذاشmmته بmmود که به سران فتنه نگویید طلحه .چشم! از این به بعد فارسی را پاس می داریم و زین پس بmmه جmmای واژه غریب و نا مانوس "زبیر"می گوییم "کمیل" و معاویه را امیر المومنین خطاب می کنیم و حmmق را می دهیم به باطل و در گودی قتلگاه با شمر همکاری می کنیم .آقای "گل آقmmا"! خmmدایت رحمmmت ۱۱۰
کند؛ نوشتی "خاتمی" و همان خاتمی خوانده شد ولی ما در ۹دی نوشتیم "محاکمه" اما خوانده شد "مناظره" .نوشتیم "گوشمالی" امmmا خوانmmده شmmد"ماسmmتمالی" .نوشmmتیم "ولیmmت" امmmا خوانmmده شmmد "حکمیت" .نوشتیم"ابن عباس" امmmا خوانmmده شmmد"ابوموسmmی" .نوشmmتیم "کmmربل" امmmا خونmmده شmmد "کوفه" .نوشتیم "بین الحرمین" امmmا خوانmmده شmmد "بینmmابین" .نوشmmتیم "اقتmmدار" امmmا خوانmmده شmmد "اعتدال" .نوشتیم "دادگری" اما خوانده شد "میانجیگری" .اصل آقای آملی لریجانی! چطور است به جای سران فتنه ،مرا بازداشت کنید! بزنید؛ این گردن من .بهانه هم دارید .مmmن بmmه همmmه ایmmن حضرات توهین کرده ام .من برای شتر عایشه پهن هم بار نکردم .مmن احmmترام الغ طلحmmه را نگmmه نداشتم .فکر نمی کردم این زبان بسته ،ضد گلوله باشد! نیmmروی انتظmmامی بایmmد روی کلmmه مmmن یmmک دایره بکشد و از مردم بخواهد مرا شناسایی کنند و تحویل کلنتری بدهند .اصل یmmک کلیmmک کنیmmد روی ملت در ۹دی ،بعد با فتوشاپ روی سر تک تک شان دایره بکشید .آری یحتمل ،فتنmmه کmار مmن بود .مقصر من بودم؛ با جرج سوروس من مذاکره کردم .من تهمت تقلmmب زدم .عاشmmورا کmmار مmmن بود .نامه سرگشاده را من نوشتم .اعتراف می کنم! موسوی را بازداشت نکنید؛ قهرمان مmmی شmmود. به خاتمی از گل نازکتر نگویید؛ ناراحت می شود .حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی کmmه اسmmتوانه نظام است .موسوی خوئینی ها که انقلبی است .صانعی کmmه مرجmmع تقلیmmد اسmت .آن یکmی کmه در پاریس با امام بوده .این یکی که در نجف با امام بوده .آن دیگری که در ترکیه با امام بmmوده .ایmmن در هواپیما با امام بوده .آن دیگری پای پلکان با امام بوده .این یکmmی هmmم کmmه انقلب ارث پmmدرش است .شیخ هم که کل تعطیل است! با این حساب سران فتنه ،من بودم و اسی سگ دست و علmmی قالپاق!… آره بابا ،بیایید همه با هم بخندیم و از زندگی در کنار شیخ اصmmلحات لmmذت بmmبریم! شmmیخ تپل ترین اپوزیسیونی است که یک نظام می تواند داشته باشد .وانگهی ،مگر ما چند روز زنده ایmmم که حال بخواهیم این زمان اندک را به دعوا سپری کنیم .حق با سهراب بود که مmmی گفmmت :آب را گل نکنید .آقاسی اشتباه کرد که گفت :شیعه باید آبهmmا را گmmل کنmmد .آقاسmmی تنmmدرو بmmود و بmmه جmmای "شیعه نامه" باید نامه می نوشت خطاب به حسین ابن علی و حضرت را دعوت می کرد به کmmوفه و بعد می زد زیر بیعتش .همین شیخ ،بعد از ۷ماه فتنه ،رییس جمهmmور را گفتmmه قبmmول دارد .حmmال یک مقدار هم این ور کوتاه بیاید؛ همه چیز درست می شود .کله شرعی هmmم برایmmش درسmmت مmmی کنیم؛ مگر "علی" نگفت لذتی که در عفو هست در انتقام نیست .امام هم خدا رحمتش کند؛ تکیه کلمش این بود" :وحدت کلمه" .بله ما لنگ همین بودیم که آقای شیخ ،بmmر قmmانونی بmmودن دولmmت صحه بگذارد که گذاشت .الن باید از خر شیطان عدالت آمد پایین .تا تنور آشتی گرم اسmmت بایmmد "نان حکمیت" را چسباند .الن دیگر تندروی جواب نمی دهد .شلوغ نکmmن .صmmدایش را در نیmmاور! هیس! خفه شو عدالت .بتمرگ سر جایت .الن وحدت گرفته خوابیده ،سر و صدا کنی بیmmدار مmmی شود .گوشت با من هست؟! شتر دیدی ،ندیدی! حتی شتر عایشه را .شتر را ول کن .بیایید همه بmmا هم گاو باشیم و روی سرمان شاخ داشه باشد و خودمان را بزنیم به نفهمی! روی پیشانی مmmا نوشmmته خر؟ آقای شیخ از همه جا بی خبر؟! حیف محافظانی که مجبورند به جmmای انقلب از تmmو محmmافظت کنند .ما آدمیم و دیدیم که همجنس بازها ،بهایی ها ،رقاصه ها و دلقک ها ،پشت نامه های تو کmmه البته یکی دیگر برایت می نوشت ،زبان باز کردند و به ریش انقلب خندیدند! اگmر امmام هmم بmود جرئت داشتی غائله بر پا کنی؟ صد سال سیاه می خواستم دولت را قبول نکنی .مشmmکل تmmو احمmmدی نژاد نیست ،سادگی توست که مفت ،امmmام را بmmه شmmهرام فروخmmتی .نmmامه ای کmmه امmmام بmmه تmmو داد وصیت نامه اش بود و تو حنجره ات را به ثمن بخmmس فروخmmتی بmmه فریmmاد نmmااهلن و نامحرمmmان و دربست اجاره دادی گلویت را به عدو و دشmmمن هmmر چmmه فریmmاد داشmmت از حلقmmوم تmmو نثmار انقلب مظلوم ما کرد .حال ما باید احترام تو را نگه داریم .احترام موسmmوی را .احmmترام خmmاتمی را .اوجmmب ۱۱۱
واجبات ،این روزها حفظ نظام نیست ،حفظ احترام سران فتنه )حفظهم اللmmه( اسmmت .تنهmmا یکجmmا جایز است که نماز را بشکنیم؛ وقت میانجیگری .راسmmتی ،اسmmلم کmmی گفmmت "ان اکرمکmmم عنmmدالله آشتیکم"؟! من در این جنگ نرم ،احادیث جعلی زیاد دیدم و همچنین آدم های جعلmmی و خmط امmام جعلی و شهدای جعلی و خواص جعلی و قرآن جعلی و قانون اساسmmی جعلmmی و همmmت جعلmmی و بmmاکری جعلی .شتر عایشه اما خودش بود؛ شتر کل زیاد عمر می کند ،به خصوص که شتر عایشه علوه بmmر بیمه عمر ،بیمه خلیفه ثالث هم دارد و عایشه چون عمرش به دنیا نبmmود و مmmرده بmmود ،نقشmmش را داد یکی دیگر بازی کند .جناب بازیگر! شتر سواری دول دول نمی شود ،حتی در جنگ جمmmل و روی شتر عایشه .آن کس که خربزه می خورد باید پای لرزش بنشیند .به ما چه که شmmما بmmه هmmدف تmmان نرسیدید؟ دستی که شما برای آشتی به سوی ما دراز کرده اید ،ابراز پشmmیمانی تmmان نیسmmت .اظهmmار شکست تان اشت و اذعان به اینکه" :فعل عجالتا با ما کاری نداشته باشید و موقتا آشتی ،تmmا فتنmmه بعدی ،انتقام همین شکست را هم از شما بگیریم" .آری برادران سابق! شmmما متهمیmmد .شmmاکی شmmما احمدی نژاد نیست ،اصل نظام است .شاکی شما دولت نیست ،ملت است .شما همه تلش تان را کردید اما چون پای "شmmتر محاسmmبات" تmmان لنmmگ بmmود" ،جمmmل" ،پmmا نگرفmmت .شmmما دربmmاره میmmزان مظلومیت ولیت دچار اشتباه شدید .مظلومیتش را دیدید اما محبوبیتش را ندیدید .اعتmmدالش را دیدید ولی اقتدارش را ندیدید .من اما همه شما را دیدم و مثل رهبرم دیدم این صف آرایی ها را. دیدم این اردوکشی را .دیدم که بر علیه اصل ولیت فقیmmه لشmmکر کشmmیده بودیmmد .دیmmدم کmmه شmmما بازیگر نقش طلحه بودید ،در سریال سید علی .نه! ما شما را با طلحه مقایسه نمی کنیم ،ایmmن شmmما هستید که نقش طلحه را بازی می کنید .مشکل از خودتان اسmmت .سmmابقه تmmان خmmوب اسmmت؛ مثmmل طلحه .دنیا را دوست دارید؛ مثل طلحه .تحمل عدل را نداریmmد؛ مثmmل طلحmmه .بmmه سmmهم خmmود قmmانع نیستید؛ مثل طلحه .از علی خسته شده اید؛ مثل طلحه .از گذشته تان سوء استفاده می کنیmmد؛ مثmmل طلحه .آقایان! شما بین تان دعواست که کدام تان نقش طلحه را بازی کند ،آن وقت انتظار دارید به شما بگوییم مالک .شما مالک اشتر علی نیستید .مالک ا§شتر عایشmmه ایmmد .شmmما همmmه کارهایتmmان شبیه ناکثین است و هندوانه را به شرط چاقو ،انقلب را به شmرط دنیmا ،جمهmmوری اسmmلمی را بmه شرط سهم خواهی و ولیت را به شرط بی عدالتی قبول دارید .ناکثین جاه طلب بودند و منبر علی را بیشتر از خود علی دوست داشتند .شما همه تان می خواهید رهبر شوید .خودمmmانیم؛ فکmmر کنیmmد بعد از امام ،شیخ بی سواد شده بود رهبر انقلب! در پیام حجش چند غلط پیدا می شد؟! وای اگmmر کروبی حکم جهادم دهد ارتش دشمن دو روزه فتح می کند تهران را! تعداد کامنت های وبلگ دو هفته ای من از آرای شیخ بیشتر است! باور کنید در انتخابmmات تقلmmب شmmده .کmmدام آدم عmmاقلی رای خود را می دهد به شیخ؟ باور کنید خود شیخ هم به آرای باطله رای داده است! ناکثین رانت خوار بودند و "کارگزار تبعیض" و از "ذوالفقار علی" ،بیشتر از معmmاویه مmmی ترسmmیدند .نmmاموس نmmاکثین، جیب شان است و عدالت جایی در قاموس کارگزاران نmmدارد .تعmmارف کmmه نmmداریم؛ نقطmmه ضmmعف ناکثین ،دنیا و نقطه قوت شان سوابق دیروزشان است .خاتمی اما برای این انقلب یک سیلی هmmم نخورده .از این حیث سید خندان یک استثناست .ناکثین اما قاعده بر این اسmت کmmه نmmان گذشmmته شان را می خورند و به این هم راضی نیستند .دنیا اگر برای مومنین" ،سجن" اسmmت بmmرای نmmاکثین اتفاقا جای دنج و با صmmفایی اسmmت .دیmmن نmmاکثین در شناسmmنامه ،اسmmلم اسmmت و در اصmmل "دینهmmم دنانیرهم" .ناکثین بیشترین سابقه دوستی را با علی داشتند ولی اولین جنگ را همین دوسmmتان بmmر علیه علی راه انداختند که در آن نقش زن ها و البته مردان با حجاب چشmmمگیر بmmود" .دنیmmاخواهی ناکثین" زودتر از "عداوت قاسطین" و "بلهت مارقین" ،آنها را به جنگ با علmmی فرسmmتاد .گفmmت: "حب الدنیا راس کل خطیئه" .این صف آرایی ها برعلیه ولیت ریشmmه در دنیmmا دوسmmتی حضmmرات ۱۱۲
دارد .طلحه بین دو راهی علی و دنیا ،دومی را انتخاب کرد و کروبی بیmmن شmmهرام و امmmام ،اولmmی را. امروز اما بازیگران نقش طلحه و زبیر زیرک تر شده اند و حتی المقدور سعی شان بر این است کmmه راه علی و دنیا از یک مسیر بگذرد .در این وسط مهمترین مانع ،عدالت است؛ عمل به مmmر قmmانون. رابطه علی و عدالت ،مثل رابطه ناکثین است با ثروت .نه علی می تواند از اجرای عmدالت بگmذرد و نه ناکثین یارای شان است که پول و ثروت را رها کنند .فتنmmه اخیmmر بmmاورم هسmmت آنقmmدرها هmmم سیاسی نبود و ریشه در انتخابات نداشت .این فتنmmه کmmامل اقتصmmادی بmmود و ریشmmه اش بmmه جیmmب آقایان و دست درازشان به بیت المال برمی گشت .انتخابات البته نقش کاتmmالیزور را بmmازی کmmرد و مناظره ،جنگ جمل را جلو انداخت .آقایان! من از حلقوم بی عارتان شنیدم شعارهای تان را .کدام تان بود که می گفت از همان اول هم ولیت فقیه را قبول نداشتم؟! زمان امام زبان تان لل بmmود و اینک روی خمینی را دور دیده و به حرف آمده ایmmد ۱۲ .بهمmmن برویmmد در پسmتوهای تmان تmا چشmmم خمینی به چشم شما نیافتد .شما خوشی زیر دل تان زده است و بعد از امام ،زیادی احسmmاس آزادی کرده اید .آری ،خامنه ای مقصر است! شما اما نشناختید ما را .بریدن خود را از انقلب به حسmmاب ما نوشتید و فکر کردید علی تنهاست .مشکل شما دولت نبود ،ولیت بود .احمدی نmmژاد ایmmن وسmmط بهانه بود تا شما از خامنه ای انتقام بگیرید .لطفmmا ایmmن همmmه بmmه "آقmmا" نmmامه ننویسmmید کmmه " :بلmmه راستش ما از همان اول شما را قبول داشتیم ،الن هم قبول داریmmم ولmmی نسmmبت بmmه احمmmدی نmmژاد موضع منفی داریم" .بعد از انتخابات کدام ناسزای شما علیmmه احمmmدی نmmژاد بmmود؟ مخmاطب کmدام نامه تان رئیس جمهور بود؟ کدام توهین را به دولت کردید؟ کدام انتقاد را از مشmmایی کردیmmد؟… هر چه فریاد داشتید به جای آمریکا کشیدید بر سر ولیت فقیه و رژیم سفاک پهلوی را عادل تmmر از نظام مظلوم جمهوری اسلمی خواندید .نوک پیکان فتنه شmmما وصmmیت نmmامه آسmmمانی هmmا را هmmدف گرفته بود .یک شهید بیاورید که در وصیت نامه اش ننوشته باشد ولیت فقیه را امmmام را انقلب را تنها نگذارید .من وصیت نامه همت و باکری را از برم .شmmما امmmا آرمmmان شmmهدا را نشmmانه گرفتmmه بودید .طرف کینه تان ،سینه پر از سکینه ولیت بود .اما راستی یک سئوال" :بmmای ذنmmب فتنmmه"؟ فتنه از قتل بدتر است .به کدامین گناه ،علیه جمهوری اسلمی تاختید؟ به کدامین گناه ،جانشmmین روح الله را هدف قرار دادید؟ الن پولی که اوباما خرج شما می کند ،از بودجه آمریکا بیشmmتر شmmده است و فرقه سبز با مالیات مردم آمریکا دارد ارتزاق مmmی کنmmد .مmmدعی شmmما ملmmت آمریکاسmmت نmmه دولت احمدی نژاد .اوباما از گلوی مردم آمریکا می برد و خرج VOAمی کند.
۱۱۳
مدعی شما ملت های محرومند که چشم شان به جمهوری اسmmلمی اسmmت .مmmدعی شmmما حmmزب اللmmه لبنان است .مدعی شما حماس است که با دست بسته ،دل شکسته ،چشمان به خون نشسته و پای خسته ،حماسه آفرید .بای ذنب فتنه؟ من می دانم :بزرگ ترین گناه خامنه ای این است که نامش "علی" است .حساسیت روی این نام بالست .دشمن همیشه روی این اسmmم حسmmاس بmmوده اسmmت. کینه ها دارد از نام علی .عقده ها دارد از "ناد علی" .ناد علی برای شما "مظهرالعجایب" نیسmmت، بهانه ای است برای عقده گشایی" .سید علی" این روزها را می دید که در آن جلسه خبرگmmان ،بعmmد از ارتحال امام به اعتراض بلند شد .رازی بود در آن اعتراض .شما لیق این رهبر نیسmmتید ،لیmmاقت تان همان آقای قائم مقام بود .لیق این رهبر ملت است کmmه از همmmه شmmما بmmا بصmmیرت تmmر اسmmت. لیاقت شما همان منتظری بود .آری ،علی این روزها را می دید؛ شما مو می دیدید و علی پیچش مو. پیچیدگی فتنه امروز را .همیشه کار علی بعد از محمد سخت تر بوده است .طرف علmmی ،ابوسmmفیان نیست" .طلحه الخیر" است .طرف علی ،آمریکا نیست .نخست وزیر امام اسmmت .کmmاش رهmmبری را قبول نمی کردی سید علی .لیاقت اینها همان منتظری است .کاش در همان "ماجرای میکونmmوس" کوتاه می آمدی .همه اینها که کب کرده بودند ،کاش تو هم می ترسیدی و مثل مرد نمی ایستادی. چرا بار انقلب ،تنها باید روی دوش تو باشد؟ به کدامین گناه ایmmن همmmه ناسmmزا مmmی شmmنوی؟ بایmmد منت این آقایان را کشید تا دو کلمه از ولیت فقیه دفاع کننmد .اینهmا دروغ مmی گوینmد؛ عاشmق تmو نیستند .چشم طمع بسته اند به صندلی تو .و وقmmتی مmmی گوینmmد فصmmل الخطmmاب تmmو هسmmتی ،از روی احترام نیست .منظورشان این است که می خواستی رهبری را قبول نکنی .حال خودت حلش کن! کوتاه بیا مرد .ای جوانمرد ،سهم شان را بده .چراغ بیت المال را جلوی ناکثین "سبز" کن .حضmmرت آقا ،کاش کوتاه می آمدی .تو مقصری .شیخ الن رهبر بود به جای انرژی هستی ،مثل زمان فتحعلی شاه از انرژی اسب بخار برق می گرفت! و از انرژی آب بینی شتر عایشه ،گاز اشmmک آور مmmی کشmmید به خانه چشمان ما! گناه تو این است که نmامت علmmی اسmت و مثmmل مmmرد پmای آرای ۴۰میلیmونی مmا ایستادی .تو داری هزینه دفاع از رای ما را می دهی .ما برایت کmmدام هزینmmه را دادیmmم؟ ای جانبmmاز انقلب ،چه سخت است حفاظت از بیرق انقلب با یک دست؛ می دانmmم .سmmخت و دشmmوار اسmmت علمداری با یک دست؛ می دانم .ابالفضل علمدار! مراقmmب مmmولی مmmا بmmاش .مmmا امmmام مmmان را بmmه دستان تو سپرده ایم .از علقمه روزگار ،ای آموزگار ادب جرعه ای آب برای ما بیاور .ما از کودکmmان حسین تشنه تریم .نمی شنوی ندای العطش ما را" :رحم الله عمی العباس .کان نافذ البصیره… ". نوشته شده در چهارشنبه هفتم بهمن ۱۳۸۸ساعت ۱۰:۲۸
۱۱۴
.۲۸
برخیزید…رهبر آمده کنون در کنارتان
"الموس الموس خلصنا من الکیبورد یا رب"… نه ،امشب شب قدر نیست اما امشب دسmmتانم را رو به آسمان دراز کرده ام و به سبک لیالی "رمضان الکریم" به خدا با زبان راز یا شاید هmmم اعmmتراض می گویم" :الموس الموس ،خلصنا من الکیبورد یا رب" .لب تابم را کmmه کmmل قmmرآن در حmmافظه اش است ،بر سر گذاشته ام .خسته شده ام از نوشتن .پاک کرده ام کامنت هایی را که از من خواسmmته بودند هر روز بنویسم و البتmmه کmmامنت هmmایی کmmه سmmبزها فحmmش رکیmmک داده بودنmmد .اعmmتراض در چارچوب قانون اساسی ،با فحش ناجور ،جور در نمی آید .مmmن از حmmرف "ک" بmmدم مmmی آیmmد .همmmه ناسزاهای رکیک با حرف "ک" شروع می شود؛ درست مثل "کوفه" .پدر کوفه .مادر کوفه .خmmواهر کوفه .عمه کوفه .دایی کوفه .اتفاقا دایی من به موسوی رای داد .قmmدیم هmmا کmmه بچmmه بmmودیم و در کوچه ،یکی به ما فحش رکیک می داد ،مادرم می گفت :تو بد دهنی نکنی هmmا ،فقmmط بگmmو"آینmmه"! آی ،همه آنهایی که به من فحش رکیک دادید و ادب خانوادگی تان را به رخم کشیدید ،من همین جا و به احترام مادرم ،جواب شما را نمی دهم و فقط به شما می گmmویم؛ "آینmmه" و ال از همmmه شmmما لت ترم؛ من در جوبهای جmmاده سmاوه بmmه دنیmا آمmmده ام و اگmmر لmmوطی گmری بmه فحاشmی اسmت مmن ناسزاهایی در آستین دارم که اگر دوتای آنها را "علی پروین" بلد بود ،الن شده بود مربی منچستر. "کربل" اما "آقای دهخدا"با "کاف" شروع نمی شود .اکبر گنجی اکبر "گاف" است و مmmدام گmmاف می دهد .اکبر گاف در دوم خرداد به خاتمی رای داد ولی خاتمی ادب به او یاد نmmداد .آقmmای گmmاف مدعی است :فاطمه بین در و دیوار نبوده و خدا مرده! خدا اما تا انتقام سmmیلی زهmmرا را نگیmmرد آرام نمی گیرد .ای سبزهایی که بوی لجن می دهید ،بردید آبmروی آن ۱۳میلیmون همmmوطن سmmبزم را .ای بی ادب های بی دولت! اگر جز با فحاشی به من آرام نمی گیریmmد ،پmmس ای ناسmmزاها مmmرا دریابیmmد. خدایا! اینها چرا اینقدر بد دهن اند؟ با همان زبانی که من نام حسین را جmmاری مmmی کنmmم اینهmmا بmmا همان زبان به خمینی فحش بد می دهند .مردم ندیدند ،تو که خدایا کامنت هmmای شmmان را دیmmدی. خدایا! فرشته ها حق داشتند؛ چرا ما را آفریدی؟ آی آدم! کاش آن سیب را نمی خmmوردی .بmmاور کmmن معده ات آسیب نمی دید .سیبی که منجر به هبوط ما از بهشت شmmد" ،ناشmmتا" هmmم خmmوب نیسmmت. زخم اثنی عشر می گرفتی ،آن سیب را نمی خوردی؟ "آقmmای فرهنmmگ معیmmن"! کmmربل بmmرای مmmن بmmا "کاف" شروع نمی شود ،با "خون" شروع می شود .اصلح کن لغmت نmامه ات را .خmدایا! "المmmوس الموس خلصنا من الکیبورد یا رب" .خسته شدم .خسته شده ام از بس نوشتم .مmmن مگmmر چmmه کmmاره این انقلبم؟ چرا "حمید رسایی" نوشته های من را می خواند و نوشته های خودش را نمی خواند؟ این سایت های ۸طبقه ،مگر خودشان نویسنده ندارنmmد؟ مmmن هmmم مmmی خmmواهم بmmرای ایmmن انقلب کلس بگذارم .صدا و سیما از این پس حق ندارد نوشته های مmmن را نشmmان دهmmد .خسmmته شmmده ام من .بریده ام .خسته شده ام از بس نوشته ام ،و از بس نوشته های مرا با سانسور کmار مmی کننmmد و از بس هر سایتی و هر روزنامه ای از ظن خود ،بخشی از نوشته مرا بدون منبع کار می کند .من می خواهم بروم روی مین .ای زمین "فکه" آماده باش .خودکشی تنهmmا گنmmاهی اسmmت کmmه ثmmواب دارد. گناه هم داشت پای خودم .شما را که در قبر من نمی گذارند .من خسته از این روزگار ،پنmmج شmmنبه ای رفتم بهشت زهرا تا از شهدا استفاده ابزاری کنم .من رفتم بهشmmت زهmmرا تmmا بmmه شmmهدا بگmmویم: حیف شد که جنگیدید .آشتی می کردید با صدام .شما چه کاره این انقلب بودید؟ به کدام حmmرف وصیت نامه تان عمل شد؟ اینها حتی سلم شما را به امام نرساندند .اینها به جای رسmmاندن سmmلم شما به امام در لحظه شهادت ،جام زهر دادند به امام در لحظmmه رحلmmت .آقایmmان! مفmmت و مجmmانی دارم مطالب سخنرانی بعدی تان را آماده می کنم .جرئت دارید اینها را هم بخوانید .شmmما وصmmیت ۱۱۵
نامه شهدا را هم بدون ذکر منبع ،به نام خودتان مصادره کرده اید .اگر این شهدا در هویزه قطعmmه قطعه نمی شدند ،شما کجا بودید و دفاع از ولیت فقیه ،کجا؟ .یادتان رفته چه کسانی ایmن حرفهmا را در دهان شما گذاشتند؟ این همه مناظره شد ،یک بار اسم "فکه"نیامد .اگر شmmهدا نبودنmmد شmmما ولیت فقیه را ،می دانستید چند بخش است؟ مرد ،مولی ماست که حmmتی "هmmزار سmmنگر" آمmmل از یادش نرفته است .مرد" ،خامنه ای" ست که حتی در ظاهر ،نشانی از شهدا دارد؛ این "چفیه" در دل خود حرف ها دارد .شما دل به جیفه دنیا بسته اید و "خامنه ای" دل به چفیmmه شmmهدا .بmه جmmز "آقا" ،تعارف که نداریم؛ چفیه به هیچ کدام تان نمی آید .شما با همان کت و شلوار و دکمmmه ذوب در ولیت ،خوشگل ترید .چفیه تیپ تان را بهم میزند .ای بسیجی تر از بسیجی شده ها ،ای فmmدایی تر از شهدا شده ها ،ای ذوب شده های در ولیت ،بی کوره شهادت ،ای آب ندیده ها و آبی شده ها، بی جبهه و جنگ انقلبی شده ها ،الکی ژست نگیرید .آخرین بار که به خانه یmmک مmmادر شmmهید سmmر زده اید بر می گردد به چند هزار سال قبل از میلد؟ یاد امام و شmmهدا دل شmmما را بmmه "بهارسmmتان" می برد یا "کرب و بل"؟ آقای اسفندیار! یک وام هم می دادی بmmه "مmmادر شmmهید"ی کmmه در همیmmن تهران دارد لیف و سنگ پا می فروشد؛ به جان احمدی نژاد لطمه ای به جایگاه هنر نمی زند.
آقایان دست و دلباز! نمی خواهد هر روز به من زنگ بزنید و اعلم آمادگی کنید تا نوشته هmmایم را کتاب کنید .پول تان زیادی کرده ،بدهید به خانواده "شهید محمدی" ،تا هر روز به خاطر ۲میلیون تومان وام ،پله های بنیاد را بال و پایین نکند" .هدیه تهرانmی" ،بلmد اسmت گلیmم خmودش را از آب بکشد بیرون .از تو نگیرد ،از مشاور فرهنگی بنیاد باران مmmی گیmmرد .او هmmم نmmداد ،بmmالخره شmmیطان بزرگ است؛ پولی که آمریکا دارد خرج جنگ نرم می کند ،آنقدر هست که هم به هmmدیه مmmی رسmmد هم به اسفندیار .پیوندتان مبارک .ان شاالله صد سال زنده باشید و خون بmmه دل رهmmبر کنیmmد .اگmmر
۱۱۶
مردی ،این بخش نوشته ام را هم بخوان آقای رسایی .من در ایmmن مmmوارد قلمmmم بهmmتر و قشmmنگ تmmر است؛ در وادی فراجناحی ،کلمه را به کمال می رسانم و جمله را به جمال .در قلmmم مmmن جmmوهری از گوهر حق وجود دارد و تلخی را هم می نویسم ولو به قبای سپید کاغذ بر بخورد .زورت را فقmmط بmmه شmیخ نرسmان ،آقmای وکیmل مجلmmس .آری نوشmتیم "محmmاکمه" امmا خوانmmده شmد "منmاظره" ،نوشmتیم "دادگری" اما خوانده شد "میانجی گری" ،نوشتیم "ولیت" اما خوانmmده شmmد "حکمیmmت" ،نوشmmتیم "گوشمالی" اما خوانده شmmد "ماسmmتمالی" ،نوشmmتیم "اقتmmدار" امmmا خوانmmده شmmد "اعتmmدال" ،نوشmmتیم "مبارزه" اما خوانده شد "مغازله" ،نوشmmتیم "پیmmروی" امmmا خوانmmده شmmد "میmmانه روی" .امmmا آقایmmان! چیزهای دیگری هم هست که ما نوشتیم و جور دیگری خوانmmده شmmد؛ نوشmmتیم "فکmmه" ،خوانmmده شmmد "مکه" .نوشتیم "خط مقدم" ،خوانmmده شmmد "خیmmر مقmmدم" .نوشmmتیم "احمmmدی نmmژاد" ،خوانmmده شmmد "مشایی" .نوشتیم "سر همت" ،خوانده شد "همسر همت" .نوشتیم "نا گفته های جنگ" ،خوانmmده شد "گفته های قشنگ" .نوشتیم "عدالت" ،خوانده شد "عداوت" .نوشتیم "طلییه" ،خوانده شmmد "زعفرانیه" .نوشتیم "شاخ شمیران" ،خوانده شد "کاخ شمیران" .نوشmmتیم "جانبmmاز" ،خوانmmده شmmد "باندباز" .نوشتیم "بسیجی" ،خوانده شد "آرپیجی" .نوشتیم "شلمچه" ،خوانده شد "بmmه مmmن چmmه؟ به تو چه؟ " و به شما چه این حرفها .اگmmر بmmه زیبmmایی قلmmم اسmmت کmmه اینهmmا را قشmmنگ تmmر نوشmmتم؛ جوانمردی پیدا می شود فردا در "رو به فردا" این جملت را هم بخواند؟ نه ،من هیچ روز نامه ای را اذیت نمی کنم .این مطلب را به هر سردبیری که بدهی ،یک جایش را قیچی مmmی کنmmد .راسmmت ترین حرف را در این مملکت "شهید آوینی" زد" :در جمهوری اسلمی آزادی برای همه هست مگر برای حزب اللهی ها" .حتی اگر جمهوری اسلمی ۴۰میلیون رای داشته باشmmد ،بmmاز هmmم حmmزب اللmmه تنهاست .حزب الله تنهاست و از آن تنهاتر حزب روح الله و از آن تنهاتر حزب سید علmmی .مmmا حmmتی در میان قربا ،غریبیم .ما تنهاییم ،نزد دوستان مان تنهاتر .ما غریبیم ،نزد آشنایان مان ،غریب تmmر. ما نه غریب مدینه ایم نه غریب کوفه و نه حmmتی غریmmب کmmربل .مmmا غریmmب دوسmmتان قریmmب مmmان هستیم .ولش کن آقای الهی قمشه ای این "کثرت در وحدت" را .بگذار یک بmmار هmmم کmmه شmmده بmmه جای تو "آوینی" از "غربت در قرابت" برای مان بگوید .صحبت های شما عمه اوباما را هم جmmذب اسلم کرده است .ما دل مان برای اسلم خمینی ،اسلم ناب ،اسلم جهاد تنگ شmmده اسmmت .شmmما به ما بگویید اسلم طالبانی .اسلم بارزانی .شما به ما فحاشی کنید تmmا رودل نکنیmmد .مmmا مmmومن بmmه اسلم مبارزه ایم .اسلمی که باج ندهد .تاج و تخت ندهد .اسلمی که علمدارش تسلیم خدا باشد نه تسلیم آمریکا .ما مسلمانیم به اسلم مقتدای مان خامنه ای .من نمmmی گmmویم خmmامنه ای" ،علmmی" است ولی در عجبم از این همه عایشه .از این همه طلحه .از این همه زبیر .از این همه ابن ملجم. شما ابوموسی اشعری را به تولید انبوه رسانده اید .با سلول های بنیادی ،مگر قرار نبmmود "گوسmmفند" تولید شود؟! آری ،بخندید .به ریش ما بخندید .شما کارخانه "قطام سازی" را واگذار کرده ایmmد بmmه بخش خصوصی و با سودش بر تن دختران قشنگ ،مانتوهای کوتاه و تنmmگ و رنگارنmmگ مmmی کنیmmد. کاش اینها را می گفتی آقای رسایی .نه برادران چپ و راست! من خامنه ای را علی نمی دانmmم امmmا در عجبم که چرا شهر ما "کوفه" شده است و مدام "نامه" در آن شکوفه می زند .چند تا نامه دیگر به مولی ما بنویسید ،دقیقا می شود به تعداد نامه های کوفیان به "حسین ابن علmmی" .شmmما هنmmوز جا دارید و شما هم هنوز جا دارید برای فحاشی علیه ما .شما از ما عقده دارید؛ به ما فحش بدهید. ما حق شما را خورده ایم .پدران ما غلط کردند که جنگیدند .سهم ما همیmmن ناسmmزاهایی اسmmت کmmه بارمان می کنید .ما چشم و چراغ این ملت نیستیم .چشم و چراغ و چلچراغ این انقلب آقmmازاده هmmا هستند که در سونای بخار دارند چربی های شان را آب می کنند .امmmام بmmر دسmmت و بmmازوی آقmmازاده های نازنازو بود که بوسه می زد نه بسیجی ها .امام وقتی از نوفل لوشاتو آمد رفت نیmmاوران ،نیامmmد ۱۱۷
با توده های محروم در بهشت زهرا .امام غبطه می خورد وقتی خرس گنده های این سران فتنه را در تورنتو می دید .آقایان! امام کی گفت پشتیبان مصلحت نظام باشید تmا ایmmن انقلب بmmه دسmmت لباس شخصی ها نیافتد؟! اول لباس شخصی انقلب ،خود امام بود ،اگر قرار است بچه های بسیج را لباس شخصی بخوانید .شما به بسیج حسودی تان می شود .شما به ولیmmت حسmmادت مmmی کنیmmد. امام ولیت فقیه را ولیت رسول الله می دانست نه ارادت بmmه سmmران فتنmmه را .شmmما از نmmام علmmی بدتان می آید و از ذوالفقار علی می ترسید .شما با عدالت ،عداوت دارید .شما علmmی را "ولmmی" مmmی دانید به معنای دوست و از این روست که از این دوست سهم تان را می خواهیmmد .ایmن اسmت کmه قصه ما را غصه دار کرده است .این است که ما غریبیم؛ غریب حتی در جمع دوستان مان .مولی ما! امسال هم ۱۲بهمن ،صبح زود به بهشت زهرا می روی؟ "این عمار" را آنجmmا بایmmد گفmmت .آنجmmا باید با آسمانی ها درد دل کرد .مزارعمار آنجاست .مزار ذوالشهادتین آنجاست .آنجا جای باصفایی است .قبرستان اینجاست .اینجا "چاه" است و آه تو را برادران سابقت نمی شنوند .این ملت بmmود که چشمان بصیرتش باز بود .ما دست خدا را در این حوادث دیدیم که از آستین تmmو بیmmرون آمmmده بود .برو ای جانباز انقلب و حرفهایت را به امام بزن .بگmmو کmmه خmmواص ،بعmmد از روح خmmدا چگmmونه تنهایت رها کردند .بگو به امام ،اسرار مگو را .حرف هایت را بزن .بmmا "چمmmران" بmmا "کریمmmی" بmmا "برادران دستواره" درد دل کن .به شهدا بگو که کجایند؟ به شهدا بگو ناگفته ها را .به شهدا بگو حرف ما را .به شهدا بگو: برخیزید ،برخیزید .برخیزید/برخیزید ای شهیدان راه خدا/ای کرده بهر احیmmای حmmق جmmان فmmدا/کmmز قطره قطره خون پاک شما/می روید تا ابد در وطن لله ها/برخیزید .برخیزید/رهبر آمده کنون در کنارتان /تا سازد غرقه در بوسه خاک مزارتان /تا گیرد خون بهای شهیدان ز اهرمن ***
"الموس الموس خلصنا من الکیبورد یا رب"… خسته از این همه دلتنگی ،رفته بودم بهشmت زهmرا، شب جمعه ای که گذشت .جوانکی که موهایش را شبیه "رود گولیت" درست کmmرده بmmود و در آن سوز و سرما ،دم پایی لانگشتی پا کرده بود از من نشانی مزار "شهیدپلک" را پرسید .گفتم :پلک نه" ،پلرک" .گفت :همانی که قبرش بو می دهد .گفتم :بوی چی می دهد؟ گفت :بوی گلب .بmmا انقلب لج کرده بودم .به او گفتم :اینها خالی بندی است .گفت :ولی شنیده ام این شهید ،مریmmض شفا می دهد .گفتم :خرافات است .گفت :حال قبرش بو می دهد یmmا نmmه؟ گفتmmم :مmmن الن سmmرما
۱۱۸
خورده ام ،ولی تا به حال ،مزار این شهید را بو نکرده ام .گفت :مادر بزرگم بو کرده ،می گوید؛ یک بوی خوبی می دهد .گفتم :کاری ندارد؛ عوامل رژیم هر روز صبح مmmی آینmmد و روی ایmmن قmmبر ،گلب قمصر می پاشند .عجب حالی گرفتم از انقلب .یmک ،هیmچ بmه نفmع مmن! گفmت :طرفmدار موسmوی هستی؟ گفتم :آره .طرفدار خاتمی و به خصوص کروبی هم هستم .می میرم برای شmmیخ .خmmونی کmmه در رگ ماست ،حیف که به گروه خونی کروبی نمی خورد!!! و ال هدیه می دادم بmmه شmmیخ .کروبmmی اگر رهبر بود" ،شهرام" می شmmد رئیmmس جمهmmور .گفmmت :پmmس چmmرا ریmmش داری؟ قیmmافه ات شmmبیه بسیجی هاست .گفتم :صورتم لغر است و ریش می گذارم تا پرپشت تر نشmmان دهmmد .گفmmت :اول یک خورده ترسیدم .گفتم :از چی ترسیدی؟ گفت :خیال کردم تو هmmم بmا اینهmایی .گفتmmم :بmا کیmا؟ گفت :با همین ها دیگه .گفتم :تو نظام را قبول داری؟ گفmmت :نmmه .گفتmmم :انتخابmmات بmmه کmmی رای دادی؟ گفت :به احمدی نژاد .گفتم :احمدی نژاد را قبول داری؟ گفت :اول خیلی قبولش نداشmmتم اما شبی که در مناظره علیه آقازاده ها حرف زد خیلی باهاش حmmال کmmردم .گفتmmم :چطmmور نظmmام را قبول نداری ولی به احمدی نژاد رای دادی؟ گفت :چون علیه مفسدین اقتصادی حmmرف زد .گفتmmم: اینها همه اش حرفه ،کدام مفسدین اقتصادی؟ گفت :همین ها را می گم دیگه .گفتmmم :خmmامنه ای را قبول داری؟ گفت :تو قبولش داری؟ گفتم :من از تmmو سmmئوال کmmردم .گفmmت :مmmادرم مmmی گویmmد؛ "خامنه ای طرفدار ماهاست" .گفتم :خانه تان چند متر است؟ گفت ۶۰ :متر .گفتم :بنده خدا! تmmو که رسانه نداری .حرفت به گوش کسی نمی رسد .گفت :مادر م می گوید خامنه ای اگر نبود اینها ما را داخل آدم حساب نمی کردند .گفتم :مادرت را نگفتم .گفت :مامور پمور که نیسmmتی؟ گفتmmم: نه .گفت :ولی به قیافه ات می خوره ها .گفتم :کدام مامور شmmلوار لmmی مmmی پوشmmد؟ گفmmت :راسmmت میگیا .من میگم این خامنه ای می خواهد درست کند اما اینها نمی گذارنmmد .گفتmmم :مشmmایی را مmmی شناسی؟ گفت :تو خدمت یک دوست داشتم فامیلی اش مشایی بود .در جیبش مواد پیدا کردنmmد، رفت حبس .گفتم :هدیه تهرانی را می شناسی؟ گفت :بازیگره؟ گفتم :نه ،عکاسه!! گفت :مmmن بmmا پرویز پرستویی حال می کنم .گفتم :الن به نظر تو حق با سران فتنه است یmا ایmن طmرف؟ گفmت: برو فکر نان کن که خربزه آب است .گفتم :بچه کجایی؟ گفmت :قلعmmه حسmن خmان .گفتmم :نظmرت دربmmاره فتنmmه اخیmmر چیسmmت؟ گفmmت :خیلmmی بmmد شmmده .الن پmmدرم کmmارگر اسmmت ،عصmmرها مmmی رود مسافرکشی .الن یک کیلو گوشت چنده؟ گفتم :گرانی را نگفتم .گفت :پmmس چmmی؟ گفتmmم :بفرمmmا، اول شما بردار .گفت :خیلی ممنون آبجی ،فاتحه اش را می فرسmتم…خmmواهر بسmیجی بmودآ؟ گفتmم: آره .گفت :من خودم الن دوجا دارم کار می کنم .همیشه هشmmتم گmmرو نهmmم اسmmت .گفتmmم :ازدواج کردی؟ گفت :نه .گفتم :چند سالته؟ گفت ۳۱ :سmmالمه .تmmو چنmmد سmmالته؟ مmmی خmmوره ۳۵سmmاله ات باشه .گفتم :هم سن ایم .گفت :برای چی ریش گذاشتی؟ گفتم :گفتم که .گفت :می زننmmا! گفتmmم: کیا؟ گفت :همین سبزا دیگه .گفتم :سبزا میگن ،اینا اونا رو می زنن .گفت :مmmا آخرشmmم نفهمیmmدیم تو این مملکت کی داره حرف راست میگه؟ گفتم" :آملی لریجانی" رو می شناسی؟ گفت :رئیmmس مجلسه دیگه!!!! گفتم :علی مطهری رو مmmی شناسmmی؟ گفmmت :همmmون کmmه اول انقلب شmmهید شmmد؟ گفتم :اون اسمش "مرتضی" بود .گفت" :علی" دیگه کیه؟ … یه رفیق داشتم؛ "علی" .قیmmافه اش کپی تو بود .اول دیدمت خیال کردم اونی .عشق "داریوش" بود .عین تو ریش داشت و شلوار لmmی می پوشید .خدا رحمتش کنه .پیک موتوری بود؛ اسلمشهر تصادف کرد ،رفت زیر کامیون .باباش معتاد بود؛ یه تنه خرج شون رو می داد .الن یکی از خmmواهراش خmmراب شmmدن .اون دو تmmای دیگmmه میرن سر کار ولی چون به چشم خواهری خوش گلmmن ،صmmاحب کmmار بهشmmون میگmmه بایmmد دومنظmmوره باشین! می فهمی که دارم چی میگم؟ الن وضع جامعه خراب شده .خود ما پنج نفریmmم ،داریmmم تmmو قوطی کبریت زندگی می کنیم .آخرشم نگفتی مزار این یارو شهیده کجاست .گفتم :من مزار "ندا" ۱۱۹
را می دانم .گفت :ندا دیگه کیه؟ گفتم :در راه جنبش سبز شهید شد .اسmmمش "نmmدا آقmmا سmmلطان" بود .گفت :سلطان فقط"علی پروین" .ما ندا مدا حالیمون نیست .تو رختکن یه فحش رکیmmک مmmی داد به بازیکن ،یارو نیمه دوم مثل خر مmی دویmد .گفتmم :فحmش رکیmک!!!! گفmت :چیmزی گفmتی؟ گفتم :نه! گفت :داش ،اصل بینم مگه زنها هم بمیرن شهید حساب میشه؟ گفتم :فعل خر تو خره! گفت :این همه شهید برای چی خون دادن؟ که الن وضع اینطوری باشه؟! گفتم :الن جنگ بشه میری جبهه؟ گفت :مگه خرم! تو می ری؟ گفتم :مگه خرم! گفت :ولmmی مmmن میmmرم .گفتmmم :خریmmت نکن .گفت" :خرما"هه عجب چسبیدا .دم آبجی مون گرم .گفتم :به نظmmر تmmو در انتخابmmات تقلmmب نشده؟ گفت :مگه بازم رای گیری بود؟ گفتم :همmmون ریاسmmت جمهmmوری را میگmmم .گفmmت۷ :مmmاهه گذشته که ،این سوسول موسول هنوزم ول کن نیستن؟ ببین داش ،انقلب خمینی از همین پmmایین شهر شروع شد .از بال شهرم مگه چیز می شه؟ …اصل خوب مخ مmmا رو تیلیmmد کردیmmا .گفتmmم :داریmmم حرف می زنیم .گفت :ما داداش ساعتمون به همین وقت ایرون میزونه .فهمیدی؟ داداش بزرگم وقتی شهید شد من یه الف بچه بودم .اونو تو قبرنکردیم کmه اینmا حmال زرت و پmرت زیmادی کنmن. گفتم :کیا؟ گفت :فرقی نمی کنه همشون .گفتم :داداشت کجا شهید شد؟ گفت :نمی دونmmم ،فکmmر کنم تو چیز بود .گفتم :تو چی؟ گفت :کربلی پنج بود ،چهار بmود؛ آهmان تmو دهmmه فجmر بmود؛ یعنmی توی…گفتم :والفجر هشت؟ گفت :تو هم مثل اینکه اهل بخیه اییا" .داش اصغر" حتی جنmmازه شmmم برنگشت .گفتم :اینجا را می بینی؟ مستقیم میری تا آخر .به اون میدونه کmmه رسmmیدی ،بmmه هmmر کmmی بگی ،نشونت میده .گفت :تو نمی یای؟ گفتم :نه .گفت :با این شهید نسبتی داری؟ خیلmmی شmmبیته! گفتم :نه .گفت :این گلها رو تو ،روی این قبر اینجا گذاشتی؟ گفتم :نه .گفmmت :همmmه شmmون حیmmف شدن .گفتم :نه .گفت :اینجا فقط قبر پلرک بو می ده؟ گفتم :نه .گفت :سیگار می کشی؟ گفتmmم: نه .گفت :به موسوی رای دادی؟ گفتم :نه .گفت :کاری نداری؟ گفتم :نه .گفmmت :آخرشmmم نگفmmتی برای چی ریش گذاشتی!! *** "الموس الموس خلصنا من الکیبورد یا رب". نوشته شده در جمعه نهم بهمن ۱۳۸۸ساعت ۸:۴۲
۱۲۰
.۲۹
و حال شیخ در ورزش از نگاه کوثری
جهانگیر :به نام خدا .ما از الن ،امید جان ساعت چنده؟ گلمکانی :من امروز ساعت نبستم. شیخ :به شما که عرض کنم؛ الن ساعت… جهانگیر :ما که هنوز شما رو به بیننده ها معرفی نکردیم. شیخ :منو همه می شناسن ،نیازی به معرفی ندارم. جهانگیر :گفتم "امید" این مصیبت رو دعوت نکنیما؟! گلمکانی :باحاله می خندیم. شیخ :چی گفتین؟ جهانگیر :هیچی ،داشتم می گفتم از الن به مدت چند ساعت در خدمت شmmما هسmmتیم و بmmه همmmه رشته های ورزشی خواهیم پرداخت .یک بخشی داریم به نام نامه های مردمی کmmه امیmmد گلمکmmانی زحمت آنرا می کشد .این نامه ها به قدری زیاده که ما اگر بخوایم تا صبحم بخونیم تموم نمی شه. ایمیل برنامه هم هست. شیخ :نوش جان ،من میل ندارم. جهانگیر :میل چی رو ندارین؟ گلمکانی :شیخ مزاح می کنه. جهانگیر :بله ،خدا این برنامه رو ختم به خیر کنه .ما امروز یک کارشناس هmmم بmmه برنmmامه دعmmوت کردیم که تا آخر برنامه در خدمت ایشان هستیم .جناب شیخ که معرف حضور همmmه هسmmتن .یmmک سلمی با بینندگان ما بکنید. شیخ :به شما که عرض کنم؛ داشتی یه چیز دیگه میگفتی! من کل چقدر وقت دارم؟ جهانگیر :نگران وقت نباشید. شیخ :این جوری که نمی شه .من می خوام زمان خودمو حساب کنم. گلمکانی :اجازه بدین من حساب کنم. جهانگیر :امید جان ،اجازه بده شما شیخ یه سلمی بکنه. شیخ :قبل برنامه که سلم علیک کردیم؛ چند بار سلم کنم؟! جهانگیر :بینندگان را می گویم. شیخ :بینندگان الن کجان؟ اینجا که کسی نیست .من به کی سلم کنم؟ جهانگیر :بینندگان الن پای گیرنده هاشون نشستن. شیخ :ما چرا باید بهشون سلم کنیم؟ جهانگیر :خب اینا دارن ما رو می بینن دیگه! شیخ :از کجا معلوم؟ جهانگیر :خب ما الن روی آنتنیم دیگه. شیخ :به شما که عرض کنم؛ ما الن روی چی نشستیم؟ جهانگیر :روی آنتن. شیخ :آنتن چیه؟ جهانگیر :حال سلم می کنید یا نه؟ شیخ :اصل از کجا معلوم بیننده ها دارن شبکه دو را نگاه می کنن؟ جهانگیر :الن ما رو اونایی می بینن که زدن کانال دو .یه سلم کنین ،برنامه رو شروع کنیم. ۱۲۱
شیخ :پس چرا ما اونا رو نمی بینیم؟ گلمکانی :تا به حال به این موضوع… جهانگیر :امید جان؟! شیخ :اصل از کجا معلوم نزده باشن اون کانال؟! جهانگیر :عیبی نداره ،یه سلم بکن به همونا. شیخ :به کیا؟ جهانگیر :به بیننده های اون کانال. شیخ :به شما که عرض کنم؛ به بیننده های کدوم کانال سلم کنم .در ثانی مگه یکی دو نفmmرن ،بmmه چند نفر باید سلم کنم؟ به شما که عرض کنم؛ خب من یه نفرم ،بیننده ها به ما سلم کنن! جهانگیر :حال سلم می کنی یا نه؟ بابا وقت برنامه داره همینطور میره! شیخ :گفتی وقت ،من الن چقدر از وقتم مونده؟ جهانگیر :تا صبح اینجایی. گلمکانی :صبونه با هم می ریم کله پاچه. شیخ :پس حال حالها وقت دارم .به شما که عرض کنم… جهانگیر :میشه سلم کنین به بیننده ها ،ما برناممون رو شروع کنیم؟ شیخ :مگه برنامه شروع نشده؟ جهانگیر :ادامه برنامه رو میگم. شیخ :کدوم برنامه؟ گلمکانی :ورزش از نگاه کوثری. شیخ :آهان .به شما که عرض کنم من خدمت همه بینندگان عزیز که در اقصmmانتوقاط گیmmتی دارن ما رو چیز می کنن… گلمکانی :اقصانتوقاط دیگه چیه؟ جهانگیر :منظورشان اقصی نقاط بود .امید جان ،خدا رو شکر مثل اینکه بmالخره مmی خmmوان سmmلم کنن. شیخ :به شما که عرض کنم؛ چی داشتم می گفتم؟ جهانگیر :داشتین سلم می کردین. شیخ :به کی سلم می کردم؟ جهانگیر :شیخ ،داشت سلم می کرد دیگه ،بد موقع امید جان پریدی وسط حرفmmش .تmmو بmmه همmmون نامه های مردمی برس ،به این چیزا کارت نباشه .زیاد حرف بزنی می فرستمت بغل ابوفاضلیا. شیخ :ابوفاضلی دیگه کیه؟ جهانگیر :شما بالخره سلم می کنی یا نه؟ شیخ :خواستم سلم کنم ،امید جان پرید وسط حرفم دیگه. جهانگیر :خب حال سلم کن! شیخ :به کی سلم کنم؟ جهانگیر :اصل بی خیال سلم .ما برنده های هفته پیشو اعلم کنیم؛ از ۱تا ۲۰۰۰۰؟ شیخ :ا ،¢شمام مثل فردوسی پور مسابقه smsدارین؟ جهانگیر :امیدجان ،اینو ولش .از ۱تا ۲۰۰۰۰؟ گلمکانی.۱۳۵۵ : جهانگیر ۰۹۱۲ :آخرش .۵۶۴۷ ۱۲۲
شیخ :اگه مردی وسطشو بگو. جهانگیر :از ۲۰۰۰۰تا ۳۰۰۰۰؟ گلمکانی.۲۰۰۰۶ : شیخ :حال بذار من بپرسم؛ ۳۳۶ضرب در ۶۷۹؟! گلمکانی.۲۲۸۱۴۴ : شیخ :حال تو بگو جهانگیر۳۲۳ :ضرب در ۷۸؟ جهانگیر.۲۵۱۹۴ : شیخ :یه مرغ دارم روزی ۶تا تخم میذاره. جهانگیر :چرا ۶تا؟ شیخ :پس چند تا؟ گلمکانی۸ :تا. شیخ :این فاز نمی ده ،من می رم چشم میزارم ،شما قایم شین. گلمکانی :یه بازی دیگه. شیخ :ننه جون من زیر درخت آلبالو گم شده .سواد دارین؟ نوشته شده در شنبه دهم بهمن ۱۳۸۸ساعت ۰ :۱۲
۱۲۳
.۳۰
نه ولیت ،نه عدالت؛ جانم فدای غزه!!
امروز در اخبار ساعت ۲بالخره آقای علی اکبر ناطق نوری را دیدم؛ رفتmmه بmmود اجلس روسmmای مجmالس کشmورهای اسلمی .لریجانی هم بود .تا به حال این همه لریجانی را یک جا ندیده بودم! چیزی که زیاد بmmود رئیmmس مجلmmس بود .ناطق اما مهمان ویژه بود" .حیاتی" گفت :ناطق گفته کشmmورهای اسmmلمی نبایmmد غmmزه را در فلسmmطین و کرانmmه باختری تنها بگذارند .آقای ناطق! غزه را ول کن .همین ولیت فقیه را تنها نگذاری ،از سر ما هم زیاد است.
*** فونت مطلب را ریز کرده ام تا چشم غریبه هmmا بmmه آن نیافتmmد .بmmالخره از اسmmتوانه هmmا بایmmد خیلmmی ظریف انتفاد کرد. نوشته شده در شنبه دهم بهمن ۱۳۸۸ساعت ۱۴:۳۲
۱۲۴
.۳۱
اعلم محورهای راهپیمایی فرقه سبز
رئیس دفتر اتاق نمایندگی نهاد انجمن اسلمی دبیرخانه ریاست روابط عمومی و امور بیmmن الملmmل شورای هماهنگی سازمان تبلیغات اسلمی در بیانیه ای محور راهپیمایی فرقه سبز در یmmوم اللmmه ۲۲ بهمن را اعلم کرد؛ این محورها به شرح زیر است: مسیر شماره یک؛ میدان ولیعهد ،خیابان قابیل ،خیابان فرعون ،موتور خانه جهنم. مسیر شماره دو؛ مسجد ضرار ،میدان حکیم ابوموسی اشعری ،موتور خانه جهنم. مسیر شماره سه؛ میدان اسرائیل ،خیابان اسفندیار ،میدان یاسر تلفات ،موتور خانه جهنم. مسیر شماره چهار؛ خیابان لفت و لیس ،تیمارستان جرجیس ،موتور خانه جهنم. مسیر شماره پنج؛ خیابان برادران یعقوب ،خیابان فرزند نوح ،فلکه پسر دوم آریا مهmmر ،موتmmور خmانه جهنم. مسیر شماره شش :میدان شمر ابن ذی الجوشن ،خیابان طلحه الخیر ،موتور خانه جهنم. مسیر شماره هفت :خیابان عفت ،تقاطع غفلت ،بزرگراه خفت ،موتور خانه جهنم.
نوشته شده در شنبه دهم بهمن ۱۳۸۸ساعت ۲۱:۲۶
۱۲۵
.۳۲خامنه ای خمینی دیگر نیست! نجوایی با علمدار انقلب در عالم ،اسراری هست که جز به بهای "خون دل" فاش نمی شود؛…راستی ،چه گفتی مولی ما در حرم امام به امام .کاش ما را به سینه پر از سکینه ات راهmmی بmmود .آه کmmه صmmد سmmینه سmmخن بmmرده بودی نزد روح الله .بیست سال است که بعد از خمینی بار رهبری این انقلب بmر دوش شماسmmت. این بیست سال برای ما مثل یک چشم بر هم زدن گذشت و برای شما ای مmmولی مmmا ،بیسmmت سmmال طول کشید و این سرگذشت چه سخت گذشت .ال یا ایها الساقی که هmmر دودسmmتت مسmmت حسmmین بود ،تحمل سختی های عشق را چه خوب به مولی جانبmmاز مmmا داده ای .ایmmن صmmبر و ایmmن بصmmیرت مولی ما مدیون عنایت دو دسmmت بریmmده توسmmت .دعmmای مmmادرت "ام البنیmmن" بmmدرقه راه انقلب ماست":یا لیت شعری اکما اخبروا ،بان عباسا قطیع الیمین" .در "نmmاحیه علقمmmه" مmmا هmmر روز بایmmد "زیارت عباس" بخوانیم":السلم علیک ایها العبد الصالح" .این شکرانه پیروزی ماست .ما ممنmون توایم ابالفضل .بوسه می زنیم بر دستان بریده ات .آستانه انقلب ما در دستان بریmmده توسmmت .در برابر لب های تشنه ات ،گلوی خشکیده ات ،سر تعظیم فرو مmmی آوریmmم" .کmmل یmmوم تاسmmوعا"" .کmmل ارض خیمه العباس"" .کل نهر علقمه" .بریده باد زبانی که نخواند "سقای دشت کربل ابالفضل". "اربعین" نزدیک است؛ ای حضرت مهتاب ،در این شب تنگ و تاریک فتنmmه از نmmور بصmmیرتت بmmه صورت ما هم عنایتی کن .آخر ای ماه ،تو تنها قمر بنی هاشم نیستی .تو ماه بنی آدمی .سقای دشت کربل ،انقلب ما بیمه دستان بریده توست .مولی ما امان نامه دشمن را با دستان توست که پاره می کند .بیست سال است که ما هر زمان دل مان برای خمینی تنگ می شود مولی مان خامنه ای را نگاه می کنیم .خامنه ای ،خمینی دیگر نیست؛ همان امام است؛ به صmmلبت امmmام ،امmmا از امmmام، مظلوم تر .به تنهایی امام اما از امام تنهاتر .به غریبی امmmام امmmا از امmmام غریmmب تmmر .بیسmmت سmmال رهبری زمان کمی نیست .بیست سال ،که دشمن برای هر دقیقه بلکه هر ثانیه اش نقشmmه کشmmیده است .فتنه اخیر باورم هست به حوادث هفت ماه پیmmش بmر نمmmی گmردد .بیسmت سmال اسmت کmmه مولی ما با تدبیر ،مبدل به رویا کرده است برای دشمن ،تغییر نظام ما را .مولی ما! بیسmmت سmmال است که خواب دشمن را آشفته کرده ای و کارزارش را آشفته بازار .بیست سال است که علمmmدار انقلبی ،با دستانی که زخمی از خصم و نشانی از جانبازی دارد .بیست سال اسmmت کmmه چmmون مmmرد پای پیمان ات با امام ایستاده ای .پاره پاره کرده بودند اینها وصیت نامه شهدا را ،اگر چون شمایی مولی ما نبود .اگر شما مولی ما نبودی ،اینها اندیشه امام را در همان جماران حبس کرده بودند. اینها امام را برای موزه می خواستند .اینها حتی به روح امام "جام زهر" دادند .اینها انتقام امام را از شما می خواهند بگیرند .با اینها بود به روح امام هم زور می گفتند و یک "صmmحیفه نmmور" دیگmmر برایش می نوشتند که در هر صفحه اش هزار بار "باج" داشته باشد و هزار بار "تاج" .اینها دنبال "تخت" شاه اند نه صندلی امام .اینها حکایت دوری و دوستی ،دل شان برای "شاه" تنگ شmmده امmmا انگار نه انگار که بیست سال است امام را ندیده اند .اینها می خواهند در "تخت جمشید" به جای "کورش" با "اسکندر" بیعت کنند":ای کورش ،آسوده بخواب که ما حتی با اسکندر هmم در پیمmان " + ۵مقدونیه" آشتی می کنیم"" .چنگیز" هم ذاتش آدم خوبی بmmود .تقصmmیر "آرش" بmmود کmmه در مناظره آن تیرها را رها کرد طرف پسر رستم" .فردوسی" شاعر بود و از اصول دیپلماسی چیزی سmmر در نمی آورد؛ "اگر در برابر دشمن سر تعظیم فرو آوریم از آن به که خود را به کشتن دهیم"! بسmmی رنج بردی آقای فردوسی در این سال سی اما نه آن اندازه که مولی ما در این بیسmmت سmmال بعmmد از امام زجر کشیده است .اینها می خواهند "عجم" را بmmه دسmmتور زبmmان سmmفارت انگلیmmس زنmmده نگmmه ۱۲۶
دارند .سعدیا" ،حافظ" بی بصیرت نمیرد هرگز ،مرده آن است که شmmفاف موضmmع گیmmری کنmmد! بmmه جان لسان الغیب همه چیز برعکس شده .آتش فتنه حتی به دامان شعر هم سرایت کmmرده:آسmmایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است؛ با دوستان ،خیانت با دشمنان ،مروت! آقmmای شmmاعر" ،شmmهریار" کی گفت":علی دیکتاتور است؛ برو ای گدای مسکین در خانه طلحه را بزن"؟! آیا مرد آن است که در کشاکش دهر ،یک باجی هم به دشمن دهد؟! مگر نگفت":غلم همت آنم که زیر چرخ کبmmود ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است"؟! نه ،مولی ما سmmید علmmی ،غلم نمmmی خواهmmد؛ راحmmت انتقmmاد کنید .راحت نامه بنویسید .راحت جام زهر تعارف کنید .راحmmت ناسmmزا بگوییmmد .شmmعار "مmmرگ بmmر اصل ولیت فقیه" با شما ،آشتی کردن با ما .هلهله کشیدن در عاشورا با شما ،میانجی گری بmmا مmmا. گرگ شدن با شما ،خر شدن با ما .هار شدن با شما ،هالو شدن با ما .خار شدن با شما ،چشم شدن با ما .استخوان شدن با شما ،گلو شدن با ما .بریدن با شما ،بی سر شدن با ما .عایشmmه شmmدن بmmا شmmما، احترام سران فتنه با ما .دیکتاتوری با شما ،شنیدن شعار مرگ بر دیکتاتور با ما .راحت باشmmید؛ هmmر چقدر بیشتر فتنه کنید ،نظام بیشتر برای تان محافظ مmmی گmmذارد .مهmmد دموکراسmmی ایسmmت اینجmmا. اینجا ما از آن طرف بام افتاده ایم ۳۰ .سmmال اسmmت کmmه در تلوزیmmون جمهmmوری اسmmلمی" ،دیmmالمه" سانسور بود ۳۰ .سال است وصیت نامه یک شهید را در تلوزیون ،کامل نخوانده اند ۳۰ .سال است که حضرات رنگ خون به خود ندیده اند .آخرین بار کی و کجا بر دستان پدر یک شmmهید بوسmmه زده اید .آنکه این عهد فراموش نکرده مولی ماست .دیروز یکی برایم کامنت گذاشته بود":آیmmت کmmه بود"؟ جواب دادم":آیت ،آیت الله نبود اما آیت خدا بود .آیت ،معما نبود ،کلید قفل معمای امروز بود .آیت لباس شخصی بود .منافقین را خوب می شناخت .آیت ۳۰سال پیش پی به نفmmاق سmmران فتنه برده بود" .رسانه ملی ۳۰سال است که آیت را به این آیت الله هmmای قلبmmی فروختmmه اسmmت. کجا هستی ای آیت خدا تا این روزهای ما را ببینی؟ کجایی دیالمه؟…اینجا "سید علmmی" تنهاسmmت و اصل ما مانده ایم که او را با که مقایسه کنیم؛ مولی ما علی نیست که قنبر بخواهد ،موسی نیست که هارون بخواهد ،حسین نیست که زینmmب بخواهmmد .خمینmmی نیسmmت کmmه بسmmیجی بخواهmmد .پmmس کیستی خامنه ای که این چنین تنهایی .اینجا برای هر پروانه ای کmmه دور شmmمع ولیmmت مmmی گmmردد، یک حرف در می آورند .اینجا خواصی که قرار بود ناطق باشند ،خاصیت خود را از دست داده انmmد و سکوت کرده اند .نه شیر می دهند نه بار می برند .به جای آنکه آدم نهج البلغه باشند شتر ایmmن کتاب شده اند .اصل شاید "دجال" همین فتنه ای باشد که ما بدان دچار شده ایم .شاید این جمعه از غصه دق کنیم شاید .باز هم نیا .خبر آمدن تو که نیامد ،کاش خبر مرگ ما بیاید…اما کmmاش کmmه همسایه ما می شدی .کاش "آقاسی" زنده بود .بهترین ابیات را می سرود برای ایmmن روزهmmا":پmmاک کن از دامن دین ننگ را ،این عروسک های رنگارنگ را" .پاک کن مولی ما از دامان انقلب این مهر به لب زده ها را. ***
۱۲۷
در عالم ،اسراری هست که جز به بهای "خون دل" فاش نمی شود .کاش گفته باشی اسرار درونت را به امام .شما ای مولی ما ،شاید با امام در پاریس نبودی ،شاید در جماران همسایه امام نبودی، اما همسایه آرمان امام بودی و با امام بودی ،حتی بعد از امام .شما بیست سmmال اسmmت کmmه نmmدیم و هم نشین آرمان امامی .صحیفه امام در دستان توست و وصیت نامه اش معیmmار راهmmت .چmmه مmmی ماند از آن فریاد ،اگر حنجره شما نبود .چmه مmی مانmد از آن علmmم ،اگmر دسmتان مجmروح شmما نبmود. خمینی در حسینیه جماران می ماند اگر خامنه ای نبود .اینها در سر سودای سود دارند و غم بmmود و نبود .آنکه دغدغه انقلب داشت ،شما بودی .شما کی گفتی این انقلب بی نام آقازاده ها در هیچ کجای جهان شناخته شده نیست؟! وقت عزیزت بیست سال اسmت کmه وقmف امmام شmده .شmما ای مولی ما ،یادت هست بغضی که در گلو داشتی ،وقت قرائت وصیت نامه امام؟…"مmmن از خmmدمت همه خواهران و برادران مرخص و به سوی جایگاه ابدی سفر می کنم" .هیچ کس جmmز شmmما لیmmاقت خواندن آن وصیت نامه را نداشت":من در میان شما باشmmم یmا نباشmmم ،اجmmازه ندهیmmد ایmmن انقلب دست نااهلن و نامحرمان بیافتد" .گویی مخاطب امام ،شما بودی ای مولی مmmا .خmmط امmmام ،خmmط شماست .شما از روی وصیت نامه امام برای مmmا مشmmق عشmmق مmmی نویسmmی در شmmبهای پmmر از حmmادثه انقلب .سرمشق های تو را امام گفته بود .اینها دارند در کلس براندازی از روی غرب دیکته می نویسند .اینها اسلم را بmmه دموکراسmmی فروختنmmد و عجبmmا کmmه چmmه ارزان فروختنmmد .اینهmmا فروختنmmد دموکراسی را به دیکتاتوری .رای ملت را به منیت .ولیت را به حکمیت .وصیت نامه امmام را بmmه نامه های سرگشاده .جماران را به نیاوران .فکmmه را بmmه مکmmه .خmmدا را بmmه کعبmmه .علmmی را بmmه رنmmگ سبزمعاویه .حسن را به همسرش .حسین را به آقازاده معاویه" .آقا" را به "آقmmا زاده هmmا" .خmmانواده شهدا را به خاندان هزار فامیل .دریا را به مرداب .انقلب را بmه ضmد انقلب .اسmلم نmاب را بmه مردان با حجاب .کربل را به کوفه .جزایر مجنون را به جزایر هmاوایی .ولیmت عشmق را بmه ایmالت عیش" .همت" را به غفلت" .باکری" را به ندا .ندا را بmmه فریmmب" .امmmن یجیmmب" را بmmه وردهmmای عجیب .هنر را به بازیگران غریب .دولmmت حمmmاس را بmmه ملmmت اسmmراییل .آزادگmmی را بmmه مجسmmمه آزادی .مالک را به ابوموسی .چهارده خرداد را به یازده سپتامبر .خمینی بزرگ را به بوش کوچک. بت شکن را به بت .ابراهیم را به نمرود .نوحه نوح را به فرزنmmد نmmوح .فرشmmته را بmmه ابلیmmس .سmmر حسین را به یک مشت گندم .عطش را به آتش .آب را بmmه سmmراب .خmmواب اصmmحاب کهmmف را بmmه رویای دشمن .سکه اصحاب کهف را به دلر کاخ سفید .سگ اصحاب کهف را به روبmmاه پیmmر .غmmار اصحاب کهف را به خانه اغیار .اصحاب کهف را به برادران یوسف .سmmوره کهmmف را بmmه سmmوت و کف .کهف را به عنکبوت" .بیت رهبری" را به "اوهن البیوت" .رهبر را به قائم مقام .حقیقت را به مصلحت .شهادت را به اسارت .آزادگی را بmmه بردگmmی .بنmmدگی را بmmه آزادی .نمmmاز را بmmه یوگmmا. مدینه را به شام .حنجره حسین را به شمر .علی اصغر را بmmه حرملmmه .علmmی اکmmبر را بmmه سmmم اسmmب. عاشورا را به آشوبگران .زیارت عاشورا را به تورهای مسافرتی .زیارت جامعه را به جmmامعه مmmدنی. مدینه النبی را به دهکده جهانی" .ملصدرا" را بmmه "مmmک لوهmmان"" .مطهmmری" را بmmه "سmmروش". "بهشتی" را به "فوکویاما" .ما را به "اوباما"" .آیت" را به "مصدق"" .دیالمه" را بmmه "موسmmوی". "بنت الهدی صدر" را به "رهنورد"" .متوسلیان" را بmه "بنmmی صmدر"" .صmد" را بmه "نmود" .یmتیم نوازی را به توپ بازی .صداقت را بmmه نفmmاق .رای را بmmه .SMSآحmmاد مmmردم را بmmه نmmامرد مmmردم. سجاده را به فرش .دین را به زمیmن .غmmم خmواری را بmه زمیmن خmواری .جانبmازی را بmه بانmدبازی. تهذیب را به تحزب" .در خیبر" را به باب مذاکره .ذوافقار را به تسامح .ذوالجناح را بmmه تسmmاحل. دفاع را به تخریب .جنگ تحمیلی را به جنگ نرم .نوای نینوا را به صدای آمریکا .سرخ علوی را به سبز اموی .اروند را به کیش .میش را به گرگ" .علی" را به "جرج"" .نصرالله" را به "سوروس". ۱۲۸
حزب الله لبنان را به برج های دوبی" .کانال کمیل" را به کانال هmmای سکسmmی .خmmون شmmهید را بmmه منازعات سیاسی .ولیت را به احزاب سیاسی .پلک شهدا را به "پلک سیاسی" و بmmه جmmای اقلیmmم امام ،اینها سر از گلیم VOAدر آوردند و عهد خود را گسستند و به سپاه BBCپیوستند .بmmبین از که بریدند و با که پیوستند .چه بد معامله ای کردند با گذشته خویش .حوای آدم را به هوای نفس فروختند و آدم را به آدم برفی و در ۹دی آب شدند از خجالت ملت ،ازگرمای آفتاب. ***
در عالم اسراری هست که جز به بهای خون دل فاش نمی شود .کاش گفته باشی اسرار درونmmت را به امام .آنکه پای خون شهدا ایستاد شما بودی ای مmmولی مmmا .پmmای اینهmmا روی للmmه هاسmmت .اینهmmا شقایق را پژمرده کردند .به بهانه حرس کردن شاخ و برگ های زائد؛ بخmوان بmmه اسmmم اصmلحات، می خواستند ریشه درخت انقلب را بزنند .به خمینی می گفتی اینهmmا را .مmی گفmتی کmmه از آبmروی شان برای انقلب امام مایه نگذاشتند .می گفتی سmmکوت شmmان را .مmmی گفmmتی دعmmوت شmmان را بmmه آشوب .می گفتی دست شان را در دست دشمن .می گفتی که دشمن از حنجره آنها چه هmmا گفmmت. می گفتی که استوانه ها تنهایت گذاشتند .می گفتی که این بار سنگین است .می گفmmتی کmmه زخmmم زبان می زنند .می گفتی این صحنه آرایی ها را .این لشکر کشی ها را .می گفتی از آنهایی که قmmرار بود دست شان در دست تو باشد اما برایت سرگشاده ترین نامه هmmا را نوشmmتند .مmmی گفmmتی کmmه از همان اول هم ولیت فقیه را قبول نداشتند .می گفتی از ما و از رنجی که می بریم .از آلم ما .مmmی گفتی که ما در این بیست سال یک آن تنهایت نگذاشmتیم .مmی گفmتی از عشmق مسmتدام ملmت بmه ولیت .می گفتی که ما از کوران این فتنه کور ،رو سفید بیرون آمدیم .می گفتی که خواص ،بابت گفته ها و نگفته ها مردود شدند .می گفmmتی سmmکوت شmmان را وقmmت فریmmاد و سmmکون شmmان را وقmmت حرکت .می گفتی از قصه پر غصه بی بصیرتی .می گفتی که عهد شکستند .می گفتی به امام متmmن نامه ها و بیانیه ها را .می خواندی برایش .می گفتی به امام کmmه پmmای رای مmmردم ایسmmتاده ای ،بmmه هزینه اتهام .به بهای آبرو .می گفتی پای آرمان امmmام ایسmmتاده ای .مmmی گفmmتی از عmmوالم انقلب .از این روزهای سرد .می گفتی که زخم توده های آرزومند را التیامی .می گفتی از سختی های رهmmبری. رسول نبودن و پیامبری .امام نبودن و راهبری .می گفتی از اندوه و غم پنهانی خmmویش .مmmی گفmmتی ۱۲۹
که در این بیست سال رهبری بر شما ای مولی خوبی ها چه گذشmته اسmت:سmرخوش زسmبوی غmmم پنهانی خویشم/چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم/در بزم وصال تو نگویم ز کmmم و بیmmش/چmmون آینه خو کرده به حیرانی خویشم/لب باز نکردم بmmه خروشmmی و فغmmانی /مmmن محmmرم راز دل طوفmmانی خویشم/یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی/عمری است پشیمان ز پشیمانی خویشmmم/از شmmوق شکر خند لبش جان نسپردم/شرمنده جانان ز گران جانی خویشم/بشکسته تر از خویش ندیmmدم بmmه همه عمر/افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم/هرچند "امین" ،بسmmته دنیmا نیmmم امmا/دل بسmmته یاران خراسانی خویشم.
نوشته شده در دوشنبه دوازدهم بهمن ۱۳۸۸ساعت ۰:۴۴
۱۳۰